روزنامه جوان
1400/07/19
غلتیدن «افرا» در چالههای حقوقی و دراماتیک
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: از هفته اول شهریور شاهد پخش مجموعه تلویزیونی جدیدی از شبکه اول سیما با نام «افرا» به کارگردانی بهرنگ توفیقی هستیم. این سریال با طرحی از پدرام پورامیری و نویسندگی فرزاد فرزانه قرار بود نگاهی متفاوت به مسئله محیط زیست و زندگی سخت و پر از مشکل محیطبانان و خانوادههای آنها داشته باشد؛ اتفاقی که در همان ابتدا به محاق رفت و داستان سویهای دیگر را پی گرفت. روی سراشیبی حوادث غیرقابل باوربرخی اجزا و روند سریال افرا تا اینجای قصه خوب پیش رفت و چفت و بستهای دراماتیک ماجرا مخاطب را به دیدن سریالی متفاوت و جذاب امیدوار کرد، اما به نظر میرسد نویسندگان و کارگردان سریال با الهام از منطق افسانه گون سریالهای کرهای روند قصه را به سمت سوهان کشیدن روح و روان مخاطب تغییر دادند. نادیده گرفتن آنچه مخاطب در جریان سریال شاهد آنها بوده و نیز دگرگونیهای غیرقابل باور برخی شخصیتهای سریال از جمله وحید از یک کارگر ساده به کسی که تسلط عجیب و دقیقی به مواد قانونی و تبصرههای آن دارد؛ حفرههای آشکاری در فیلمنامه ایجاد کرده است. در این بین اقدامات هوشمندانه و دوراندیشانه سیروس (پدر وحید) برای تحت فشار قرار دادن حاج محمود به منظور برآورده شدن خواسته هایش آنقدر غیر قابل باور است که نتیجهای جز کندذهن فرض کردن مخاطب در پی ندارد، در حالی که وی از اتخاذ پیش پا افتادهترین تدابیر عادی برای حفظ زندگی و خانوادهاش عاجز بوده و به مدت ۲۰ سال فراری بوده و زندگی مخفیانهای داشته است.
شاید کارگردان با نمایش رفاقت وحید با یکی از عریضه نویسان جلوی در دادگاه خواسته بگوید که او مشاور حقوقی وحید است، اما واقعیت این است که اولاً عریضه نویسی در دادگاه وجود خارجی ندارد و ثانیاً اقدام وحید به عنوان یک کارگر ساده برای نقض حکم مرگ فرضی پدرش که با انگیزه برای خلع موقعیت مادر به عنوان ولی دم قانونی جهت اجرای حکم اعدام یا اعلام گذشت از دادگاه انجام گرفت قطعاً از حد و اندازههای یک عریضه نویس بیشتر است.
از دیگر اتفاقات سریال افرا که هیچ منطق داستانی نمیتوان برای آن پیدا کرد ترس و فرار مکرر شخصیت مهران با تحریک و تهدیدهای وحید است. مخاطب در ابتدا شاهد این است که مهران به دلیل فریب و تهدید وحید از معرفی خود به دادگاه اعراض میکند، اما در ادامه وقتی مخاطب میبیند که مهران از نیت وحید آگاه شده نمیتواند رفتارهای غیرمنطقی را هضم کند، مثلاً اینکه چرا مهران از همان طریقی که برای زن و خانوادهاش دور از چشم وحید و مأموران پلیس پول و پیغام میفرستاد آنها را از نیت شوم وحید آگاه نمیکند و علت این همه ترس به اصطلاح روی هوا میرود.
از حفرههای دیگر حقوقی سریال عدم توجه قاضی به شواهد و گزارشات شهود است، مثلاً گفته میشود که در روز حادثه ضمن بارندگی و مه شدید، صورت پیمان پوشیده بوده، بنابراین مسئله قتل عمد منتفی است، ضمناً از آنجایی که شهادت مهران میتواند روند پرونده را به طور کلی عوض کند اعلام حکم اعدام برای مسعود به جرم قتل عمد از سوی قاضی نزد افکار عمومی توجیه ندارد. از عمده ایرادات افرا عدم حضور مؤثر پلیس به عنوان ضابط قضایی و حافظ قانون است تا جایی که حاج محمود و وکیلش در ردیابی مهمترین شاهد یک پرونده قضایی که زندگی و حیات یک محیط بان به آن بسته است بسیار مسلطتر از پلیس عمل میکنند. شاید چنین رویکردی در فیلمنامه به دلیل نمایش بیپشت و پناه بودن محیط بانان در موارد مشابه عنوان گردد در حالی که نه تنها چنین برداشتی از فضای سریال به دست نمیآید بلکه تا حدودی نمایش دهنده ضعف ساختار قضایی و پلیس در مقابل قدرت نمایی و هوشمندی افرادی نظیر وحید در موارد مشابه است. باز هم خدشه به جایگاه پدر
سریال افرا هم مثل دیگر اسلاف تلویزیونیاش (سریالهای بوتیمار، صفر، بیستویک و...) در زمینه بحث خدشه و به چالش کشیدن جایگاه پدر گام بر داشته است. در این سریال شخصیت مائده پس از مرگ خواستگارش (پیمان) بر خلاف تأکید مکرر پدر (حاج محمود) مبنی بر عدم رفت و آمد به منزل خانواده اصرار عجیبی به نادیده گرفتن پدر دارد و حتی در مواردی این روند نه تنها به انجام امور شخصی آنها (مثل انجام خرید مایحتاج روزانه و تمیزکاری اتاق پیمان) خلاصه نمیشود بلکه حتی به رساندن پیغامهای تهدیدآمیز وحید (برادر پیمان) به پدرش نیز کشیده میشود، این در حالی است که پدر مائده هر بار از رفت و آمد دخترش به منزل مادر پیمان مطلع میشود با تأکید از او میخواهد که این مسئله را خاتمه بدهد، اما ظاهراً کارگردان اصرار عجیبی به بیاثر بودن خواسته پدری دارد که اتفاقاً مقتدر ترسیم شده است. علت نادیده گرفتن حرف پدر خانواده برای مخاطب در اجزای درام مشخص نمیشود و هیچ منطقی برای قبح شکنی دختر ارائه نمیشود و انگار قرار است در این سریال هم شاهد تخریب این جایگاه به بهانههای مختلف باشیم.
سریال افرا قسمتهای ابتدایی را با ژست ادای دین به محیط بانان آغاز کرد، اما به مرور دچار سردرگمی در ژانر شده و مخاطب را اسیر یک سیر دراماتیک بیهوده کرده است. به نظر میرسد تیم سازنده با استفاده از منطق غلط سریالهای کرهای سعی در جذب هر چه بیشتر مخاطب داشته است، در حالی که یک اثر تلویزیونی ضمن وظیفه سرگرمسازی باید موجب ارتقای سطح اطلاعات و آگاهی مخاطبان گردد نه اینکه برای پیشبرد داستان ذهن و منطق مخاطب به همراه ساحت دادگاه و خانواده مورد هجمه قرار بگیرد. تفوق سرگرمی بر فرهنگسازی بلیهای است که به طور ممتد گریبان برخی تولیدات سیما را گرفته و به طور قطع لازم است نوعی تعادل میان این دو ایجاد شود تا فرهنگ زیردست و پای سرگرمی پایمال نشود.
سایر اخبار این روزنامه
نیروی انتظامی سفیر امنیت اقتدار و خدمتگزاری
رفتارهای اخیر علی اُف، متأثر از توهم پراکنیهای اسرائیل است!
دولت سیزدهم وارث بدهی ۵۲۳هزارمیلیارد تومانی دولت دوازدهم
غلتیدن «افرا» در چالههای حقوقی و دراماتیک
بدون داشتن جمعیت جوان و فعال رشد اقتصادی و توسعه به یک شوخی شبیه است
مهمترین کمک مردم به پلیس
بیم و امید کرونایی با آبان بدون محدودیت
چین با تایوان امریکا را محک میزند
تبیین اصولگرایانه
شاگردان بنا تاریخساز شدند