روزنامه جوان
1400/07/20
اقتدار همراه با عقلانیت
درحالی که تریبونهای وابسته به امپراتوری رسانهای استکبار، تلاش میکنند رزمایشهای نظامی کشورمان را نشانگانی برای بروز تنشهای منطقهای معرفی و افکار عمومی را علیه این اقدام منطقی و بهجای دلاورمردان ارتشی و سپاهی تحریک نمایند، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح اعلام داشتند «کشور ما و نیروهای مسلح ما با عقلانیت عمل میکنند. در همه مسائل شیوه شیوة عقلانیت است –اقتدار همراه با عقلانیت و دیگران هم خوب است با عقلانیت عمل کنند و نگذارند که این منطقه دچار مشکلی شود.»پیش از این نیز، ایشان در پاسخ به برخی القائات و منفیبافیهای به دور از انصاف که اقدامات نظام برای به رخ کشیدن قدرت برای مهار زیادهخواهیهای دشمنان را فاصله گرفتن از خرد و عقلانیت میدانستند، گفته بودند «مبنای اقتدار در جمهوری اسلامی یک مبنای عقلانی است، یعنی ما اقتدار را بر اساس احساسات و عواطف و توهمات و امثال اینها دنبال نمیکنیم. محاسبه اقتدار ملی یک محاسبه عقلانی است یعنی یک محاسبه درست و منطقی. بعضیها اسم عقل و عقلانیت را که میآورند، منظورشان از عقلانیت ترسیدن است... ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند. عقلانیت یعنی محاسبه درست.»
اقتدار همراه با عقلانیت از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، یعنی قدرت عجین شده با عقل و خرد و بهکارگیری ابزار و شیوههای قدرت براساس محاسبه دقیق برای دستیابی به هدف بهگونهای که در آن تمام واقعیتها و اقتضائات لحاظ شده باشد. همین اقتدار همراه با عقلانیت است که امکان دفع تهدیدات یا بازدارندگی را به دور از توسعه تنش یا شکلگیری مناقشهای پرهزینه فراهم میسازد. همانگونه که حضور مقتدرانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در مرزهای شرقی، پس از ظهور طالبان و شهادت دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف، ضمن رفع تهدید از هرگونه مناقشه نظامی و توسعه تنش ممانعت به عمل آورد. یا با اینکه جمهوری اسلامی در پاسخ به تروریسم دولتی امریکای جنایتکار و شهادت سردار سلیمانی مقتدرانه پایگاه تروریستها را موشکباران کرد و سیلی جانانه به صورت جنایتکاران زد، اما با تدبیر و عقلانیت سطح تنش را مدیریت کرد. کما اینکه در ماجرای سرنگونی هواپیمای بدون سرنشین امریکا در آبهای خلیج فارس نیز اقتدار ایران اسلامی بهکارگیری شد، اما عجین بودن آن با عقلانیت، راه هرگونه ماجراجویی را بر ترامپ قمارباز بست.
در نقطه مقابل میتوان اقتدار فاقد عقلانیت را در عمل امریکای جنایتکار در اشغال افغانستان، به عنوان شاهدی تمام عیار به نظاره نشست که فقدان عقلانیت در بهکارگیری قدرت نظامی منجر به تلفات سنگین جانی و مالی هم برای امریکا و هم برای افغانستان شد و شیوههای خشن و جنایتکارانه امریکایی در تداوم این جنگ ویرانگر به نفرت از امریکاییها و بازگشت طالبان کمک کرد. کما اینکه خروج امریکاییها نیز افول قدرت امریکا را برملا ساخت و اعتبار آن را در نزد متحدان منطقهای و حتی اروپاییاش به شدت زیر سؤال برد. در واقع این نوع قدرتنمایی، کارکردی معکوس داشت و با تمام هزینههای گزاف به شکستی بزرگ منجر شد.
نمونه دیگر اقتدار فاقد عقلانیت را میتوان در پرونده صدام حسین دید که وقتی قدرت نظامی را علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفت، پس از هشت سال جنگ و تحمیل خسارتهای سنگین به دو کشور عراق و ایران، دوباره به نقطه اول برگشت و مجبور به عقبنشینی از اراضی اشغالی و پذیرش همان توافقنامهای شد که در آستانه تجاوز نظامی اش آن را ملغی دانسته و پاره کرده بود. با وجود این تجربه، اما عقده ناشی از شکست و توهم همراه بودن شریکان و ذینفعان این جنگ و اتکای به قدرت ناشی از جنگافزارهای اهدایی و تلنبار شده، دومین قدرتنمایی به دور از عقلانیت را برای صدام موجب شد که حمله به کویت بود. اقدامی که پای بیگانگان را به منطقه باز کرد و تلهای برای پایان یافتن حیات سیاسی و زندگی ننگین صدام شد. همین فقدان عقلانیت متصل به اقتدار بود که بعد از صدام هم سرنوشتی مشابه برای متحدان منطقهای او در بهکارگیری تروریسم تکفیری برای جنگ نیابتی علیه مقاومت رقم زد. جنگی که نتیجه آن شکست و رسوایی از یکسو و پراکندن هستههای تروریسم و حتی کور تکفیری در منطقه و کشاندن پای بیگانگان به منطقه و تشدید سطح تنش و مناقشات منطقهای بود که تا بعد از نابودی حکومت داعش همچنان دامنگیر کشورهای منطقه است. آنچه امروز در آذربایجان میگذرد، با عقلانیت انطباق نداشته و برآمده از یک اشتباه محاسباتی و تصور قدرتی است که در پیوند با ارتشهای بیگانه پدید آمده است. بازکردن پای بیگانگان به داخل کشور و دادن پایگاه عملیاتی یا جاسوسی به آنها به تصور استفاده از قدرت عاریتی برای پیشبرد اهداف ماجراجویانه میتواند عواقب و پیامدهای سنگینی داشته باشد که یکی از آنها وامدارشدن به مهمانهای قدرتمند است که سابقه باجخواهیها و توسعهطلبیهای خطرناک نیز دارند. اشتباه بزرگ پهلوی اول در دادن حق کشتیرانی در اروندرود به دولت عراق، و واگذاری قرهسو به دولت ترکیه، زمینهساز مناقشاتی شد که بعداً دامن ایران را گرفت. یا پذیرش مهمانان صهیونیست توسط فلسطینیها از اواخر قرن نوزدهم واجازه استقرار به آنها در سرزمینهای فلسطین بود که طمع شکلدهی به دولت صهیونیستی واشغال کل اراضی فلسطینی را در صهیونیستها رقم زد. ایکاش حاکمان باکو از این وقایع تاریخی عبرت گرفته و قبل از آنکه میزبانی از نیروهای عاریتی و مهمان موجب زحمت و مناقشه جدی منطقهای و طلبکاری راهبردی آنان از خود آذربایجان شود، به اصلاح رویه ماجراجویانه خویش بپردازند.
سایر اخبار این روزنامه
آفرین بر پهلوانان کشتی فرنگی
حالا وقت دیدن کشتی است
اقتدار همراه با عقلانیت
رئیسی: دانشگاه باید اتاق فکر دولت باشد
امضای عراقیها پای برگه اخراج امریکا
تهران: زودتر از دولت بایدن به وین برمیگردیم
امنیت عمومی و امنیت اقتصادی
تشکیل حسینیون مرهون بصیرت و حمایتهای حاجقاسم است
زلزله خاموش و بیابانی شدن در کمین مرکز کشور
مدارک «برکت» روی میز سازمان جهانی بهداشت
حرکت بسیج فتح قلهها و ایجاد اعتماد به نفس ملی است
اژهای: ممنوعالخروجیها را به زودی ساماندهی میکنیم
عملکرد «هیچ» فروش داراییهای دولت