روزنامه جوان
1400/07/20
تشکیل حسینیون مرهون بصیرت و حمایتهای حاجقاسم است
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: حسینیون (جنبش مقاومت اسلامی جمهوری آذربایجان) یکی از گروههایی است که در کنار فاطمیون، زینبیون، حیدریون و... در جبهه مقاومت اسلامی حضور یافت و علیه گروههای تکفیری- صهیونیستی جنگید. اما به رغم اینکه شیعیان آذربایجان از سال ۲۰۱۳ در جبهه مقاومت اسلامی حضور یافتند، بنا به ملاحظاتی، کمتر از خدمات این گروه در موضوع دفاع از حرم صحبت به میان آمد. تا آنجا که اغلب مردم کشورمان تصور میکنند حسینیون پس از مناقشات اخیر ایران و جمهوری آذربایجان اعلام وجود کردهاند! در گفتوگویی که با حجتالاسلام توحید ابراهیمی (ابراهیم بیلی) مؤسس و اولین مسئول این جنبش انجام دادیم، سعی کردیم علاوه بر مرور تاریخچه و چگونگی تشکیل آن (که یادگاری از حاج قاسم سلیمانی نیز هست) اشارهای هم بر ریشه مسائلی داشته باشیم که این روزها به شکل اختلافات ایران و جمهوری آذربایجان رخ نشان داده است. حجتالاسلام ابراهیمی از سال ۱۳۸۱ وارد حوزه علمیه مشهد شد و اکنون ساکن ایران است.سنگبنای تشکیل گروه حسینیون از چه زمانی زده شد؟
سال ۲۰۱۳ بود که جمعی از جوانان غیرتمند آذربایجانی تصمیم گرفتند به سوریه اعزام شوند و در جبهه مقاومت اسلامی حضور پیدا کنند. من خودم پیشقدم این حرکت بودم. پس از رایزنیهای بسیار توانستیم اواخر سال ۲۰۱۳ برای اولین بار به سوریه برویم. این حضور تا سالهای بعد نیز ادامه یافت. یکی از اهداف ما علاوه بر تقویت جبهه مقاومت، پاسخی به حضور تعدادی از وهابیهایی بود که از جمهوری آذربایجان به سوریه میرفتند و به گروههایی، چون داعش و جبههالنصره میپیوستند. برای ما بسیار ناگوار بود که در یک کشور عموماً شیعه مذهب، چون آذربایجان، غریب ۱۵۰۰ نفر وهابی به سوریه اعزام شدهاند، اما از ما شیعیان که اکثریت هستیم، کسی به جبهه مقاومت اسلامی نپیوسته است. در حالی که جمعیت وهابیها در آذربایجان در مقایسه با شیعیان ناچیز است. این مسئله مزید بر علت شد تا به رغم سختیهای پیش رو تلاشمان را انجام بدهیم و نهایتاً با مساعدتهای حاج قاسم سلیمانی توانستیم در این جبهه حاضر شویم. سنگبنای تشکیل گروه حسینیون از اعزام همین بچهها به جبهه مقاومت اسلامی زده شد.
از همان زمان که به سوریه اعزام شدید، نام گروهتان حسینیون بود؟
نه، اعزام ما یک حرکت خودجوش با تعداد نفرات محدود بود. کم کم که رفت و آمدها بیشتر شد، به تعداد بچهها افزوده شد. بین سالهای ۲۰۱۵ الی ۲۰۱۶ به ذهنمان رسید چرا ما نباید به عنوان نماینده مردم آذربایجان یک جنبش یا گروه منسجم داشته باشیم. در جبهه مقاومت اسلامی گروههایی مثل فاطمیون، زینبیون و... هرکدام با نام و پرچم خودشان حضور داشتند، اما از کشور عموماً شیعه مذهب آذربایجان حتی یک گروه منسجم و متشکل هم در جبهه مقاومت وجود نداشت؛ بنابراین تصمیم گرفتیم یک جنبشی را تشکیل بدهیم. از بدو تأسیس تصمیم گرفتیم علاوه بر بعد نظامی که جنگ در جبهه مقاومت اسلامی بود، مسائل فرهنگی را مد نظر داشته باشیم. دیگر گروههای مقاومت عمده توجهشان به مسائل نظامی بود، اما ما از همان ابتدا به مباحث فرهنگی هم توجه داشتیم؛ چراکه ریشه بسیاری از مسائلی که امروز در جمهوری آذربایجان میبینیم، شیطنتهایی است که صهیونیستها و برخی از کشورهای منطقه در فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنجا انجام میدهند.
چطور شد نام حسینیون را برای خودتان انتخاب کردید؟
انتخاب این نام یک ماجرای جالبی دارد. مردم آذربایجان در عزاداریهای محرم و دیگر مناسبات مذهبی شعاری دارند به این مضمون که «آذربایجان دیار حسینیون است» همین موضوع باعث شد نام حسینیون را برای جنبش خودمان انتخاب کنیم. بر همین اساس پرچمی هم طراحی کردیم. اما از همین جا مخالفتها شروع شد. چون یک عده از دوستان میگفتند شما بی سر و صدا بیایید در جبهه مقاومت حضور داشته باشید و بی سر و صدا هم بروید. نیازی به تشکیل یک گروه نیست. حرفشان این بود که به خاطر مناسبات بین ایران و جمهوری آذربایجان، مصلحت نیست چنین گروهی با نام و پرچم مشخص تشکیل بشود. اما ما پای حرفمان ایستادیم. اگر سال ۲۰۱۶ جنبش حسینیون را بین خودمان مطرح کردیم، سال ۲۰۱۷ در دیداری که با شهید حاج قاسم سلیمانی داشتیم، به تشکیل این گروه رسمیت داده شد. در آن دیدار بنده گلایههایی را طرح کردم و به حاجی گفتم برخی از دور و بریهای شما هم محدودمان میکنند. ایشان خیلی ناراحت شدند و ضمن حمایت از حرکت ما دستوراتی را صادر کردند که راهگشای ما شد. بعد پرسیدند برای نام گروه چه تصمیمی دارید که من گفتم نامش را حسینیون گذاشتهایم. حاجی خندید و گفت این نام را شما انتخاب نکردید من انتخاب کردم! بعد گفت چند روز پیش فکر میکردم چه نامی برای شما انتخاب کنیم که نام «حسینیون» به ذهنم رسید. جالب بود بدون اینکه هماهنگی بین ما باشد، حاج قاسم هم همان نام را برای ما انتخاب کرده بود. خلاصه در آن جلسه با موافقت حاجقاسم، گروه ما رسمیت پیدا کرد. بعدها شنیدم پس از رفتن ما از جلسه، حاجی به دوستانشان گلایه کرده بودند که چرا ما را محدود میکنند. آنها همان بحث مصلحتها و مناسبات بین ایران و آذربایجان را مطرح کرده بودند. اما حاجی نپذیرفته و گفته بود از این به بعد کسی حق ندارد این بچهها را محدود کند. خاطره جلسه آن روز و ناراحتی و گلایه حاج قاسم را یکی از برادران سپاهی در شبکه سهند تبریز هم نقل کرده است.
در کشور خودتان هم محدودیتی برای اعزام نیروهای حسینیون به جبهه مقاومت اسلامی وجود داشت؟
به جرئت میتوانم بگویم برای هیچ کدام از گروههایی که در جبهه مقاومت اسلامی حضور پیدا کردند، به اندازه حسینیون محدودیت و سختی ایجاد نشده است. عرض کردم که یک عده از دوستان در داخل هم میخواستند ما را محدود کنند. چه برسد به کشور خودمان که در دورههای مختلفی تعدادی از بچههای حسینیون را دستگیر و زندانی کردهاند. این امر در حالی است که حدود ۱۵۰۰ نفر وهابی به صورت آزادانه از آذربایجان به سوریه اعزام شده و در ذیل گروههای سلفی جنگیده بودند. حتی برخی از سلفیها از دیگر جمهوریهای آسیای میانه به آذربایجان میآمدند و با پاسپورت کشور ما به سوریه میرفتند.
در جبهه سوریه حسینیون شهید هم دادند؟
(میخندد) در آنجا ما فقط شهید ندادیم. وگرنه بچهها هر کاری که از دستشان برمیآمد، انجام دادند و از هیچ تلاشی فروگذار نبودند. اتفاقاً من خیلی به حاجقاسم میگفتم دعا کن شهید بشوم. چون سنگینوزن هستم، ایشان به شوخی میگفت: من کمر زیر تابوت تو رفتن را ندارم.
در خود جمهوری آذربایجان مردم تا چه میزان با جنبش حسینیون آشنا هستند؟
تبلیغات و شناساندن این جنبش به مردم کشورمان توسط دستگاه رسانهای دولت آذربایجان انجام گرفت. سال ۲۰۱۸ اتفاقی در شهر گنجه افتاد که باعث دستگیری یکی از بچههای مدافعحرم آذربایجانی به نام یونس صفراف شد. پس از این اتفاق، شبکههای تلویزیونی آذربایجان علیه گروه حسینیون دست به تبلیغات منفی زدند و عنوان کردند که نیروهای این گروه در سوریه علیه داعش میجنگیدند. خیلی از مردم شیعه آذربایجان از داعش متنفر بوده و هستند. حتی اهلسنت آذربایجان که با شیعیان رابطه خوبی دارند هم از داعش بیزار هستند. اعلام نظر رسمی تلویزیون کشور ما درخصوص اهداف حضور حسینیون در سوریه باعث شد تا مردم نسبت به انگیزههای اعتقادی و ارزشی حسینیون واقف بشوند. در زمان این اتفاقات من در دمشق بودم. درحالیکه تصویر من نیز بهعنوان مسئول گروه منتشر شده بود، سریع به قم برگشتم و طی یک سخنرانی گفتم ما به یونس صفراف افتخار میکنیم، اما حرکت ایشان به صورت خودجوش بوده و دستوری از ما نداشته است. بعد توضیح دادم که علت حضور بچههای حسینیون در سوریه چه است و همانطور که تلویزیون باکو هم اعتراف کرد، ما آنجا با داعش میجنگیم و اگر ما با آنها در سوریه نجنگیم، فردا باید با داعش در شهرهای آذربایجان بجنگیم.
در صحبتهایتان اشاره کردید که صهیونیستها در فضای سیاسی و فرهنگی کشورتان فعال هستند؛ موضوعی که در اظهار نظر رسمی مقامات کشور ما هم انعکاس داشته است. آنجا چه خبر است؟ چطور شد که صداهایی در مخالفت با کشور دوست و برادر ایران میشنویم؟
برای پاسخ به این سؤال باید به حدود ۳۰ سال پیش برگردیم. وقتی که شوروی از هم پاشید، مردم آذربایجان حصار مرزها را شکستند و خاک ایران را بوسیدند. اما بعد چه شد؟ ما پس از حدود دو قرنی که تحت لوای کشور روسیه تزاری و سپس شوروی قرار داشتیم، با یک خلأ هویتی رو به رو بودیم. قاعدتاً این خلأ باید از طرف ایران اسلامی که اشتراکات مذهبی، فرهنگی، تاریخی و... بسیاری با ما داشت پر میشد. اما مسئولان وقت ایران و دولت سازندگی که رأس کار بودند، به جای کار درست فرهنگی، هم و غم خودشان را بر صادر کردن پسته و اقلامی از این دست گذاشتند. (بعدها همین نگاه غالب اقتصادی هم راه به جایی نبرد. کافی است الان حجم مبادلات تجاری بین تهران و باکو را با حجم مبادلات باکو و آنکارا مقایسه کنید) در عوض ادارات کشور ما بین روسیه و امریکا تقسیم شد و دانشگاهها و مجامع علمی تحت نفوذ ترکیه درآمدند و رسانهها را هم اسرائیلیها در اختیار گرفتند. اینها آمدند و برای مردم ما و خصوصاً نسل جوان بازسازی هویتی انجام دادند. اما به شیوه خودشان و به نفع خودشان. کار فرهنگی هم اگر از طرف ایران صورت گرفت، صرفاً در حد فرستادن مهر و جانماز و کارهایی از این دست محدود ماند. جالب است وقتی شوروی از هم پاشید، کارشناسان غربی هشدار میدادند که مبادا یک ایران اسلامی دیگر در جمهوری آذربایجان تشکیل بشود. چون میدیدند اشتراکات بین دو ملت آنقدر زیاد است که باعث گرایش مردم ما به سمت محور مقاومت میشود. اما کمکاریهایی که ما در حوزه فرهنگی انجام دادیم باعث شد این فرصت تاریخی تا اینجا از دست برود. منظورم از ما صرفاً نهادهای فرهنگی داخل ایران نیست، بلکه روحانیون نسل قبل از ما هم در فضای فرهنگی و مذهبی آذربایجان کمکاری کردند. اگر از من بپرسند به لحاظ اعتقادی نسل جدید مردم آذربایجان را چطور تعریف میکنید، میگویم مذهب شیعه در این کشور همانند یک دریاچه کم عمق است. مردم اعتقادات خودشان را دارند، در مراسم مذهبی محرم و... هم شرکت میکنند، اما این تفکرات و این عقاید عمق ندارد. در واقع تبیین و عمقسازی صورت نپذیرفته است. اگر میآمدیم عمقسازی میکردیم، اگر میآمدیم کار فرهنگی درست انجام میدادیم، حالا اسرائیل غلط میکرد بیاید آنجا نفوذ کند و پایگاه درست کند. اصلاً خود مردم ما اجازه نمیدادند نه صهیونیستها و نه وهابیها و گروههای سلفی بیایند و آنجا مستقر بشوند.
شما برای حسینیون یک وجهه غالب فرهنگی هم قائل شدید. به نظر شما چه کاری باید انجام داد تا برخی از جریانها نتوانند بین دو ملت ایران و آذربایجان اختلاف ایجاد کنند؟
اوایل دهه ۷۰ شمسی بود که حضرت آقا طی سخنانی گفتند برای کشورهایی مثل آذربایجان صرفاً نباید به بیان مسائل شرعی مثل نحوه وضو گرفتن و نماز خواندن و این چیزها بسنده کنیم و بگوییم که کار فرهنگی انجام دادهایم. این مسائل را خودشان هم میتوانند بروند و یاد بگیرند، باید برای آنها برنامهریزی هوشمند صورت بگیرد. تعریف این برنامهریزی هوشمند چیست؟ یعنی طوری کار فرهنگی بشود که مردم ما بتوانند در هر حالت و شرایطی که پیش میآید، واکنش مناسب همان شرایط را نشان بدهند و در برابر نقشهها و توطئههای دشمنان ضربه نخورد. به نظر من اولین کار فرهنگی برای کشور آذربایجان، توانمندسازی شیعیان این کشور بر مبنای الگوی مقاومت است. اگر کار عمیق انجام بشود، اگر توانمندسازی و بازیابی هویتی به خوبی انجام بگیرد، اگر عمقبخشی و ایجاد قدرت بازدارندگی به شکل صحیحی صورت بگیرد، اگر دیپلماسی مردمی «امت اسلامی» بین مردم ایران و مردم آذربایجان تقویت بشود، مطمئن باشید نقشه ۳۰ ساله اینها را میتوانیم در عرض چند سال نقش برآب کنیم.
سایر اخبار این روزنامه
آفرین بر پهلوانان کشتی فرنگی
حالا وقت دیدن کشتی است
اقتدار همراه با عقلانیت
رئیسی: دانشگاه باید اتاق فکر دولت باشد
امضای عراقیها پای برگه اخراج امریکا
تهران: زودتر از دولت بایدن به وین برمیگردیم
امنیت عمومی و امنیت اقتصادی
تشکیل حسینیون مرهون بصیرت و حمایتهای حاجقاسم است
زلزله خاموش و بیابانی شدن در کمین مرکز کشور
مدارک «برکت» روی میز سازمان جهانی بهداشت
حرکت بسیج فتح قلهها و ایجاد اعتماد به نفس ملی است
اژهای: ممنوعالخروجیها را به زودی ساماندهی میکنیم
عملکرد «هیچ» فروش داراییهای دولت