ناگفته های حضور یوزایرانی روی پیراهن تیم ملی

 پیراهن تیم‌ملی در جام‌جهانی 2014 یادتان هست؟ آن یوزپلنگی که علاوه بر زیبایی، نماد جنگندگی بازیکنان تیم‌ملی فوتبال کشورمان برای پیروزی بود، اما این همه ماجرا نیست. «آرش آقایی» ایده‌پرداز و مدیر کارگروه درج تصویر یوز آسیایی روی پیراهن تیم‌ملی فوتبال در شروع گفت‌و‌گو به این نکته اشاره می‌کند که بسیاری از بازیکنان و دست‌اندرکاران تیم‌ملی در آن زمان نمی‌دانستند که اصل ماجرا چیست و چرا ما این همه تلاش برای حک شدن این تصویر روی پیراهن بازیکنان کردیم؟ او می‌گوید: «بیشتر آن‌ها فکر می‌کردند چون یوزپلنگ یک حیوان زیبا یا به عبارتی جنگنده است، ما آمدیم و آن را گذاشتیم روی پیراهن! حتی به ما گفتند چرا عکس شیر را نگذاشتید؟! می خواهم بگویم کسی آن موقع درک درستی از این مسئله نداشت و از اهمیت محیط‌زیستی این کار آگاه نبودند». در آستانه بازی حساس ایران و کره‌جنوبی از سری مسابقات مقدماتی جام‌جهانی 2022 که در تعیین تیم صعود کننده از این گروه تاثیر بسیار زیادی دارد، به سراغ کسی رفتیم که نام تیم‌ملی فوتبال کشورمان را با یوزهای ایرانی گره زد.
یوزپلنگ هم در ادبیات ماست، هم تاریخ و هم طبیعت
ایده‌پرداز درج تصویر یوز آسیایی روی پیراهن تیم‌ملی در شروع صحبت‌هایش از اهمیت این جانور می گوید: «در محیط زیست، حیواناتی که در راس هرم غذایی قرار دارند، اهمیت ویژه‌ای دارند. گربه‌سانان از آن دسته جانورانی هستند که یک ذخیره اکولوژیکی محسوب می‌شوند. یوزپلنگ به واسطه بحث‌هایی که درباره او در ادبیات ما هست و همچنین نقش او را روی آثار باستانی مثل سفال‌های عتیقه می‌بینیم، برای ایرانی‌ها موضوع مهمی است. همچنین، این‌که یوزها روزگاری پیش از این در کشورهای آسیایی بسیاری زندگی می‌کردند و الان به تعداد بسیار کم فقط در ایران و مرزهای جغرافیایی کشورمان وجود دارند، قابل توجه‌تر می‌شوند. از طرف دیگر، یوز نماد تلاش برای رسیدن به هدف و یک حیوان زیباست. من نمی‌گویم این ملاک(زیبایی) درست است یا نه، ولی آدم‌ها بلبل را برای صدایش و قناری را برای رنگ‌هایش  بیشتر از کلاغ دوست دارند. بنابراین احساسات هم در این موضوع دخیل است. همچنین یوز برای سرعت فوق‌العاده‌اش، یکی از سریع‌ترین جانوران روی کره‌زمین است و علاوه بر این‌که در تاریخ ما هست، در ادبیات نقش دارد، زیبا و الهام‌بخش است و یک‌سری ویژگی‌های منحصر به فرد هم دارد. همه این مسائل در کنار در معرض انقراض بودنش، باعث شده تا نجات و تلاش برای بقای آن اهمیت بیشتری پیدا کند.»
بسیاری از گربه‌سانان با خاستگاه‌ایرانی منقرض شدند
نورآقایی درباره وضعیت گربه‌سانان در کشورمان می گوید: «بسیاری از گربه‌سان‌های بزرگ مثل شیر، ببر، پلنگ و ... همچون ببر مازندران،  کاملا منقرض شدند و وضعیت‌مان در نگهداری پلنگ و یوزپلنگ‌ها هم اصلا خوب نیست. یوزپلنگ آسیایی یا یوزپلنگ ایرانی به شدت در معرض خطر انقراض است و اکنون تنها چند قلاده از آن در ایران یافت می‌شود. شکار بی‌رویه، از بین رفتن زیستگاه یوزها توسط انسان، کاهش منابع‌غذایی این حیوان مانند آهو و غزال و جاده‌سازی‌های غیر اصولی، عوامل اصلی تهدید کننده حیات این گربه‌سان است.»
سال 2013 این ایده به ذهنم رسید
«مجموعه عواملی که مطرح کردم، باعث شد تا ضرورت توجه ویژه به این حیوان که به نوعی مینیاتور طبیعت ایران است، بیشتر از گذشته احساس شود». نورآقایی می گوید: «بعد هم من دیدم که جام‌جهانی 2014 نزدیک است. این ایده به ذهنم رسید که بتوانیم نقشی از یوزپلنگ روی پیراهن تیم‌ملی بزنیم و به داد این جانور برسیم. اتفاقا همان سال اگر یادتان باشد، نمادی که برزیل برای جام‌جهانی که در آن جا برگزار می شد انتخاب کرد، یک المان محیط‌زیستی بود. یک پستاندار در حال انقراض با نام «آرمادیلو» را به عنوان نماد بازی‌ها انتخاب کرد و در پوسترهای بازی آورد. این اتفاق، من را برای پیگیری این موضوع مصمم‌تر کرد. سپس این موضوع را با آقای درویش، فعال محیط زیستی مطرح کردم و قرار شد تیم‌ملی ایران برای نخستین بار در مسابقات جام‌جهانی با لباسی مزین به طرحی از یوزپلنگ ایرانی و پیامی زیست‌محیطی در حمایت از این حیوان کمیاب شرکت کند».


گفتند فیفا حتی یک سانتی‌متر هم به طرح‌مان اختصاص نخواهد داد
او درباره مشکلات و سختی‌هایی که برای به ثمر رساندن این ایده پشت سر گذاشته، می‌گوید: «موضوع مهم دیگر این‌ که تا آن موقع، فیفا چنین تجربه‌ای را نداشت یعنی تا قبل از حک شدن یوز ایرانی روی پیراهن برای مسابقات رسمی، این اتفاق در فیفا نیفتاده بود که کشوری بتواند یک المان محیط زیستی روی پیراهنش بزند. همان موقع، وقتی من این ایده را مطرح و پیگیری کردم، به من گفتند شما در آوردگاه جام‌جهانی حتی نمی‌توانید یک سانتی‌متر در یک سانتی‌متر روی کفش فوتبالیست‌ها این کار را بکنید، بنابراین حک شدن روی پیراهن بازیکن‌ها که به هیچ‌وجه. درست هم می‌گفتند چون فیفا یک سری پروتکل‌ و اسپانسر دارد و ... بنابراین هرگز جایگاهی برای چنین ایده‌ای وجود نداشت. با این حال، ما دست از تلاش برنداشتیم و زمانی‌که سپ بلاتر رئیس فیفا به ایران سفر کرد، با معصومه ابتکار رئیس وقت سازمان حفاظت‌محیط زیست دیدار داشت و آن‌ها در گفت‌و‌گوهای مشترکی درباره استفاده از نقش یوزپلنگ روی لباس بازیکنان به تفاهم رسیدند و رئیس فیفا حضور یوزپلنگ روی لباس تیم‌ملی را تایید کرد. شاید قبول نکنید اما من هنوز باورم نمی‌شود که این اتفاق افتاد و به سرانجام رسید».
فرصت بزرگی که از دست رفت
نورآقایی معتقد است که هرچند این اتفاق، دستاوردهای شگفت‌انگیزی داشته که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهد کرد اما آن‌ها برنامه‌ریزی‌های بسیاری برای تاثیرگذارتر شدن این ماجرا داشتند که اجرایی نشده است. او می‌گوید: « ما در کنار حک‌شدن یوز روی پیراهن بازیکنان، توپی را طراحی کردیم به نام زیست‌توپ. برای طراحی این توپ یک کار تحقیقاتی کردیم و تمام جانوران در معرض خطر همه 32 کشور شرکت‌کننده در جام‌جهانی 2014 را پیدا کردیم. سپس آن‌ها را روی یک توپ به زیبایی تمام نقاشی کردیم. در روز خداحافظی تیم‌ملی برای سفر به جام جهانی، این توپ را رونمایی و به دست وزیر ورزش و کاپیتان تیم‌ملی رساندیم. قرار بود این توپ بین دو نیمه بازی ایران و آرژانتین به لیونل مسی داده شود، اما به دلیل عجیبی این اتفاق نیفتاد! من فکر می‌کنم اگر کاپیتان تیم‌ملی ما این توپ را به کاپیتان تیم‌ملی آرژانتین می‌داد، فکرش را بکنید، بازی‌های جام‌جهانی به 57 زبان زنده دنیا پخش می شد و می‌گویند آن شب، 800 میلیون نفر بازی ایران و آرژانتین را به طور زنده دیده‌اند، چقدر دیپلماسی ورزشی‌مان پررنگ می شد. ایران نه تنها فقط حیوان در معرض خطر خودش را روی پیراهنش حک کرده، بلکه آمده برای کشورهای دیگر یک راهکار برای جلب توجه بیشتر مردم به محیط‌زیست معرفی کرده است».
قبلا یک‌درصد مردم با یوز آشنا بودند، الان حدود 80 درصد
از این فعال گردشگری می‌خواهم که درباره دستاوردهای این اتفاق برای‌مان بگوید. او می‌گوید: «بعد از آن اتفاق، وزارت ورزش که به نظرم 52 تا فدراسیون دارد، همه را ملزم کرد یک حیوان که خاستگاه ایرانی دارد، به عنوان نماد خودشان انتخاب کنند. مثلا کشتی خرس قهوه‌ای را انتخاب کرد، تیراندازی جوجه‌تیغی را و این شگفت‌آور بود، فقط حیف و صد حیف که این موضوع پیگیری نشد. یک دستاورد دیگر، شکل‌گرفتن دفتر توسعه محیط‌زیست در وزارت ورزش بود.  همچنین این‌که هواپیمایی معراج بعدها طرح یوزپلنگ را روی هواپیماهایش زد، یک سری شرکت‌های اینترنتی در لوگو و تبلیغات‌شان از این طرح الهام گرفتند،  حتی من افرادی را می‌شناسم که کیک مراسم عروسی‌شان یوزپلنگ بود و ... از دیگر مزایای این کار بود. دوستانی که روی موضوعات محیط‌زیستی کار می‌کنند، به من بعد از آن ماجرا گفتند که تا قبل از حک‌شدن یوز ایرانی روی لباس تیم‌ملی، در نهایت یک درصد مردم ایران با این جانور آشنا بودند و می‌دانستند که در ایران چنین حیوانی زندگی می‌کند که همین یک درصد هم فعالان محیط‌زیستی و علاقه‌مندان به این حوزه بودند اما بعد از جام‌جهانی، حدود 80 درصد مردم در این باره اطلاعات داشتند. در کشور ما هیچ‌وقت سابقه نداشته که ما در خصوص هیچ چیزی به این سادگی و با کمترین هزینه، چنین آگاهی‌رسانی و فرهنگ‌سازی انجام دهیم».
دولت حتی یک ریال به ما کمک نکرد
از او درباره هزینه‌های این کار می‌پرسم و این‌که چه افرادی در به ثمر رسیدن آن بیشتر نقش داشتند که پاسخ می‌دهد: «در این ماجرا نقش مردم بسیار پررنگ بود. دولت به ویژه در شروع ماجرا، هیچ نقشی نداشت و این یک پروژه دولتی نبود و مردم در «ان‌جی‌او»ها، گروه‌ها، تشکل‌ها و ... یک سری فعالیت‌ها و درخواست‌ها را مطرح کردند و در نهایت وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال، سازمان محیط‌زیست و ... صدای مردم را شنیدند. همه هزینه‌هایش را هم دلسوزان محیط زیست، بخش‌های خصوصی و «ان‌جی‌او»ها دادند، حتی یک ریال دولت یا محیط‌زیست یا فدراسیون ورزش به ما کمک نکرد.  اما دستاوردی که این ماجرا داشت، قابل محاسبه نیست. آن موقع از محیط زیست به من گفتند بودجه‌ای که دولت برای آموزش مردم در حوزه محیط‌زیست اختصاص می‌دهد، در سال 17 ریال برای هر نفر است. یعنی 2 تا تک تومان هم نبود. الان هم باید چنین عددی باشد. حالا فکرش را بکنید که در آن دوران، ما موفق شدیم برای معرفی یوزپلنگ، چنین کاری بکنیم و مردم را راجع به مسائل محیط‌زیستی حساس کنیم. الان فردی اگر حیوان‌آزاری کند، سگی را بکشد یا خرسی، همه واکنش نشان می‌دهند، همین اتفاق‌ها هم از آن سال به بعد، پررنگ‌تر شد».
دغدغه‌های محیط‌زیستی کم رنگ قهرمان‌های‌ورزشی
او درباره واکنش بازیکنان و دست‌اندرکاران تیم‌ملی در مراسم رونمایی از این لباس هم می‌گوید: «در کشور ما سلبریتی‌ها به ویژه بازیگران، بعضی‌هایشان یک نیم نگاهی به مسائل محیط‌زیستی دارند اما ضمن احترام به ورزشکاران، این مسئله در بین آن‌ها خیلی کمرنگ‌تر است. البته مثلا سعید معروف شد سفیر آب ولی این اتفاق در بین ورزشی‌ها کلا کمرنگ است. ما قبل از جام‌جهانی یک کاتالوگ به همه بازیکنان دادیم که اگر یک خبرنگار از آن‌ها در برزیل سوالی کرد که این چه جانوری است روی پیراهن شما، بتوانند با اطلاعات کامل چند جمله‌ای را به طرف مقابل بگویند، اما این موضوع اصلا برای جامعه فوتبالی آن روز، اهمیت نداشت. من ندیدم که نه کاپیتان، نه دیگر بازیکنان تیم‌ملی، نه مربی و ... ، حتی یک نفر بیاید و درباره این نقش در یکی از مصاحبه‌هایش که از شبکه‌های پربیننده ایرانی و خارجی پخش شد، صحبت کند».
درنای سیبری هم روی پیراهن والیبالی‌ها حک شد اما...
نورآقایی درباره این‌که چه پیگیری‌های دیگری در این حوزه انجام داده هم می‌گوید: «بعد از حضور تیم‌ملی در جام‌جهانی، تیم‌ملی والیبال به نظرم ظرفیت خوبی برای این کار داشت. ایده حک‌شدن درنای سیبری را که هر سال به مازندران کوچ می‌کند و در معرض انقراض است، روی پیراهن تیم‌ملی والیبال مطرح کردم. حتی این پیراهن تولید شد اما به سرانجام نرسید. البته این کار در همین حد هم خوب بود چون باعث شد یک شعار محیط زیستی روی پیراهن تیم‌ملی والیبال نقش ببندد: «آب هست ولی کم است».