روزنامه جوان
1400/07/21
کشور با انرژیهای تجدیدپذیرآباد میشود نه با خرج ثروت
سرویس جامعه جوان آنلاین: استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر دیگر نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است که متأسفانه برخی مسئولان آن را درک نکردهاند. در شرایطی که مزایای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر بسیار زیاد است و کارشناسان دلایل رفتن به سمت استفاده از آن را اعلام کردهاند، اما در چند دهه اخیر عملکرد مناسبی برای استفاده از این انرژی مشاهده نشدهاست. در همین راستا با دکتر هاشم اورعی، رئیس اتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران و استاد دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف درباره وضعیت انرژی تجدیدپذیر در جهان و ایران و ضرورت توسعه آن در کشور به گفتگو نشستهایم. چرا کشورهای زیادی در حال پیشرفت فناورانه در خصوص انرژیهای تجدیدپذیر هستند، اما در کشور ما اهمیت زیادی به آن داده نشدهاست؟باید ابتدا برای شما مقدمهای از کشورداری بگویم؛ فلسفه دولت و کشورداری را از لحاظ اقتصادی میتوان به دو گروه تقسیم کرد؛ یکی دولتهایی که ثروت خلق میکنند و دومی دولتهایی که ثروت خرج میکنند. در گروه اول، دولتی که مردم انتخاب کردهاند، کمبودها و کاستیها را مییابد و امکانات کشور را نیز بررسی میکند، در نهایت این دولت شرایطی فراهم میسازد تا مردم ثروت خلق کنند. حالا دولت چه سودی میبرد؟ این سود همان مالیات است. بهعبارت دیگر دولت هر چقدر نرخ رشد اقتصادی را بالا ببرد، مثلاً مردم ۸۰ درصد آن را برمیدارند و ۲۰ درصد دیگر عاید دولت میشود؛ این دولتها عمدتاً کوچک هستند.
اما دولتهایی که خرج ثروت میکنند؛ دولتهایی هستند که خدا به آنها در زیر زمین نفت دادهاست و منابع طبیعی زیادی دارند که برای خرج آن نیاز به هنر خاصی نیست. این دولتها، نفت را از زیرزمین درمیآورند و به کشورهای دیگر میفروشند و پولش را هم خرج میکنند! در واقع این دولتها برخلاف دولتهای قبلی، روی گنج نشستهاند و کارشان این است که دست در کوزهای پر از سکه میکنند و پول حاصل از فروش آن سکهها را بین مردم تقسیم میکنند. در نتیجه دولتهایی که متخصص خرج ثروت هستند، دیگر نگران توسعه و رشد اقتصادی نیستند، زیرا آنها متکی به مالیات نیستند. در واقع از آنجایی که این دولتها عمدتاً خرج و مخارجشان را از مالیات در نمیآورند، دغدغهای برای رشد اقتصادی ندارند. کشورداری ما جزو گروه خرج ثروت است؟
بله، ما در دومین گروه و همان دولت خرج ثروت هستیم، منتها با این تفاوت که کوزه طلا خالی شدهاست؛ نفت و گازی را که تا امروز میفروختیم در حال تمام شدن است. این در حالی است که همیشه تقصیرها را بر گردن تحریم میانداختند، اما باید بگویم در دورانی که تحریمها نبود، چه کسی ما را به این وضعیت رساند؟ سوءمدیریت بوده که چنین شرایطی را برایمان ایجاد کردهاست. اتفاقاً تحریم کمک کرد تا ما زودتر به خودمان بیاییم. چطور میتوانیم به کشوری که خالق ثروت است، تبدیل شویم؟
تغییر تفکر دولتی خیلی مهم است؛ دولت ما باید از تفکر خرج ثروت به تفکر خلق ثروت برود که این گفتنش آسان، اما عمل کردنش دشوار است.
متأسفانه حدود دو سوم از بودجه به شرکتهای دولتی تعلق گرفتهاست. در دولت نوع اول یعنی همان دولت متکی به خلق ثروت، شرکت دولتی یک مسئله بیمعنی است، اما در کشور ما، دولت قطار، معدن و اتوبوس دارد و حتی ممکن است در گرفتن آب گلابی هم دخالت کند! در صورتی که دولت نباید این کارها را انجام دهد.
لازمه درآمدزایی این است که دولت، خودش را کنار بکشد و زمینه و شرایط لازم را برای خلق ثروت فراهم کند. متأسفانه شاهد آن هستیم که مثلاً در یزد، کارخانه فولاد احداث میشود. میدانیم کارخانه فولاد، آب زیادی مصرف میکند و معمولاً کارخانه فولاد را جایی میزنند که به آب دسترسی داشته باشد. میپرسیم چرا این کارخانه در شهری که کمبود آب دارد، زده شدهاست؟ و در نهایت میفهمیم که فشار سیاسی در کار بودهاست! تا زمانی که سیاست، سوار بر اقتصاد باشد، نمیتوانیم پیشرفت کنیم. رفتن به سمت انرژی تجدیدپذیر منافع عدهای را به خطر میاندازد و همانها مانع میشوند؟
به جرئت میگویم که ۹۰ درصد از پروژههای دولتی بر مبنای قوانین مسلم اقتصادی گرفته نشدهاست. به همین دلیل امروز طرحهای نیمهکاره زیادی داریم، زیرا از روز اول نباید این کارها انجام میشد! میبینیم در خوزستانی که کمآبی و بیآبی وجود دارد، برنجکاری انجام میشود! در این شرایط هیچکس حاضر نشده منافع خودش را فدای منافع کشور کند و بگوید حتی اگر من را اخراج کنید، نمیگذارم در این استان برنج بکارید! این تنها یک نمونه کوچکی از سیاسیکاریهاست که باعث میشود پیشرفت چشمگیری نکنیم.
دولتها کار را رها کردهاند و من همیشه میگویم مدیران دولتی ما از مدیریت فقط میز، دفتر، راننده، محافظ و ماشین را میبینند و نمیدانند که مدیریت یعنی تصمیم سخت گرفتن! برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر چه کار باید انجام دهیم؟
برای این کار باید دولت، کارشناسانی را از داخل و خارج کشور بیاورد، همه چیز را ارزیابی کند و با شناسایی مناطق مختلف کشور برنامه توسعه اقتصادی منطقهای را بر مبنای اقتصاد اقلیمی برنامهریزی کند.
خداوند نقطهای از جهان را بیدلیل خلق نکردهاست؛ کشور ما هم این همه منابع دارد. بنابراین باید از نقطه به نقطه آن بهترین بهره را ببریم و خالق ثروت باشیم. به این ترتیب کارشناسان باید از لحاظ کشاورزی، منابع زیرزمینی، ظرفیت باد و خورشید، شرایط آب و هوایی و همچنین توریسم، نقشهای تهیه کنند و بگویند ما از هر بخش از کشورمان چگونه میتوانیم به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم و آن را توسعه دهیم. در نهایت یک مدل منطقی و طرح علمی مشخص شود که دولت روی آن برنامهریزی کرده و شرایط لازم را برای خلق ثروت فراهم کند.
حالا در این ماجرا میبینیم در بخشهای جنوب کشور از جمله خوزستان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و مناطق مرکزی کشور از ظرفیتهای بالا برای استفاده از پتانسیلهای بادی و خورشیدی برخوردارند. حتی با تفکر خرج ثروت نیز قابل پیشبینی بود که روزی ثروت تمام میشود و دیگر هیچ چیزی نمیماند که خرج کنیم. با این شرایط چرا مسئولان زودتر به فکر استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر نیفتادند؟
آنها همواره آسانترین راه یعنی همان خرج ثروت را انتخاب کردهاند و آیندهنگری نداشتند. در نهایت آنقدر از این ثروت خرج کردند که دیدند دیگر نه آب دارند که در تابستان برق تولید کنند و نه در زمستان گاز دارند که برق تولید کنند. آقایان مسئول برنامهریزی در وزارت نیرو نیز این مسئله را هنگامی فهمیدند که من و شما در خانهمان برق نداشتیم. میزان کسری برق ما امسال نزدیک به ۵/۲ برابر سال گذشته بود و من به شما قول میدهم که در سال آینده وضعیت بدتر از این هم میشود.
به غیر از آب و گاز، سوخت دیگری برای تولید برق وجود ندارد؟
مازوت و گازوئیل نیز برای تولید برق مورد استفاده قرار میگیرد، اما باید این دو خط بخورد. گازوئیل از این جهت نباید استفاده شود که محدودیت اقتصادی دارد یعنی یک کیلو وات ساعت برق را حدود ۱۰۰ تومان میفروشند اگر با گازوئیل بخواهیم یک کیلو وات ساعت برق تولید کنیم، قیمت تمامشده واقعی آن حدود ۴ هزار تومان میشود که اصلاً صرفه اقتصادی ندارد، اما در مورد مازوت دو مشکل وجود دارد؛ مشکل اول شبکه حمل و نقل است. ما برای رساندن مازوت باید از تانکر استفاده کنیم، اما آیا در شرایط فعلی کشور ما آنقدر تانکر داریم که بخواهیم مقدار زیادی مازوت را برای تولید برق به نیروگاه برسانیم؟ دوم هم مربوط به آلایندگی است. در سال گذشته که به تعداد کمی از نیروگاهها مازوت دادند آنقدر سرو صدا شد که در اصفهان دادستان دستور قضایی داد نیروگاه را تعطیل کنند. برای جبران کمبود برق در کشور باید به سمت انرژیهای تجدیدپذیر برویم. برای راه اندازی صنعت انرژیهای تجدیدپذیر چه باید کرد؟
اول اینکه باید مردم و جامعه باور کنند که این برنامه حتماً اجرا میشود. اگر این اتفاق بیفتد دانشگاههای ما دورههای انرژی تجدیدپذیر را فعال میکنند و توسعه میدهند. مراکز تحقیقاتی ما پروژههایشان را به سمت انرژیهای تجدیدپذیر میبرند، زیرا باور کردهاند قرار است این صنعت در آینده در کشور توسعه یابد. از همه مهمتر صنایع ما به دنبال فراهم کردن امکانات تولید تجهیزات نیروگاههای خورشیدی و بادی میروند و این یعنی اشتغال در سیستان و بلوچستان و مناطق محرومی که مردم در آن بیکار هستند.
اقلیم و شرایط آب و هوایی کشور در این چند دهه تغییرات زیادی کردهاست. آن وقت ما چه کار کردیم؟ ما همان توسعهای که از چند ده سال پیش داشتهایم، یعنی همان الگو را در همان مناطق میخواهیم ادامه دهیم. نتیجه آن هم میشود مرگ و میر گاومیشها در خوزستان.
صنعت معطوف به آیندهدرستکردن، برنامهریزی و همت لازم دارد و درازمدت است. به نظر میرسد هر مدیری که پشت میز نشسته است پایان دنیا را زمانی میپندارد که از پشت آن میز بلندش کنند. در صورتی که توسعه کشور یک کار درازمدت است.
پدر من صنعتگر بود؛ آدم ۹۵ ساله، درخت میکاشت که میدانست ۲۰ سال دیگر به بار مینشیند. این تفکر باید حاکم باشد نه اینکه وقتی منافعش به من نمیرسد اهمیتی ندارد که به دیگران برسد! متأسفانه این قضیه مسری هم هست. در دنیا با تغییرات اقلیم چه کار کردهاند؟
ما باید تغییرات اقلیمی را به صورت مداوم بررسی کنیم؛ در شمال لهستان، بندر بزرگی به نام گدانسک است که در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ آنجا مهد کشتیسازی بود، اما در اوایل دهه ۹۰ و زمانی که دیدند نمیتوانند در بازار رقابت کنند، بررسی کردند چه صنعت رو به آیندهای جای پیشرفت دارد که در نهایت صنعت انرژیهای تجدیدپذیر را انتخاب کردند. در همین راستا دانشگاههایش و مراکز پژوهشیاش فعال شدند، دولت نیز کمک کرد و این صنعت فعال شد، حتی سفارتهای کشور لهستان نیز در کشورهای مختلف بازارها را ارزیابی کردند و انتقال از صنعت کشتیسازی به سمت صنعت انرژیهای تجدیدپذیر را آغاز کردند.
این اتفاق در اسپانیا نیز افتاد و بخشی از اسپانیا که شرایط در آنجا مهیا بود برنامهریزی کرد و به سمت ایجاد صنعت نیروگاههای بادی رفت، نتیجه این شد، شرکتی به نام گامسا که خصوصی هم بود با کمک دولت شکل گرفت و یکی از سه شرکت بزرگ دنیا در زمینه ساخت تجهیزات نیروگاه بادی شد.
در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی یکی از بزرگترین صنایع انگلستان، صنعت ذغال سنگ بود و چند صد هزار نفر در معادن ذغال سنگ انگلستان کار میکردند. دولت کارگر تا سال ۱۹۷۹ حاکم بود و پس از آن دولت محافظه کار آمد و خانم مارگارت تاچر نخست وزیر شد. مشاورین خانم تاچر به او گفتند دیگر نمیتوانند در برنامهریزی توسعه صنعتی روی صنعت ذغالسنگ حساب کنند؛ آن هم به دو دلیل؛ اینکه ذغالسنگ آلایندگی دارد و در آینده، جهان اجازه استفاده از ذغالسنگ را برای تولید برق نخواهد داد که این اتفاق دقیقاً افتاد. دوم اینکه به دلیل اقتصادی نمیتوانستند در جهان آزاد رقابت کنند و کاملاً هم درست میگفتند. در نهایت خانم تاچر عملاً صنعت ذغالسنگ را تعطیل کرد و امروز نقش صنعت ذغالسنگ در این کشور تقریباً صفر است و آنها به سمت صنایعی رفتند که معطوف به آینده است و نه معطوف به گذشته. تحریم مانع توسعه انرژیهای تجدیدپذیر شده یا در آن دخالت داشتهاست؟
ما دوست داریم همه چیز را به حساب بقیه بگذاریم و بگوییم تحریم مقصر همه چیز است! درست است که تحریم بد است و ایراداتی دارد، اما حسن هم داشته است. با تحریم به ما میگویند که شما چند سال دیگر وضع خوبی ندارید و از الان به فکر باشید! این همان چیزی است که مقام معظم رهبری میفرمایند: «اقتصاد مقاومتی»؛ این کلام مفاهیم گستردهای دارد، اما کسی گوشش بدهکار نیست.
دومین بهانهای که عنوان میشود، این است که میگویند پول نداریم! کدام کشور را یک نفر دیگر پول داده تا آباد شود؟ خلق ثروت برای توسعه، گام اول وظیفه دولت است، مگر همه کشورها نفت دارند؟ جالب است بدانید که موفقترین کشورها اصلاً نفت ندارند!
دو دلیلی که عموماً برای توجیه پیشرفت نکردن کشور آورده میشود، هیچ کدام درست نیست! یعنی نه شرایط سیاسی و تحریم تأثیری دارد و نه نبود پول! در واقع اینها بیشتر توجیه ضعف مدیریت دولتی است. برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر باید چه مطالبهای از وزیر نیرو داشته باشیم؟
انرژی تجدیدپذیر تا حالا آنقدر مقدارش کم بوده که توجیه اقتصادی نداشته و ندارد. بارها گفتهام اگر قرار است با همین روال استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را ادامه دهیم، آن را تعطیل کنیم بهتر است!
آقای محرابیان، وزیر نیرو گفتهاند که ۱۰ هزار مگاوات از کمبود برق را از طریق انرژیهای تجدیدپذیر جبران میکنند که بسیار عالی است. بهتر است این کمبود را بین بادی و خورشیدی تقسیم کنند و برنامه پنج ساله برای آن بگذارند و با راهاندازی صنعت انرژیهای تجدیدپذیر به ویژه در مناطقی از کشور که توسعهنیافتهاند و ظرفیت بالای باد و خورشید دارند هم به توازن اقتصادی کشور کمک و هم مشکل کمبود برق را مرتفع کنند.
همچنین بهجای اینکه دلار و ارز بدهیم و از خارج جنس بخریم و با پولهایی که به کشورهای دیگر دادهایم آنها را آباد کنیم، باید صنعت انرژیهای تجدیدپذیر را به داخل کشور بیاوریم؛ دانشگاه این صنعت را تدریس کند، مراکز تحقیقاتی در این زمینه پژوهش کنند و شرکتهای خصوصی راه بیفتند و ما هم گامسا داشته باشیم.
تأکید من به آقای وزیر این است که نگران اینکه باید تا شش ماه دیگر برق تولید کنم و سریعترین کار این است که پول بدهم تا آن را بخرم و بیاورم نباشد، به صراحت بگوید که در شش ماه نمیتوان بیبرنامگی چهل ساله را درست کرد، اعلام کند که پنج سال وقت لازم است بهدنبال راه اندازی این صنعت در کشور باشد.
راهاندازی صنعت انرژیهای تجدیدپذیر کار گروهی است و باید وزیر نیرو با وزیر صنعت جلسه بگذارد و دست در دست هم این صنعت راه بیفتد.
کشور وقتی توسعه واقعی و درخور پیدا میکند که دولت و ملت، دست به دست هم دهند و میانشان همدلی وجود داشته باشد، اما متأسفانه شاهد آن هستیم که بخش خصوصی کمترین اعتمادی به دولت ندارد و دولت هم به خودش بیشتر از بخش خصوصی اعتماد دارد؛ این باعث میشود که همکاری و همدلی وجود نداشته باشد و نتیجه هم این باشد که میبینید؛ عقبماندگی در صنعت انرژیهای تجدیدپذیر و عدم راهاندازی و توسعه آن در کشور.
سایر اخبار این روزنامه
کره خواب را از سرمان پراند
سانسور فساد ممنوع!
یارانه پنهان گاز دو برابر منابع عمومی کشور است
مافیای واردات لوازم خانگی نقشه شکست تولید داخلی را کشیده است
پازلی که به دست بازرسان ورزشی تکمیل میشود
دو راهی «فتنه» یا «اتحاد» انتخابات عراق
کشور با انرژیهای تجدیدپذیرآباد میشود نه با خرج ثروت
اگر خاطرات را ننویسید دشمن میدان را از شما خواهد گرفت
ایران در تدارک وین
کار سخت وزیر آموزشوپرورش در میدان بازسازی انقلابی