روزنامه آفتاب یزد
1400/07/22
آیا «ژئوپلیتیک» غرب آسیا در حال تغییر است؟!
آمریکا امیدوار است پاکستان در شرق، همان نقشی را ایفا کند که آذربایجان در شمال غرب ایران بر عهده گرفت!آفتاب یزد - رضا بردستانی: عراقیها بالاخره تصمیم گرفتهاند تا بعد از گذشت هفده سال از سقوط صدام، به کشوری با ثباتتر و منسجمتر تبدیل شوند اما مشارکت پایین در انتخابات اخیر عراق نشان داد سرخوردگی و ناامیدی از رسیدن به عراقی آباد و مقتدر روی جوانتر تاثیری که باید را برجای گذاشته است. در کنار این مسئله اما گروهها و احزاب و چهرههای سیاسی شناخته شده، آسانتر از خروج آمریکا میگویند، خروجی که تاریخ دقیق آن نیز مشخص شده؛ ژانویه ۲۰۲۲.
> تاثیر خروج آمریکا از عراق بر روی انتخابات
پیرمحمدملازهی درباره تاثیر خروج آمریکا از عراق بر روی انتخابات این کشور این طور اظهار میدارد: در این که آمریکاییها از قبل تصمیم گرفتهاند از این کشور خارج شوند شکی نیست. شرایط داخلی آمریکا عامل تعیین کنندهتری در این تصمیم بود تا مباحث داخل عراق. آقای بایدن بر اساس چارچوب خودش بدون توجه به اینکه چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد از افغانستان خارج شد و در عراق هم تصمیم خود را مبنی بر خروج گرفته اند. بنابراین خیلی انتخابات تعیین کننده نیست اما واقعیتی وجود دارد و آن این است که آمریکاییها در عراق به نوعی از طریق عربستان سعودی یا کشورهای عربی دیگر دارند تلاش میکنند که عراق را به آن هویت عربی که دارد نزدیکتر و از سویی دیگر آن هویت مذهبیاش که شیعه و نزدیک به ایران است را تضعیف کنند. به نظر میرسد در این چارچوب باید دید که عراق بعد از این انتخابات به کدام طرف تمایل بیشتری پیدا خواهد کرد.
> مشارکت پایین؛ معنادار و دردسرساز!
وی ادامه میدهد: همان طور که دیدیم میزان مشارکت بسیار پایین بوده و هر دولتی که روی کار آید مشروعیت کامل را ندارد که بتواند اقدامات جدی و قاطعی انجام دهد که از حمایت مردم برخوردار باشد. میتوان گفت که اکثریت مردم عراق که در انتخابات شرکت نکردند از این ساختار قدرتی که به وجود آمده راضی نبوده لذا این دولت مشروعیت لازم را ندارد و ضعیفتر از دولتهای قبلی خواهد بود
و خود این دولت ضعیف به مقدار زیادی میتواند در جهت خواستههای اصلی آمریکا حرکت کند. برداشتم این است که این انتخابات، انتخابات مهم و تعیین کنندهای است منتها دولتی روی کار خواهد آمد که مشروعیت کافی را نخواهد داشت.
> عراق به فدرالی شدن نزدیکتر شده است؟!
ملازهی در پاسخ به این سوال که آیا این انتخابات میتواند عراق را به سمت فدرالی شدن پیش برد میگوید: به نظرم این مسئله خیلی ارتباطی با آمادگی مردم ندارد یعنی اینکه مردم بخواهند به شکل فدرالی باشد یا نباشد یک بحث است و اینکه شرایط خود را تحمیل کند بحث دیگری است. به نوعی اکنون منطقه کُردنشین فدرالی است و با دولت مرکزی خیلی هماهنگ نیست. از آن طرف اگر شیعهها متوجه این قضیه باشند که خط قومی و عربی دارد پیش میروند احتمالا آنها هم تمایل به فدرالی کردن پیدا میکنند. اهل سنت هم که اساسا به دنبال فدرالی کردن عراق بوده اند. بنابراین با در نظر گرفتن کردها و سنی ها، زمینه برای فدرالی کردن عراق وجود دارد اما اهل تشیع به دلیل فرق مذهبی که وجود دارد تا حالا توافقی روی این جریان نداشتند ولی الان فکر میکنم اگر پیروز انتخابات جناحی باشد که هویت عربی را تقویت کند در آن صورت بهنظر من شیعیان هم موافق فدرالی شدن خواهند بود. در غیر اینصورت اگر شیعهها در حوزه مسلط قرار گیرند و دولتی روی کار آید که جنبههای مذهبی در آن قویتر باشد فکر میکنم این موضوع تا حد زیادی در بین جمعیت شیعه تعدیل خواهد شد.
> موعد تغییر بزرگ نقشه ژئوپولتیک منطقه فرا رسیده است؟
این تحلیلگر مسائل بین المللی در ادامه و در پاسخ به این پرسش که: «آیا موعد تغییر بزرگ نقشه ژئوپولتیک منطقه فرا رسیده است؟» خاطرنشان میسازد: لازمه تغییر نقشه ژئوپولتیک در منطقه توافق بزرگتر با منابع جهانی قدرتها است. باید دید که آیا آمریکا و روسیه بر سر سوریه، لبنان و یمن پشت پرده مذاکراتی کردند و به توافقاتی رسیدند؟ که اگر بپذیریم چنین بحثهایی ممکن است وجود داشته باشد در آن صورت روسها باید در جاهایی امتیازاتی گرفته باشند و امتیازاتی هم آمریکاییها به روسها در سوریه، عراق و جاهای دیگر داده باشند تا بشود ژئوپولتیک منطقه را تغییر داد. تغییرش به این معنا است که اکنون اسرائیل در بخش عربی خلیج فارس تقریبا خیالش راحت شده و دشمنیهای سابق وجود ندارد در آن طرف کشورهایی که محور مقاومت است و سرنخ آن به ایران وصل میباشد اگر روسها در سوریه بر سر این مسئله معامله کرده باشند که نفوذ ایران را در منطقه کاهش دهند به نظر من آنگاه انتخابات عراق هم تعیین کننده خواهد بود. اگر این قابل تصور باشد در آن صورت میشود گفت که ژئوپولتیک منطقه در حال تغییر کردن است.
> آیا چینیها توان تغییر معادلات منطقهای را دارند؟
ملازهی با بیان این مسئله که: «چین در موقعیت بسیار مساعدی قرار دارد به خصوص بعد از خروج آمریکاییها و تحولی که در افغانستان پیش آمد» ادامه میدهد: تقریبا میشود گفت که چین دارد در این منطقه یعنی افغانستان، پاکستان و ایران موضع برتر را میگیرد البته این معنایش این نیست که آمریکاییها و غربیها به طور کلی از این منطقه صرف نظر و عقب نشینی کردند واقعیت این است که آنچه در صحنه عمل میگذرد چین دارد در موضع برتر قرار میگیرد. دعوای اصلی بین این سه کشور یعنی ایران، پاکستان و افغانستان است. به این دلیل که چینیها میخواهند آن طرح یک کمربند یک جاده را در این منطقه با زیر مجموعههای سیاسی ایران در تفاهم نامه ۲۵ساله ایران و چین عملیاتی کنند که لازمه آن این است که نفوذ آمریکاییها کاهش پیدا کند به خصوص در پاکستان. منتها آمریکاییها به این سادگی کنار نخواهند کشید. الان آمریکاییها امیدوارند آنچه که در شمال ایران اتفاق افتاد در شرق ایران هم رخ دهد و پاکستان نقشی را که آذربایجان دارد بازی میکند بازی کند تا بتواند ایران را محاصره کند. از آن طرف آمریکاییها چین را در تایوان و مسائل شرق آسیا دارند تحت فشار قرار میدهند و از طریق توافق هند، ژاپن، کره جنوبی، آمریکا و استرالیا کاملا چین را در محاصره قرار میدهند. آمریکاییها طرح چین را برای قدرت گرفتن در قرن ۲۱ باید در جغرافیای پشتون به هم بزنند یا منطقهای که اکنون در آنجا تفکر طالبانی قدرت گرفته است. اگر بپذیریم که در دوحه توافقی صورت گرفته و آنها بر مبنای توافق توانستند قدرت را بگیرند و آمریکاییها از افغانستان خارج شوند آن موقع میشود تصور کرد که آمریکاییها هم دستشان خیلی خالی نیست که اجازه دهند چین کاملا در آنجا سه کشور - ایران، پاکستان و افغانستان - را در یک پکیج قرار دهد و ببلعد. میشود گفت جریان رادیکال خلافت گرا که بخشی از آن طالبان بخشی القاعده و بخشی داعش است میتوانند به عنوان یک ابزار همان نقشی را که آذربایجان در شمال ایران بازی میکند به نوعی پاکستان و افغانستان هم بازی کنند و در این بازی است که احتمالا چین و آمریکاییها تسویه حساب خواهند کرد. لذا دعوای اصلی بین چین و آمریکاییها خواهد بود و روسها بینابین این قضیه حرکت میکنند. روسها سعی میکنند هم چین را داشته باشند هم با آمریکاییها در مسائل مختلف معامله میکنند.
> طالبان ابزار است نه بازیگر
این کارشناس ارشد شبه قاره در ادامهی این گفت و گو به آفتاب یزد میگوید: طالبان به تنهایی این ظرفیت را ندارد که الان با آمریکاییها کاملا علیه ایران قرار گیرد اما این ظرفیت در پاکستانیها وجود دارد. اسلام آباد به اندازه آذربایجان میتواند دردسر ایجاد کند اما تعیینکننده نیستند. به نظرم اگر زمانی مسئلهای پیش آید این پاکستان است که نقش اصلی را در پشت صحنه خواهد داشت. طالبان عامل عملیاتی و اجرایی خواهد بود ولی ظرفیت طالبان آن قدر
نیست که بدون پشتوانه پاکستان بتواند کاری کند. لذا باید بسیار دقت کنیم؛ درست است که ما با پاکستانیها رابطه نزدیکی داریم و پاکستان هم با چین کاملا هماهنگ شده و آن برمی گردد به اینکه انتخاب آمریکاییها هند بوده و پاکستان را در آن جایگاهی که انتظار داشتند قرار ندادند. اما با تمام این اوصاف پاکستان این گونه نیست که آمریکاییها رهایش کنند برای اینکه چین کاملا آنجا را تصرف کند و بعد ایران و افغانستان را در یک پکیج قرار دهد و آزادانه قرارداد۲۵ساله را عملیاتی کند و طرح جاده و کمربند را پیشبرد در آن صورت آمریکاییها باید بپذیرند که تبدیل به قدرت دوم جهانی شدهاند و قدرت اول جهانی را به چین واگذار کنند الان هنوز آمریکاییها این آمادگی را پیدا نکردند که این اتفاق بیافتد. چینیها هم با احتیاط عمل میکنند اما در نهایت به نظر میرسد که برنامه چین تثبیت شده است. چون همه شاخصهای قدرت را دارند و دیر یا زود به این قدرت دست پیدا میکنند. بخش اصلی این قدرت هم همان یک جاده یک کمربند خواهد بود که بیش از ۱۰۰ کشور را در آن چارچوب قرار میدهند.
> از هند هم نباید غافل بود!
ملازهی تایید میکند که از هند نباید غافل بود زیرا الان هند کاملا با آمریکا متحد است. بازی هندیها هم به نفع آمریکا خواهد بود نه چین.
> دستگاه دیپلماسی توجهی به تغییرات ندارد
پیرمحمد ملازهی در بخش پایانی مصاحبهی خود نیم نگاهی نیز به دستگاه دیپلماسی داشته اظهار میدارد: کل مسئله را باید ببینیم تنها دیپلماسی خارجی نیست. الان جناحی که در ایران قدرت را در دست گرفته با واقعیات روز یا آشنا نیستند یا اهمیت نمیدهند فکر میکنند بر اساس همان دیدگاهی که دارند میتوانند شرایط را همان گونه که در داخل حل و فصل میکنند در بیرون هم میتوانند با همان دیدگاه حل کنند بنابراین نوعی سرگردانی وجود دارد ولی این نمیتواند تداوم پیدا کند بالاخره دیر یا زود ایران باید تکلیف خود را در مسائل مهم منطقهای و جهانی روشن کند. به نظرم مشکل بیشتر «برجام» است که نمیداند چطور منافع و امنیت ملی خود را تامین کند. اگر بتواند این مشکل را با غرب حل کند میتواند یک سیاست مطمئن خارجی را هم پی بگیرد چون مشکلی که اکنون وجود دارد نگاه صرفا به شرق است و فکر میکنند اینگونه همه مشکلاتشان حل میشود در صورتی که این طور نیست روسیه اهل معامله است و آنجا که به نفعش باشد معامله کرده و از کارت ایران استفاده میکند چین هم به دنبال منافع خودش است. بنابراین سیاست متوازن ایران که هم بتواند با شرق هم با غرب کار کند عاقلانهترین سیاستی است که ایران میتواند اتخاذ کند اما در شرایط کنونی به نظر میرسد انتخابشان شرق است. برداشت من این است که اگر بتوانند برجام را به نتیجه مطلوبی برسانند این نگاه تعدیل خواهد شد و شاید ایرانیها در نهایت به این نتیجه برسند که در سیاست خارجهشان سیاست متوازنی را بین منابع قدرت داشته باشند تا بتوانند منافع ملی و امنیتی خود را حفظ کنند.
سایر اخبار این روزنامه
آقای پلیس! از کدام منع قانونی برای موتور سواری زنان حرف میزنید؟
پاسخ وزارت جهاد کشاورزی به گزارش آفتاب یزد
حضور سر زده اژهای به بند سیاسی زندان بیسابقه بود
آب معدنیهای موجود در بازار آب شرب است
رفتارهای همسایگان و ضرورت بازنگری
خودکارآمدی چیست؟
فقر و اختلاف طبقاتی
آیا «ژئوپلیتیک» غرب آسیا در حال تغییر است؟!
اندیکا را دریابید
صف آرایی موافقان و مخالفان طرح صیانت
آیا ارز ۴۲۰۰ تومانی دارو فسادزا است؟
نهضت رفع انحصار از بازار خدمات حقوقی
واکنش مرکز وکلا و کانون وکلای البرز به گزارش صدا و سیما
پاسخ وزارت جهاد کشاورزی به گزارش آفتاب یزد