روزنامه شرق
1400/07/24
علیه سرمایهداری بدون دموکراسی
بررسی مواضع اقتصادی حزب توده پیش از انقلاب با تکیه بر نشریه «نوید» علیه سرمایهداری بدون دموکراسی محمد آزاد: مجموعه نوشتههایی که از این پس به شکل منظم منتشر خواهند شد، هدفی فروتنانه دارند: بررسی مواضع احزاب و اشخاص مؤثر سیاسی ایران، با توجه بیشتر به اندیشههای اقتصادی، بدون استفاده از روایتهای شفاهی و تنها با تکیه بر یک متن یا متونی از آن حزب یا شخص. تا اینجا فروتنی مشهود نیست؛ اما ادعای پیشگفته را مقید به این امر میکنیم که بررسی یک متن، جدا از بستر اتفاقات تاریخی که در آن متولد شده است، قطع به یقین ناقص است. نتیجتا ما اصل ادعا را محدود میکنیم به اینکه «از متن چنین برمیآید» و نه «درواقع امر چنان بوده یا هست». درعینحال ربط متن مکتوب به بستر حوادث را تا حد قابلقبولی میتوان به خواننده واگذار کرد و انتظار نویسنده این است: تشکیل طیفی از تلقیها از متن که متغیر آن همین چگونگی ارتباطی است که خواننده گزارش میان متن مکتوب و بستر حوادث برقرار میکند؛ از همین رو منتظر و مشتاق دریافت انتقادات و مخالفتها هستیم. عنوان «گزارش» برای نوشتهای که در ادامه خواهد آمد، تأکید بیشتری بر فروتنی آن دارد. اینک بخش دوم: حزب توده.80 سال تاریخ: حزب همهچیزدان
درباره حزب توده نوشتن جرئت بالا میخواهد. آنهم بر پایه متنی که جریان اصلی انتشارات حزب توده نیست؛ یعنی نشریه «نوید». این انتخاب تا حدی تصادفی بوده. تا حدی نیز به این سه دلیل: در مطالب اصلی نوید کپی متون حزب است و از این نظر تفاوتی با بقیه انتشارات حزب توده ندارد. دوم اینکه از نظر بازه زمانی حدفاصل نظام سیاسی قبلی و بعدی است: ۷۰ شماره نوید از اواسط سال ۱۳۵۵ تا اسفند سال ۱۳۵۷ منتشر شدهاند و دلیل سوم کیفیت بالای کار تبلیغاتی در آن احتمالا بهواسطه حضور روزنامهنگاری چون «رحمان هاتفی».
اما حزب توده با 80 سال قدمت، دارای کارنامهای با بالا و پایین بسیار که عملا در تمام برهههای تاریخی ایران مدرن نقشی پررنگ داشته است؛ چه در شرایط توفانی سال 1320 تا کودتا، چه در خود کودتا و چه در انقلاب و بعد از آن. تسلط بر تاریخ این حزب ادعایی است که در اندازه دانش نگارنده نیست. این ترس را میشود با محدودکردن ادعا -چنانچه در تمام این مجموعه هدف قرار گرفته-از سر راه برداشت. اما ترس دیگری باقی است و آن اینکه هواداران این حزب و نیز کلیت مجموعه چپ در ایران چنان بر سر میراث و آثار خود حساس است که برداشتن یک گام ناخوشایند او کافی است که هرکس را آماج حملات کند. این ترس از میان نخواهد رفت. بنای ما در این مجموعه تکیه بر متون بهعنوان موجودی زنده بود و خواندن آن از روی خودش؛ یعنی کشف منطق درونی یک متن. این کار درباره حزب توده کاری است بسیار دشوار چراکه برخلاف مثلا حزب جمهوری، متونی که حزب توده منتشر کرده، چه به شکل نشریات ادواری، چه به شکل کتاب، بسیار گسترده و متنوع است. نتیجتا برای بررسی مواضع حزب ناچار به گزینشی هستیم که از جهاتی گزافی و بدون ترجیح است؛ اما نه از همه جهات. از آنجا که موضوع اصلی ما اقتصاد سیاسی احزاب است، درباره حزب توده متن کتاب مورد نظر «راه رشد غیرسرمایهداری» است که اگرچه ترجمه است اما به باور برخی کتابی بسیار اثرگذار در شکلگیری اقتصاد پس از انقلاب بوده است. در کنار آن به بررسی هفتهنامه «نوید» میپردازیم که ارگان داخلی حزب است. مهدی پرتوی به همراه رحمان هاتفی سازمان مخفی داخلی حزب توده را به نام «نوید» راهاندازی میکنند که تحت نظارت حزب که در آن زمان ساکن آلمان شرقی است، قرار دارد. این دومی پیوندی بیواسطهتر با راهی که حزب در این زمان حساس در آن قدم گذاشت، برقرار میکند. پژوهشگران قدرتمندی درباره حزب توده نوشتهاند و آثار دانشگاهی و غیردانشگاهی درباره حزب توده کم نیست. به همین دلیل این گزارش احتمالا در مواردی دچار عارضهای خواهد شد که نام آن را «کشف مبتدی» میگذاریم: به این معنی که ممکن است نوشتههای این متن جزء دانستههای ابتدایی یک دانشجوی تاریخ باشد. به این خطر تن میدهیم و نهایت سعی را بر این میگذاریم که همخوانی صورت و محتوا این عیب بالقوه را بپوشاند: متنی مطبوعاتی با تکیه بر آثار مطبوعاتی. از همین رو تکیه ما عمدتا بر هفتهنامه نوید خواهد بود.
طبقهبندی نیروها و همراهی با «نهضت مترقی مذهبی»
اگر همراهی حزب توده با فراکسیون مذهبی و پیروز بعد از انقلاب محل بحث و جدل فراوان شده میتوانیم با خواندن دومین شماره هفتهنامه «نوید»، ارگان داخلی حزب توده که از جمله به همت «رحمان هاتفی» روزنامهنگار نامی حزب توده بنیانگذاری شد، محل بحث را اقلا به دو سال و اندی پیش از پیروزی انقلاب منتقل کنیم. در شماره دوم این نشریه در تیرماه سال 1355 مطلبی هست که موضع حزب را در برابر جریان مذهبی کاملا آشکار میکند. عنوان مطلب خود گویاست: «نهضت مترقی مذهبی و جای آن در جنبش عمومی دموکراتیک و میهنی (در نسخه الکترونیک این کلمه قدری ناخواناست) خلق». حزب توده کلماتی کلیدی را وارد سیاست ایران کرد. از جمله همین کلمه «مترقی» که از راه مارکسیسم وارد ادبیات فارسی شد اما حزب توده با آن هرچه خواست کرد و به هر که خواست چسباند؛ از جمله برچسب دیگری در مقابل آن وجود داشت با عنوان «ارتجاعی» که با آن هم همان کرد. اعتمادبهنفسی در مطالب منتشرشده حزب توده، از جمله «نوید» وجود دارد که به او اجازه میدهد همهچیز را طبقهبندی کند و راه درست در سیاست و اقتصاد را نشان بدهد و درمان هر دردی را بداند.
شیوهای که برای اداره یک حزب سیاسی در حال مبارزه نباید چندان نامتناسب باشد. در پاراگراف نخست این مطلب میبینیم که «جنبش عمومی خلق ایران علیه استبداد خونین محمدرضا شاه، علیه امپریالسم و غارت میهن ما...از گردانها و نیروهای متعددی ترکیب یافته که گروه مذهبی مترقی در آن جای شایسته خویش را دارد» که البته با ضمیمهای همراه است که امروز شاید بتوان بیشتر فهمید منظور از آن چیست. بلافاصله پس از این بند علت تقویت و ریشهای شدن این نهضت مترقی را میبینیم که متن بهسرعت از آن میگذرد: سیاستهای سرکوبکننده رژیم حاکم. بااینحال اگر در دهه 80 شمسی برخی چهرههای دانشگاهی مذهبی طالب خوانش دموکراتیک اسلام شدند، حزب توده در سال 55 تشخیص داده بود که در اسلام و بهویژه شیعه «سنن دموکراتیک» هست که جریان مترقی مذهبی درحال تبدیل آن به ایدئولوژی مبارزه هستند؛ «...تا جایی که برخی از آنان حتی بین اصول آموزش اسلام و مارکسیسم تناقضی نمیبینند». مطلب مسئله همکاری مارکسیستها و مذهبیون را منحصر به ایران نمیداند و با ذکر نمونههایی از آن نتیجه میگیرد که وجوه مشترک این دو گروه نه «در مسائل فرعی و گذرا بلکه در مسائل اساسی و (ناخوانا) است. از اینرو وحدت عمل ناشی از آن مستحکم، پرقدرت، دارای دورنما و باآینده است». هرچند میتوان این حدس را پیشگویانه دانست و آیندهداری آن را در ساقطکردن همیشگی نظام سلطنتی دید، اما وحدت عمل پس از آن گذرا بود «...ما تودهایها هرگز عقاید فلسفی و سیاسی و اقتصادی خود را نپوشانده و میدانیم که در یک سلسله از نظریات اختلافات مسلکی با نیروهای انقلابی دیگر داریم» اما فعلا باید از قدمزدن در راه دشمن که ایجاد شکاف و نفاق است، پرهیز کرد. در شماره سوم مجله، مورخ مهرماه 1355 به دو مطلب اقتصادی برمیخوریم. یکی با عنوان «کارزار وسیع ضدکارگری رژیم». این کارزار «کثیف» علمداران مطبوعاتی دارد که عبارتاند از روزنامههای «تهران اکونومیست» و «آیندگان» درحالیکه زحمتکشان که عمده جامعه را تشکیل میدهند، روزنامه علنی برای توزیع نظریات خود بیبهرهاند و کارزار ضدکارگری را مستقیما شاه به راه انداخته و تبلیغ میکند که کارگران باید دستمزد کمتر بگیرند تا سرمایهگذاران به سرمایهگذاری بیشتر ترغیب شوند و «داریوش همایون» نیز «بهاصطلاح» تئوریسین ثابت نگهداشتن دستمزدها است. نکته قابلتوجه اینکه حزب توده از آغاز سال 1355 (شاید حتی قبل تر از آن چون ما این مطلب را به نشریه نوید محدود کردیم) یعنی دوسالو اندی قبل از پیروزی انقلاب کار را تمام شده میداند و هیچ نشانهای از سازش در مطالب تبلیغی آن نیست. این در حالی است که جبهه سیاسی لیبرال ایران تا روزهای آخر نیز به دنبال زدوبند با رژیم بود و حتی زمانی که دیگر مشخصا کار رژیم به انتها رسیده بود، نتوانست شاپور بختیار را از پذیرفتن پست نخستوزیری بازدارد و از سر ناچاری او را اخراج کرد.
تهییج برای مبارزه
مطلب بعدی سیاست کشاورزی رژیم شاه را نشانه گرفته است. که به قیمت «خانه خرابی و سلب مالکیت» از دهقانان و کمک فنی و مالی وسیع به سرمایهداران و زمینداران بزرگ میخواهد «به قول خود» کشاورزی صنعتی راه بیندازد. مطلب سپس به یورش دانمارکیها و هلندیها به کشاوزری و دامداری ایران اشاره میکند. اینکه چنین مطالبی تا چه اندازه از نظر فنی از صحت برخوردار بودند، بحث دیگری است اما نشان از توجه همهجانبه یک حزب سیاسی به وضعیت ایران دارد. نگارنده حداقل در اواسط سال 1355 مطالب مشخصی مثلا از سوی جبهه اسلامی سراغ ندارد که مستقیما به مسائل روز ایران به شکل همهجانبه و به پشتوانه یک تئوری انقلابی پرداخته باشد. در شمارههای آتی این نشریه چنانچه خواهیم دید، حزب برنامه مفصل خود را برای نظام سیاسی پس از پهلوی ارائه میکند. با این پیش درآمد شاید پذیرفتن اصل 43 و 44 قانون اساسی که چنانچه معروف است، حتی نگارش آن نیز از آن حزب توده است، چنان غیرمترقبه نیست. حزب از حداقل سه سال پیش از پیروزی انقلاب در حال تدوین راهکارهای مشخص برای حکومتداری بود. این مسئلهای بود که نه جبهه لیبرال انقلاب به دلیل مشی سازشکارانه آن قادر به انجام آن بود و نه جبهه اسلامی. حزب توده با بیشترین دوام در میان نیروهای جبهه چپ تنها تا سال 1362 فرصت ظهور علنی داشت. بااینحال تأثیر عمیق آموزههای حزب توده چنان بود که هنوز که هنوز است دستراستیهای ایران هرچه بدبختی در ایران هست را نتیجه نفوذ حزب توده میدانند. اگر کسی گرایشی و علاقهای به حزب توده دارد، باید از این سخنان خوشحال بشود. در اخبار این شماره که مانند شمارههای پسین و پیشین اخبار اعتصابات است، به اعتصاب کارگران نیشکر هفتتپه نیز برمیخوریم. ظاهرا که هفتتپه از قدیم کانون اعتراض بوده است. شاهدی دیگر را که برای درک موضع اندیشیدهشده حزب در قبال مبارزات است، در شماره 4 نوید مورخ دیماه سال 1355 میتوان مشاهده کرد.
در مطلبی با عنوان «جبهه ضددیکتاتوری» میخوانیم که پراکندگی مبارزه بهدلیل نفوذ دشمن «...غالبا با خصومت، بهویژه علیه حزب توده ایران نیز همراه است...» اما پراکندگی به صلاح نیست حتی با علم بر اینکه «...فشاری که از طرف رژیم استبدادی شاه بر طبقات و اقشار گوناگون جامعه وارد میآید یکسان نیست، با اینکه طبقات و اقشار گوناگونی که به مقابله با آن فشار میپردازند، دارای منافع گوناگون و گاه متضاد و در نتیجه دارای عقاید سیاسی و اجتماعی (به تقدم منافع بر عقاید میشود توجه کرد) گوناگون و گاه متضاد هستند، با اینکه شیوههایی که آنها برای مقاومت و مبارزه به کار میبرند، گوناگون و گاه متضاد هستند، با اینکه هدف دوری که آنها در برابر خود قرار دادهاند، گوناگون و متضاد است. با اینهمه تمام این طبقات و اقشار با وجود گونهگونی و تضاد یک دشمن مشترک نزدیک دارند و آن رژیم استبدادی شاه است؛ بنابراین یک هدف مشترک نزدیک دارند و آن سرنگونساختن رژیم استبدادی شاه است». بهسختی بتوان از چنین درکی از ماهیت مبارزه و مقاومت در برابر رژیم محمدرضا شاه غلط گرفت. از همان آغاز کار، حزب توده به پراکندگی وسیع حتی درباره اهداف دور در میان نیروهای مبارز آگاه است و نیز از ناگزیری اتحاد همه نیروهای بعضا متضاد برای رسیدن به یک هدف: سرنگونی رژیم پهلوی. این مطلب به نقل از روزنامه «مردم» ارگان حزب توده است. در این شماره به جنبش دانشجویی ایران نیز مطلبی اختصاص یافته و سندی هم از نگرانی واشنگتن از اوضاع داخلی و احساسات ضدآمریکایی در ایران که به دست حزب رسیده ترجمه شده است. مطالب شمارههای نخستین نوید تحلیلی هستند، شمارهها با فاصلهای بیش از یک هفته چاپ میشوند اما هرچه به نزدیکی انقلاب میرود، شمارهها بیشتر، مطالب تبلیغاتیتر و خبریتر و تهییجکنندهتر میشود.
برنامهریزی برای حکومت:
راه رشد غیرسرمایهداری
در شماره 56 که نزدیک به انقلاب است، بخش سوم از «برنامه حزب توده ایران برای تحول بنیادی جامعه ما» آمده است: «...شرط ضرور تحول انقلابی ایران در مرحله کنونی واژگونکردن رژیم فرتوت سلطنتی، شکستن دستگاه دولتی ارتجاعی و پایاندادن به حاکمیت سرمایهداران بزرگ و زمینداران بزرگ و انتقال قدرت حاکمه از دست این طبقات به دست طبقات و قشرهای ملی و دموکراتیک یعنی کارگران، دهقانان، خردهبورژوازی شهر (پیشهوران و کسبه) روشنفکران میهنپرست و قشرهای ملی بورژوازی، یعنی استقرار جمهوری ملی و دموکراتیک است». چنانچه مشخص است این تحلیل حزب از پایگاه طبقاتی انقلاب ایران است و نیز هدف آن: استقرار جمهوری دموکراتیک و ملی. یعنی برخلاف آنچه تبلیغات نشان میدهد نهتنها بحث از دموکراسی در انقلاب ایران وجود داشت بلکه از سوی حزب بزرگی مانند حزب توده تبلیغ میشد. اما این مطلب را نیز باید در نظر گرفت که دموکراسی مورد نظر حزب ماهیت معینی دارد که با اقتصاد پیوند ویژه دارد «...بهویژه در دوران ما راه رشد سرمایهداری در اقتصاد به ناچار موجب تشدید جهات ضددموکراتیک در سیاست است...». راه پیشنهادی حزب در مقابل شیوه معروف به «راه رشد غیرسرمایهداری» است. اما تذکری در مطلب هست مبنی بر اینکه «...انقلاب ملی و دموکراتیک تنها بهوسیله مبارزه تودههای مردم تحققپذیر است و از قهرمانی این یا آن فرد معین این یا آن گروه و حزب سیاسی مشخص ناشی نمیشود...». تذکری که احتمالا حداقل برای جبهه اسلامی قیام علیه رژیم سلطنتی خوشایند نبوده است. به این معنی میتوان حزب را از این ادعا که رندانه خود را مقهور جبهه اسلامی قیام مردم ایران کرد مبرا دانست. کیانوری طی مصاحبهای در آبان سال 1358 و پس از پیروزی انقلاب میگوید: «ما معتقد هستیم که امپریالیسم تسلط خودش را بر کشورهایی مثل ایران در هر پنج کانال مختلف برقرار میکند که عبارتاند از: کانال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیکی. مهمترین این کانالها نظامی و اقتصادی است یعنی بهوسیله تسلط نظامی قدرت را در دست میگیرد. بهوسیله تسلط اقتصادی، اقتصاد کشور را وابسته به خودش میسازد و میلیاردها دلار از این راه سود میبرد...». در نزدیکی انقلاب، در شماره 64 هفتهنامه نوید مورخ شنبه 16 دیماه 1357 بخش چهارم از برنامه حزب توده ایران آمده است. این برنامه در سه قسمت اصلاحات سیاسی، تحول اقتصادی و اصلاحات اجتماعی تدوین شده است. در بخش تحول اقتصادی اولین قدم «تأمین تکامل سالم، سریع و همهجانبه اقتصاد کشور بر پایه سمتگیری بهسوی سوسیالیسم است». حزب توده معتقد بود کشورهایی مانند ایران یا الجزایر، کشورهایی هنوز صنعتی نشده، در شرایطی قرار ندارند که بتوان اقتصاد سوسیالیستی کامل را در آنها پیاده کرد. ازهمینرو سمتگیری باید سوسیالیستی باشد اما درواقع شکل اقتصاد همان پیمودن راه رشد اما به شیوه غیرسرمایهداری است. این شیوه رشد در برنامه اعلامی حزب در این شماره از جمله متضمن «ملیکردن مؤسسات متعلق و وابسته به انحصارها و دولتهای امپریالیستی، ملیکردن بانکها و مؤسسات بیمه... اجرای تمام و کمال قانون ملیکردن صنعت نفت در سراسر کشور... اجرای اصلاحات ارضی بنیادی از طریق مصادره زمینهای متعلق به زمینداران بزرگ و ملیکردن مؤسسات بزرگ کشاورزی و دامپروری... استقرار بازرگانی خارجی براساس انحصار دولتی...» است. در حقیقت آنچه بعدا بهعنوان پیشنهاد حزب به شکل اصول 43 و 44 درآمد از پیش از پیروزی انقلاب در دستور کار حزب قرار داشته است. چنانچه معروف است در حزب جمهوری اسلامی، بر سر انحصار دولت در بازرگانی خارجی و تسلط کامل دولت بر مؤسسات بیمه بحثهای فراوانی صورت گرفته است. میتوان طرح این بحثها را از اساس به برنامههای اعلامی حزب توده نسبت داد. تا اینجای کار و پیش از پیروزی انقلاب این شمای کلی برنامه حزب توده برای ادارهکردن دولت پس از پیروزی و سرنگونی نظام سیاسی مستقر است. بررسی چگونگی عملکرد حزب در چند سال پس از پیروزی انقلاب که حزب توده اجازه فعالیت داشت و نیز نگاهی کوتاه به کتاب «راه رشد غیرسرمایهداری» به مطلب بعدی این مجموعه محول میشود.
سایر اخبار این روزنامه
آغاز اختلافات درونجناحی؟
علیه سرمایهداری بدون دموکراسی
باقری: هر کس مسئولیتپذیرتر است به مذاکره نزدیکتر است
سفر به قلب تاریخ
چرا روحانی هاشمی نمیشود؟
احتمال رد مصوبه محرمانگی اموال مسئولان در صحن بالا گرفت
جوگیر نشوید آقای مدیر!
واکسنستیزی در برابر اجبار واکسیناسیون
لبنان گروگان نزاع قوميتي
دموکراسی تسکینی
اقتصاد ملی و اهمیت شرکای استراتژیک
صنعت نفت جان میگیرد
درنگی در برخورد پلیس با شهروندان