مرثیه بانیان دولت محرمانه‌ها برای شفافیت!

  سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «سه گلوگاه مبارزه با فساد» درباره ماجرای انتشار فهرست اموال مسئولان نوشت: «دولت جدید در جریان انتخابات بارها شعار داد که اولین مسئله‌ای را که حل خواهد کرد، پدیده فساد است. می‌توانیم تصور کنیم که این شعار صادقانه داده شده بود، ولی همه می‌دانیم که شعار کلی دادن به‌تنهایی کافی نیست. به همین علت شعار دفاع از شفافیت نیز داده شد، زیرا لازمه مبارزه با فساد شفافیت است. البته شفافیت لازم است ولی کافی نیست.»
در گزارشی که دیروز کیهان منتشر کرد دراین‌باره آمده است: مدعیان اصلاحات در حالی داعیه شفافیت دارند که دولت موردحمایتشان به «دولت محرمانه‌ها» مشهور شد؛ از محرمانه‌های هسته‌ای! گرفته تا قراردادهای غیر شفاف و دور از دسترس عموم مانند واردات بنزین، معاملات نفتی، قرارداد با پژو و ایرباس و... حتی اجرایی نکردن مصوبه مجلس در مورد سامانه حقوق و مزایا!
اصلاح‌طلبان که امروز به بهانه شفافیت؛ نوک پیکان حملات خود را به مجلس و دولت نشانه گرفته‌اند و بر واقعیات موجود نعل وارونه می‌زنند، زمانی که رئیس‌جمهور، مصوبه مجلس در مورد سامانه حقوق و مزایا را اجرایی نکرد یا قانون مجلس مبنی بر لزوم گزارش‌دهی قوه مجریه به قوه مقننه را دور زد، صرفاً سکوت و حتی او را حمایت کردند.


همچنین چند سال پیش اخبار و گزارش‌هایی مبنی بر اعلام نشدن لیست اموال و دارایی‌های چند وزیر دولت روحانی منتشر شد و عدم اجرای قانون مزبور در دولت روحانی، حرف‌وحدیث‌هایی پیش کشیده شد تا روی دیگر سیاست‌ها و شعارهای دولت مدعی شفافیت بر همگان روشن‌تر شود. گویا مدعیان اصلاحات فراموش کرده‌اند دولت قبل که با حمایت و پشتیبانی آنان سرکار آمد و با مشارکت گسترده عناصر آنها مدیریت کرد، به دولت محرمانه‌ها شهرت داشت!
آمریکایی‌ها برای بازگشت به برجام و برداشتن تحریم‌ها مشکلی ندارند!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «آمریکایی‌ها برای بازگشت به برجام و برداشتن تحریم‌ها مشکل ندارند بلکه مشکل آمریکایی‌ها برای فردای توافق است که باید چه کنند. آمریکا به دنبال گفت‌وگو در مورد موضوعات غیر برجامی است اما ایران تأکید دارد که فقط باید آمریکا به برجام بازگردد، تحریم‌ها برداشته شود و دیگر در هیچ حوزه‌ای مذاکره صورت نگیرد. این نشان می‌دهد فاصله دو دیدگاه بسیار زیاد است.»
این روزنامه زنجیره‌ای مدعی شده است که آمریکا برای برداشتن تحریم‌ها مشکلی ندارد. این ادعا در حالی است که آمریکا به دنبال امتیاز‌گیری یک‌طرفه در برجام است و وعده لغو تحریم‌ها صرفاً وعده‌ای نسیه است.
کارنامه برجام نمونه بسیار روشنی از رفتار آمریکاست. دولت‌های اوباما، ترامپ و بایدن به‌هیچ‌عنوان تعهدات واشنگتن ذیل برجام و ازجمله لغو تحریم‌ها را انجام ندادند.
آمریکا در پی آن است تا با وعده سرخرمن لغو تحریم‌ها، توافق هسته‌ای را به دیگر مؤلفه‌های قدرت‌ساز ایران تعمیم داده و در ادامه تحریم‌ها را سر جای خود نگه دارد.
تمرکز کامل ایران بر جبهه مقاومت باعث غفلت در سایر موضوعات شده!
روزنامه اینترنتی همدلی در مطلبی نوشت: توان و اقتدار نیروی نظامی یک کشور، حتماً به‌عنوان یکی از عوامل ایجاد آرامش در داخل و همچنین عامل بازدارنده از تحرکات تهاجمی از سوی خارج به شمار می‌رود، اما نگاه به آن به‌عنوان تنها عاملِ جلوبرنده در مناسبات سیاسی، امری توجیه‌پذیر به شمار نمی‌رود، چراکه توان نظامی یک عامل پشتیبانی است و این قدرت اقتصادی و توان اقناع‌‌سازی در پرتو یک دیپلماسی هوشمند است که راهگشاست. فارغ از تحریم و مشکلات ناشی از آن،‌ ایران به‌شدت نیاز به باز‌سازی روابط خود با کشورهای منطقه و به دست آوردن میزان تأثیرگذاری خود در تنظیم مناسبات دوباره را دارد. به نظر می‌رسد که تمرکز کامل ایران بر جبهه مقاومت در منطقه و صرف تمامی انرژی و هزینه در این زمینه، باعث غفلت از حضور در زمینه‌های دیگر شده و رقبای ایران را بسیار پیش‌انداخته است.
ادعای روزنامه زنجیره‌ای مبنی بر «تمرکز کامل ایران بر جبهه مقاومت» در حالی است که جمهوری اسلامی از یک‌سو به عضویت شانگهای درآمده و با چین و روسیه قراردادهایی را منعقد کرده است. همچنین روابط دیپلماتیک با سایر کشورها جاری و ساری است. مدعیان اصلاحات به بهانه اتفاقات و رفت و آمدهای اخیر در منطقه، می‌خواهند سیاست‌های اصولی جمهوری اسلامی در منطقه از جمله حمایت و جانبداری از سوریه، فلسطین، عراق، یمن و... را به چالش بکشند و دوباره ساز سیاست سازش در برابر آمریکایی‌ها را کوک کنند.
یک دهه است چرخ کشور نچرخیده است!
روزنامه ابتکار در مطلبی به قلم محمدعلی وکیلی (مدیرمسئول و نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم) نوشت: یک دهه است که کشور گرفتار تحریم‌های همه‌جانبه بین‌المللی است. در پسِ یک دهه تحریم و جنگ اقتصادی، آواری از مشکلات بر سرمان ریخته است. امروز که به وضعیت واقعی کشور نیک می‌نگریم منابع عمومیِ بلعیده و لهیده شده و زیرساخت‌هایی فرسوده شده در اطراف خود می‌بینیم. صنایع برق، نفت، صنایع سنگین، ایران‌خودرو، سایپا، صنایع فولاد، صنایع حمل‌ونقل هوایی، دریایی و زمینی و... به علت عمر طولانی و عدم نو‌سازی و به‌روزرسانی گرفتار افت کیفیت و کاهش شدید راندمان شده‌اند. این خطوط تولیدی مضافاً گرفتار استهلاک بالا و متحمل هزینه سرسام‌آور نگهداری هم شده‌اند. درواقع، یکی از عوامل مهم ناکارآمدی صنعت کشور در کنار سایر عوامل، فرسودگی این صنایع است.
ابتکار نوشت: یک دهه است هیچ اتفاق مهمی در صنعت کشور رخ نداده و تقریباً تنها معدود صنایع بزرگی که از منابع کشور و یا رانت انحصار دوپینگ می‌کنند، هنوز فرونریخته‌اند. اما قصه غمناک‌تر و فاجعه اصلی در منابع انسانی و مدیریتی کشور رخ داده است. ما امروز با فقر منابع انسانی خلاق و متخصص رو‌به‌رو هستیم. شاهد این فقر، همین وضع موجود است. اینکه امروز با عدم نوآوری در روش‌های مدیریتی و عدم تحول در شرایط موجود و همچنین عدم ارائه نظریه در حوزه‌های نظری و عدم زایش و نشاط در فضاهای سیاسی، علمی، اجتماعی و اقتصادی رو‌به‌رو هستیم، حکایت از فرسودگی منابع انسانی کشور می‌کند. امروز شاهد سکون در حوزه‌های عمومی و تخصصی هستیم.
در ادامه این مطلب آمده است: معتقدم در این یک دهه، با تعطیلی بخش صنعت و عمران، عملاً چرخه تولید نیروی متخصص و تکنیکال متوقف شده است. میانگین رشد اقتصادی صفر درصد یعنی، عملاً اقتصاد در این یک دهه جای جدید به فرد جدید نداده است. چرخ ماشین کشور اقتصاد است. وقتی آن متوقف باشد، کل این ماشین حرکت نکرده است. لذا در سایر حوزه‌ها نیز نتوانسته‌ایم نیروی انسانی درخوری تربیت کنیم. تعارف نداریم بیش از یک دهه است که کشور نچرخیده است. به همین خاطر می‌بینیم که در هیچ حوزه‌ای نوآوری نداریم.
اصلاح‌طلبان سعی می‌کنند مشکلات اقتصادی امروز کشور (تعطیلی بخش صنعت و عمران و متوقف شدن چرخه تولید نیروی انسانی متخصص و تکنیکال) را صرفاً به تحریم‌ها ربط بدهند و از عملکرد رئیس‌جمهور موردحمایتشان چیزی نگویند. این در حالی است که در دولت تدبیر و امید عدم توجه به ظرفیت‌های داخلی و تمرکز بیش‌ازحد به توسعه مبتنی بر نگاه به بیرون باعث تعطیلی بیش از 5000 واحد صنعتی شد.
حمایت اصلاح‌طلبان از کسی که فاقد توان مدیریتی است
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در یادداشتی با عنوان «چرا روحانی‌هاشمی نمی‌شود؟» نوشت: «هیچ‌گاه چهره‌ای تأثیرگذار از حسن روحانی به‌عنوان یک نیروی تعیین‌کننده به یاد نداریم. او هیچ‌گاه نتوانست مانند‌هاشمی رأس باشد و روحانی را نمی‌توان یک چهره تصمیم‌ساز دانست.»
در ادامه این نوشتار می‌خوانیم: «از طرفی روحانی همواره چهره‌ای امنیتی داشته است و به معنای دقیق نه می‌توان او را یک فعال و کنشگر سیاسی دانست و نه فردی که گفتمان ویژه‌ای در عالم سیاست و اقتصاد داشته باشد. حتی به یاد داریم او به‌عنوان یکی از گزینه‌های وزارت اطلاعات دولت‌هاشمی مطرح بود که البته درنهایت‌هاشمی، فلاحیان را برگزید. در حوزه اقتصادی هم گرچه او به‌واسطه نزدیکی به ‌هاشمی ‌رفسنجانی نزدیک به رویکردهای اقتصادی راست‌گرایان است، اما افزون بر این، هیچ گفتمان ویژه‌ای در آرای روحانی دیده نمی‌شود. پس روحانی برخلاف‌هاشمی، در هیچ مقطعی و در هیچ زمینه‌ای گفتمان‌ساز نبود.»
این یادداشت افزوده است: «روحانی قدرت چانه‌زنی بالایی در ارکان نظام هم نداشته و ندارد و کسی نمی‌تواند مدعی نفوذ کلام او در نهادهای مختلف کشوری و لشکری شود. روحانی هیچ‌وقت چهره‌ای فراجناحی نیز پیدا نکرد؛ زیرا اولاً او اساساً تا پیش از ریاست‌جمهوری‌اش چهره‌ای سیاسی نداشت...»
در ابتدای یادداشت مذکور چند پاراگراف در مدح مرحوم‌هاشمی رفسنجانی نوشته شده است. یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که اصلاح‌طلبان در دهه‌های قبل در دشمنی با‌ هاشمی رفسنجانی تا آنجا پیش رفتند که حتی کتاب «عالیجناب سرخ‌پوش و عالیجنابان خاکستری» را علیه وی نوشتند. به‌این‌ترتیب می‌توان این را فهمید که متر و میزان اصلاح‌طلبان در مثبت یا منفی ارزیابی کردن افراد این است که آیا از جهت فکری آن فرد به این جماعت نزدیک است یا نه.
با این‌همه اما سؤال اساسی این است که چطور اصلاح‌طلبان در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری در انتخابات سال‌های 1392 و 1396 از کسی حمایت کردند که ویژگی‌هایی را که در سطرهای بالا به آن اشاره شده داشته است؟! و اینکه چرا اصلاح‌طلبان با معیارهای قبیله‌گرایی و حزب‌گرایی با سرنوشت یک ملت بازی می‌کنند؟!