روزنامه آفتاب یزد
1400/07/25
رویای بیتعبیر امنیت طالبانی
انفجارهای دو هفته اخیر در مراسم نماز جمعه شیعیان در افغانستان، ظاهرا کار داعش است ولی تا پیش از خروج ارتش آمریکا از افغانستان، طالبان، مرتکب چنین اقداماتی علیه مردم افغانستان میشد و این قساوت کور را هم مبارزه با آمریکا مینامید.گروه طالبان مدعی بود چنانچه به قدرت بازگردد امنیت را به افغانستان بازمیگرداند. ترجمه دقیق این حرف این است که اگر حاکمیت از آن ما نباشد، کشور را گرفتار بمبگذاری و انفجار و انتحار میکنیم ولی اگر دست ما به دامان حاکمیت برسد، به بمبگذاریهایمان خاتمه میدهیم و مردم میتوانند در امنیت زندگی کنند!
اما کسی که چنین بابی را باز میکند، لزوما نمیتواند هر وقت دلش خواست، آن را ببندد. تا دیروز منافع طالبان ایجاب میکرد فلان دانشگاه و فلان مسجد منفجر شوند و کلی جسد روی دست دولت تحت حمایت آمریکا بماند، امروز علایق ایدئولوژیک داعش ایجاب میکند شیعیان افغانستان به شکل فلهای ترور شوند. چنان که پیداست، برای داعش یا نیروهای مشابه داعش اهمیتی هم ندارد که این اقداماتشان به ضرر حکومت نوپای طالبان است.
در واقع تفاوت چندانی ندارد که یک گروه افراطی «آمریکا» را دشمن بداند یا «شیعیان» را. گروههای افراطی حاضر در افغانستان و بسیاری از نقاط جهان اسلام، تا خرخره غرق در بدویتاند و هر که را «دشمن» قلمداد کنند، با انفجارهای انتحاری سروقت او میروند. مبارزه با منطق مرگ، نتیجهای بهتر از این رقم نمیزند.
به هر حال تروریسم طالبان، بابی را در افغانستان گشوده و این گروه به راحتی نمیتواند آن را ببندد؛ حتی اگر واقعا مخالف اقدامات تروریستی علیه شیعیان باشد. بگذریم که برخی از تحلیلگران سیاسی معتقدند نوعی تقسیم کار بین طالبان و داعش در افغانستان صورت پذیرفته است. به این معنا که طالبان از موضعگیری بر ضد شیعیان میپرهیزد ولی عملا دست داعش را برای کشتار شیعیان باز گذاشته است.
حتی اگر تحلیل فوق بدبینانه و نادرست باشد، متاسفانه باید گفت بعید است طالبان به راحتی از پس مهار شیعهکشیِ داعش و گروههای مشابه داعش در افغانستان برآید؛ چراکه طالبان «دولت» به معنای دقیق کلمه تشکیل نداده و احتمالا به این زودی هم نمیتواند چنین کاری کند.
طالبان گروهی بوده با ماهیت تخریبی. بیش از آنکه ساختن را بلد باشد، خراب کردن را بلد است. جدا از این، گروه طالبان برای مهار انبوه تروریستهایی که تا دیروز همسویش بودند، باید دولتی قدرتمند در افغانستان ایجاد کند. جغرافیای افغانستان و بدویت طالبان، موانعی اساسی در راه تشکیل چنین دولتی در افغانستاناند.
در تفاوت دولتهای مطلقه مدرن و دولتهای استبدادی سنتی گفتهاند دولت مطلقه مدرن ارتش نوین به علاوه بوروکراسی کارآمد دارد که سلطهاش را بر سرزمین تحت حاکمیتش میسر میسازند. اگرچه هیچ سلطهای مطلق نیست، ولی به هر حال سلطه دولت مطلقه مدرن بسیار بیشتر از سلطه یک استبداد سنتی (یا یک دولت صرفا استبدادی) است. چنانکه رضاشاه به مراتب بیش از فتحعلی شاه بر ایران سلطه داشت.
طالبان برای تسلط بر افغانستان، دست کم باید از تسلطی نظیر تسلط یک دولت مطلقه مدرن برخوردار باشند. حکومت طالبان قطعا نمیتواند مثل رژیم کره شمالی تسلطی فراگیر بر سرزمین تحت حاکمیتش پیدا کند. ولی دست کم باید دولتی مدرن تاسیس کند که از حداقل توان لازم برای مهار گروههای افراطیتر از خودش برخوردار شود.
در شرایطی که دولتهای مدرن و دموکراتیک اروپایی، که از تکنولوژی بسیار پیشرفتهای هم برخوردارند، بارها از داعش ضربه خوردهاند و در تحقق امنیت در کشورهایشان ناکام ماندهاند، بسیار بعید به نظر میرسد که گروه جنگجوی طالبان، که سرشتی پارتیزانی دارد، به صرف کسب قدرت سیاسی، موفق شود همان مقدار امنیتی را که در فرانسه و بریتانیا و اسپانیا و... برقرار شده، در افغانستان برقرار سازد؛ چراکه طالبان لوازم تاسیس دولت کارآمد (چه دموکراتیک چه غیر دموکراتیک) را ندارد.
طالبان در واقع ارتش ندارد. حتی اگر جنگجویان این گروه را مصداق ارتش بدانیم، ارتش طالبان استعداد چندانی ندارد. نفراتش کمشمار است و به دلیل همان سرشت پارتیزانی، نظم و انسجام کافی هم ندارد. این ارتش بیشتر به کار مبارزه علیه «نیروی مسلط» میآید تا بسط حاکمیت و استیلای یک دولت نوپدید.
منابع مالی محدود و فقدان نفرات آموزشدیده کافی نیز شانس چندانی برای تشکیل یک پلیس کارآمد برای طالبان ایجاد نمیکند. بوروکراسی ضعیف و جغرافیای پر کوه و کمر افغانستان هم مانع بسط کارآمدی و توانمندی دولت طالبان خواهند بود. صرف فقدان فساد، برای تاسیس دولت قوی کافی نیست. دولت قوی بودجه و نفر و آموزش و مدرنیسم و حمایت جهانی هم میخواهد.
دولت قبلی افغانستان که از همه این امتیازات برخوردار بود، کارآمدی و قدرت چندانی نداشت و در غیاب ارتش آمریکا، مثل برف آب شد و به تاریخ پیوست. بعید است در غیاب این امتیازات، یکشبه به لطف معجزه طالبان، دولتی قوی در افغانستان پدید آید. دولت بیرحم لزوما قوی نیست. طالبان بدون حمایت بینالمللی، حداکثر میتواند دولتی بیرحم در افغانستان ایجاد کند.
به هر حال طالبان با ادعای تحقق امنیت در افغانستان، قدرت را در این کشور به دست گرفته ولی در ۴۷ روز گذشته، یعنی از ۳۰ اوت (۸ شهریور) که نیروهای آمریکایی کاملا از افغانستان خارج شدند، تا به حال دو بار مراسم نماز جمعه شیعیان به خاک و خون کشیده شده. و این کار به دست نیروهایی انجام شده که حامی طالبان در مبارزه علیه دولت قبلی افغانستان بودند.
این وضعیت به خوبی نشان میدهد امید به شکلگیری «افغانستان امن در سایه حکمرانی طالبان» در بهترین حالت توهم گروههای آمریکاستیز بوده است. اگرچه برای قضاوت قطعی، باید عملکرد حکومت طالبان در ماههای آتی را هم نظاره کرد، ولی ماهیت گروه طالبان و نیروهای جنگجوی همپیمانش، امید چندانی به توان امنیتآفرینی حکومت طالبان برنمیانگیزد.
سایر اخبار این روزنامه
در جولان فقر وبیکاری همه برده میخواهند نه کارگر و کارمند
حمله به پیرمرد بیدفاع با چوب
عاقبت چک بیمحل دادن به مردم!
رعایت نکردن شیوهنامههای بهداشتی تبعات خطرناکی دارد
حباب قیمت خودروهای وارداتی تخلیه میشود؟
رویای بیتعبیر امنیت طالبانی
مذاکره نشده فغان عدهای در آمد!
آرکی تایپ یا کهن الگو
پیشبینیهای وحشتناک در مورد نرخ دلار
۳۱ سال حبس برای 3 متهم فساد مالی
شانس نوری المالکی برای نخست وزیری چقدر است؟
اقتدای «مقتدی» به کیست؟
کارکنان ادارات کارت واکسن نداشته باشند یک ماه از کار منفصل می شوند
کرونا ۹۰۰ هزار کارگر را در کشور بیکار کرد
حمله دزدان دریایی به نفتکش ایران