رخ به رخ مرگ در قلعه آقا
مرضیه موسوی | «قلعه آقا» و جاده پیچدرپیچ کوهستانیاش را به عنوان یکی از پرتلفاتترین جادههای کشور میشناسند؛ جادهای کوهستانی که مسیر رسیدن از اصفهان به استان چهارمحالوبختیاری را هموار میکند و علاوه بر این دو استان، فاصله اندکی هم با خوزستان دارد. پایگاه امداد جادهای قلعه آقا 10سالی است که در زمین مدرسه قدیمی روستا دایر شده و علاوه بر امدادگران و نجاتگران داوطلب، 15 پرستار و دانشجوی پرستاری هم در شیفتها و ماموریتهای این پایگاه حضور دارند. ماموریتهای جاده و کوهستان و همچنین حوادثی که در روستاهای اطراف پایگاه رخ میدهد، روزهای پرمشغلهای را برای امدادگران پایگاه رقم میزند.
حوادث و تلفات جادهای قلعه آقا در شهرستان لنجان آنقدر زیاد است که تنها با فاصله 15کیلومتر قبل و بعد از پایگاه امداد جادهای قلعه آقا، دو پایگاه اورژانس هم دایر شده. حتی دو طرفه شدن جاده در سالهای اخیر هم نتوانسته رکورد این تلفات را از گردنه قلعه آقا بگیرد. شبهای چراغ خاموش این جاده، عامل بیشترین تصادفهای این جاده است؛ تصادفهایی که به برخورد با گاردریل و واژگونی خودروهای سواری و حتی مینیبوس و اتوبوس منجر میشود. پایگاه قلعه آقا گرچه در داخل مرزهای استان اصفهان جا خوش کرده، اما تا مرکز چهارمحالوبختیاری فاصله کمتری دارد و تنها 45کیلومتر با شهرکرد فاصله دارد. «بنیامین رییسی» از امدادگران قدیمی این پایگاه و یکی از جوانترین امدادگران دارای درجه ایثار هلالاحمر اصفهان میگوید: «مهمترین حوادثی که امدادگران پایگاه قلعه آقا پوشش میدهند، حوادث جادهای است. از تصادف خودروی سواری گرفته تا برخورد اتوبوس و مینیبوس با تریلی و ... . شدید بودن این حوادث و بالا بودن تلفات در این محدوده، در سال96 جاده قلعه آقا را جزو یکی از سه جاده پرتلفات کشور قرار داد.»
رخ به رخ مرگ در قلعه آقا
بیشترین حوادث در این جاده از ساعت 6 عصر تا 12 شب رخ میدهند، دلیل همزمانی این تصادفها با تاریکی شب، نبود روشنایی مناسب در جاده است. رییسی میگوید: «پایگاه قلعه آقا علاوه بر تصادفهای جادهای، حوادث کوهستان را هم پوشش میدهد. همچنین مراجعه حضوری به پایگاه، به دلیل نزدیکی به پنج روستای این منطقه، زیاد است. این روستاها تنها از خانه بهداشت برخوردار هستند و خدمات درمانی دریافت نمیکنند. با این حال در بین امدادگران و نجاتگران پایگاه، 15 پرستار وجود دارد. حضور این پرستارها در پایگاه غنیمت بزرگی است که مردم روستایی از آن بهرهمند میشوند. همچنین در امدادرسانی در حوادث از تجربه و تخصص این افراد استفاده میشود.»
در میان حوادث تلخی که در محدوده این پایگاه رخ میدهد، لحظات نجات افراد از مرگ حتمی را مهمترین انگیزه خود و امدادگران برای ماموریت میداند. او میگوید: «از روستایی در این نزدیکی نوزادی با صورتی کبود، روی دستان مادرش به پایگاه امداد جادهای آوردند. شیر در گلوی نوزاد گیر کرده و راه نفسش را بسته بود. صورتش کبود شده و وضعیت خوبی نداشت. خیلی زود ساکشن را شروع کردیم و برای باز کردن راه تنفس نوزاد هر اقدامی را که میشد، انجام دادیم. فایده نداشت. همزمان با آمبولانس به طرف مرکز درمانی حرکت کردیم که 15 کیلومتر با ما فاصله داشت. نوزاد هیچ علایمی از برگشت نشان نمیداد. حتی مادرش هم دیگر ناامید شده و در شوک فرو رفته بود. درست مقابل اورژانس که رسیدیم، بالاخره اقداماتمان جواب داد و نفس نوزاد برگشت. صدای گریهاش بلند شد. رنگش دوباره سفید شد. دکتر که بالای سرش آمده بود، گفت نیاز به هیچ اقدامی نیست. حال نوزاد خوب است و میتواند به خانه برگردد. این بهترین خاطرهای است که از نجات دیگران در ذهن دارم و هر بار به آن فکر میکنم انرژی میگیرم.»
سرمایههای هلال
پایگاه جادهای قلعهآقا در جادهای کوهستانی، مشرف به کوهستان قرار دارد. زمین 7هزار متری پایگاه، قبل از استقرار امدادگران کاربری مدرسه داشت. مدرسه قدیمی روستا به شرط احداث پایگاه جادهای هلالاحمر به جمعیت سپرده شد، اما با گذشت 10 سال از این اتفاق، هنوز اعتباری برای ساخت ساختمان پایگاه در این زمین در نظر گرفته نشده است. «عبدالرضا صدیقی» نجاتگر و مسئول پایگاه امداد جادهای قلعه آقاست که از سال 68 به جمعیت هلالاحمر پیوسته. او میگوید: «این پایگاه زمین بزرگی دارد، اما واگذاری آن به هلالاحمر به شرط احداث پایگاه بود. با این وجود هنوز هیچ اقدامی برای احداث پایگاه انجام نشده است.»
از همراهی 30 سالهاش با هلالاحمر میگوید و علاقهای که او را در این سالها پایبند هلالاحمر کرده است. صدیقی میگوید: «اغلب امدادگران و نجاتگران ما اعضای جوانی هستند که به دلیل علاقه به امدادگری، در دورهها شرکت میکنند. هلالاحمر هر ساله انرژی زیادی را برای آموزش این افراد صرف میکند. اما برای تداوم حضور این امدادگران در هلالاحمر راهحل کارآمدی به چشم نمیخورد. این افراد نیاز به شغل و درآمد ثابت دارند، اما تنها هزینهای که به عنوان امدادگر داوطلب دریافت میکنند، هزینهای برای عیاب و ذهاب آنهاست و وقتی در جای دیگری مشغول به کار میشوند، کمکم بین آنها و جمعیت فاصله میافتد. کمتر کسی را میتوان در میان امدادگران داوطلب پیدا کرد که سابقه طولانی مدتی داشته باشد. افرادی هم که در این راه ماندهاند برای دوام حضورشان در پایگاهها، سختیهای زیادی را تحمل کردهاند. شاید راه افتادن سازوکاری برای جذب این افراد به عنوان نیروی ثابت بتواند این ضعف را برطرف کند.»
از اعتماد و قدردانی مردم نسبت به هلالاحمر میگوید که ضرورت حضورشان را به خوبی درک میکند: «مهمترین هدفی که تیمهای امدادی و نهادهای خدماترسان در این زمینه دنبال میکنند، این است که حوادث را در سریعترین زمان ممکن پوشش داده تا جان افراد در خطر را نجات دهند. به همین دلیل همکاری نهادهایی مثل اورژانس و آتشنشانی با هلالاحمر و دیگر نهادها ضروری به نظر میرسد. این همکاری اگر بیشتر شود، بسیاری از حوادث جادهای با درصد موفقیت بیشتری به سرانجام میرسند.»