روزنامه خراسان
1400/07/28
بازیگری برایم مثل زنگ تفریح بود!
سالهاست با صدای منحصر به فرد ناصر ممدوح آشناییم و خاطرات زیادی از صدا و تصویرش داریم. دکتر «نائینی» در سریال «اغما»، مجری «مسابقه 101»، گوینده رادیو در سریال «راه شب» و... کارهایی است که تصویر این دوبلور خوشصدا را در ذهنمان ثبت کرده است. او حدود یک سال پیش و بعد از سالها حضور در سریالها یا اجرای مسابقات گفت که دیگر به عنوان بازیگر در کاری مقابل دوربین نخواهد رفت و پیشنهادی را هم در این زمینه نمیپذیرد. به سراغ این پیش کسوت دوبله رفتیم و درباره اوضاع و احوال خودش و حرفهاش پرسیدیم. این روزها کجا و مشغول چه کاری هستید؟ من کار خاصی نمیکنم. کرونا همه کسب و کارها را به هم ریخته و من در خانه زندگیام را میگذرانم. گهگاهی ویاودیها پیشنهاد میدهند که فیلم یا سریالی را دوبله کنیم اما قبول نمیکنم. پس کم کاری خواست خودتان بوده است. قبلا برای دوبله همه همکاران دور هم جمع میشدیم و به تعداد شخصیتها دور یک میز مینشستیم اما از دو سال پیش، دوبله ما به سمت دیگری رفت و گویندگان، تک تک و جداگانه سر کارشان حاضر میشوند و در نتیجه آنطور که باید تعامل صدایی میان گویندگان شکل نمیگیرد. همکاران ما دیگر به شکل جمعی کار نمیکنند و دوبلهها طولانی میشود. به عنوان مثال، کاری را که قبلا یک روزه تمام میکردیم اکنون دو روز زمان میگیرد. کار کردن در چنین شرایطی دشوار شده و حس و حالش هم آنطور که باید، جور در نمیآید. با روند فعلی واکسیناسیون آیا دوبلورها همچنان در کارهایشان محدودیت دارند؟ ما و همه هنرمندان واکسن زدیم اما همچنان شرایط کاریمان عادی نشده است. چون همهمان میدانیم که واکسن از مبتلاشدن به بیماری جلوگیری نمیکند و در بین همکاران خودمان کسانی بودهاند که بعد از تزریق واکسن هم مبتلا به کرونا شده یا حتی فوت کرده اند. فرقی نمیکند واکسنها مال کدام کشور باشند اما اینها هنوز امتحان خودشان را پس نداده و موقتا از تعداد کشتهها کم کرده اند. بنابراین همچنان باید مراقبت کنیم. سال گذشته از حضور در تلویزیون و سینما خداحافظی کردید. آیا همچنان سر حرفتان هستید؟ بله. در این مدت بعد از خداحافظی، دوستان محبت داشتند و برای چند فیلم و سریال پیشنهاد دادند که جلوی دوربین بروم ولی قبول نکردم. حرفه اصلی من گویندگی است. مدتی در جلوی دوربین برای مسابقهها، فیلمها و سریالها بازی یا اجرا کردهام اما اینکار برای من حکم زنگ تفریح را داشت. سال ۸۴ در سریال «راه شب» بازی کردم اما هم اکنون دیگر تواناییهای گذشته را ندارم. علاوه بر آن تعداد سوژههای خوب بسیار کم شده است. همه در این عرصه در حال تلاش برای ارائه کاری بهتر هستند اما این کار باید اصولی باشد. هیچ نقش، فیلم یا بازی در کنار ستارهای نیست که شما را ترغیب به برگشتن جلوی دوربین کند؟ نقشهایی بوده که بعضی از همکارانم اصرار کردند بازی کنم. مثلا یکی از دوستان، مدتی پیش چندین بار تماس گرفت و گفت که فیلم نامه را می فرستد تامن فقط ببینم. او تاکید داشت که کار ما بسیار فیلم خوبی است اما من قبول نکردم که حتی فیلم نامه را بخوانم تا وسوسه نشوم. چون نمیخواهم قولی را که به خودم دادهام، بشکنم. همان خداحافظی پابرجاست. در این سال ها مجریها، ورزشکاران، دوبلورها و هنرمندان زیادی در مقام بازیگر حاضر شدند. تاکید شما بر قبول نکردن نقشها عجیب نیست؟ من نمیگویم بازیگری کار بدی است. اتفاقا علاقهام به سینما بود که من را به سمت دوبله کشاند اما من همان زمانی که در سریال «راه شب»، «اغما» و... بازی میکردم با اصرار و تشویق همکارانم بود. همان زمان هم میدانستم که اگر صرفا در دوبله باشم، برایم بهتر است، چون بخش زیادی از بازیگران هستند که متاسفانه دعوت به کار نمیشوند. آن ها حرفه اصلیشان بازیگری است و منبع درآمد دیگری ندارند و اگر کار نکنند، نمیتوانند امور زندگیشان را بگذرانند. من که کار دارم و از دوبله، درآمد کسب می کنم. پس چرا باید در زمینه های دیگر هم وارد شوم؟ مثلا برای «راه شب»، آقای داریوش فرهنگ خیلی با من صحبت کرد تا بپذیرم و در آن بازی کنم. این سالها تلاش کردم از وجهه و اعتباری که در جامعه دارم مراقبت کنم. این قدر کارهایمان حساب شده و با برنامه بود که داریوش فرهنگ به من قول داد و گفت که اصلا نگران نباش و این به اعتبار شما اضافه میکند. واقعا هم درست گفت. اولین شبی که این برنامه از تلویزیون پخش شد، تلفنها به منزل ما شروع شد. همه تبریک می گفتند و درباره کار از من میپرسیدند. چنگیز جلیلوند، سیامک اطلسی، شیرین بهرامی و...؛ در این سالها دوبلورهای بزرگی را از دست دادیم. آیا برای نسل طلایی دوبله ما جایگزینی وجود دارد؟ صداهایی که در گذشته بودند دیگر نیستند؛ به عنوان مثال، ما دیگر صداهایی مثل مرحوم ژاله کاظمی، خسرو شایگان، پرویز بهرام، بهرام زند، چنگیز جلیلوند و خیلی صداهای ماندگار دیگر را نداریم. آقای منوچهر اسماعیلی که اکنون در رأس هرم دوبله است و ان شاءا... همیشه سلامت باشد، واقعا دیگر صدای ایشان تکرار نخواهد شد. او در سن 25 سالگی یعنی 55 سال پیش، کاری را به نام فمیلی دوبله میکرد که خسرو خسروشاهی و ژاله کاظمی با او همکاری میکردند. این فیلم دو شخصیت 80 و 70 ساله هم داشت که منوچهر اسماعیلی هردوی این ها را دوبله می کرد که شیرین تر و بهتر از صدای خود بازیگران شده بود و هیچ کس نمی فهمید که هر دو شخصیت را یک جوان 25 ساله دوبله کرده است. خیلی از ابداعات دوبله ما متکی به منوچهر اسماعیلی بوده است. بعید است که این آدمها تکرار شوند. دلیل تکرار نشدن این صداها و افراد در دوبله ما چیست؟ یعنی بزرگان سینما و تلویزیون نتوانستند استعدادها را کشف کنند؟ هم اکنون بیشتر کارهایمان بازاری شده است. بسیاری از جوانان در خانه هایشان با رایانه مشغول گویندگی هستند و حتی برای ماهوارهها و شبکه های برون مرزی و وی او دی ها کار میکنند. ممکن است جوانان علاقه مندی هم بین آنها باشند اما به نظرم به خاطر بیکاری این کار را انجام میدهند. به عنوان مثال جوانی که حتی یک ماشین ندارد تا راننده آژانس شود بالاخره باید از طریقی امرار معاش کند. قبلا هرکسی هرکاری را انجام نمی داد اما بازار کساد این روزها باعث شده تا همه به دنبال پول باشند. این باعث شده دوبلورها بر مبنای پول تصمیم بگیرند و صنعت دوبلهمان ضعیف شود. زمانی بود که ما آپارات داشتیم . اکنون با وجود رایانه که به نظرم فناوری خوبی هم هست، اما کار ما را در دوبله خراب کرده است؛ به دلیل این که بسیاری از جوانان علاقه مند در خانه هایشان با همین ابزار صداها را جا به جا می کنند و به این فکر می افتند حالا که به این جا رسیدیم چرا دوبله نکنیم؛ در حالی که کار دوبله به این راحتی ها نیست و هرکسی نمی تواند یک شبه دوبلور شود. بین صحبتمان چندین بار، یادی از فیلم و سریال های قدیمیتان کردید. این کارها چه تاثیری در شناخت مردم از شما داشت؟ آن زمان، داستانها و فیلم و سریالها خیلی فکرشده ساخته میشد. فضای مجازی و نمایش خانگی و... هم نبود و مردم خیلی تلویزیون میدیدند. یادم می آید یکی دو سال بعد از پخش سریال «اغما» من در خیابان راه میرفتم. خانمی سراغم آمد و با صدایی بلندی «آقای دکتر» خطابم کرد. من تعجب کردم که چرا به من دکتر میگوید! او سراغم آمد و پرسید شما اهل نائین و دکتر «نائینی» هستید؟ من هم عذرخواهی کردم و راهم را ادامه دادم. بعد از چند دقیقه فهمیدم که منظور این خانم، شخصیت دکتر «نائینی» در «اغما»ست. در این سال ها همیشه شایعهای هم پشت سر من بوده و همچنان هم برخی درباره آن صحبت میکنند. این حاشیه از «راه شب» شروع شد که من و خانم شیوا خنیاگر، نقش زن و شوهر را بازی می کردیم. این فیلم آن قدر معروف شده بود که بعضی مردم واقعا باور کرده بودند که ما زن و شوهریم و این هنر آقای داریوش فرهنگ بود که کار را آن قدر طبیعی جلوه می داد. آن موقع، اینستاگرام و شبکه های اجتماعی هم نبود که آن را تکذیب کنم. یادم می آید همان روزها از روزنامه خراسان [روزنامه خراسان شمالی] هم با من تماس گرفتند و مصاحبهای کردند. روز بعد، این مصاحبه چاپ شد و ابتدای مصاحبه نوشته بودند که من همسر شیوا خنیاگر هستم. همسر مرحومم وقتی مطلب را خواند با روزنامهتان تماس گرفت و اعتراض کرد و در پاسخ او گفتند که در سایتهای رسمی هم چنین مطلبی نوشتهاند و تقصیر ما نیست. همکاران تان روز بعد در روزنامه عذرخواهی کردند و قرار شد که آن را تصحیح کنند. ما هم وقتی به سایتهای مختلف رفتیم، دیدیم واقعا همه جا نوشته اند که من و شیوا خنیاگر با هم زندگی میکنیم و خودمان خبر نداشتیم! در صورتی که خانم خنیاگر همسر و فرزند داشتند و من هم به تازگی همسرم را از دست داده ام و خانواده رکن اصلی زندگی من است.
سایر اخبار این روزنامه
پیک ششم پشت دروازه های مشهد
بازیگری برایم مثل زنگ تفریح بود!
جدال با تابوهای روانی در اتاقهای گریه اسپانیایی
ضمانت نیم بند کاغذی اما سفت و سخت واقعی!
مرغ یخی برای بازار داغ!
100 هزار در برابر یک دنیا
دکل گمشده نقد می شود؟
جایگزین 250 هزار تومانی ارز 4200
جریمه 19 میلیون تومانی امیرکبیر علیه واکسن نزنها
محبوب ترین سیاستمدار برجام و فضای مجازی
اعترافات هولناک باند تبهکاران مخوف!
بی مهارت های مجرم!