«کاغذ پاره» دیروز‌ «غم‌نامه» امروز

«کاغذ پاره» دیروز‌ «غم‌نامه» امروز «شما خیال کردید دور هم جمع بشوید، سرتان را در برف کنید و برای خودتان کاغذپاره صادر کنید، می‌توانید در اراده پولادین ملت ایران تأثیر بگذارید. من که همان روز اول نظرم را گفتم. گفتم اینها یک کاغذپاره است. واقعا هم کاغذپاره است. شما الان در ایران بچرخید، ببینید چه کسی حساس است به اینها. آنها اشتباه می‌کنند، ملت ایران از یک مرزی عبور کرد. از یک مرز توانمندی و اقتدار عبور کرد و آنها دیگر دستشان به ملت ایران نمی‌رسد». نیازی به ذکر اسم فردی که این جملات را چندسال پیش فریاد می‌زد نیست؛ همه می‌دانند. اگر کمتر از یک‌درصد هم پیدا شدند که این جملات برایشان ناآشناست، با کلید‌واژه «کاغذپاره» جست‌وجوی کوچکی کنند، خیلی سریع به خالق این جملات کلیدی می‌رسد. نیاز به زیاده‌گویی درباره اثرات این «کاغذپاره» بر عرصه‌های مخالف سیاسی – اجتماعی در ایران نیست چون به غیر از «چهار درصد» خاص، بیشتر مردم ایران، آن را تمام‌و‌کمال حس کرده‌اند. فارغ از این موضوعات اما به نظر نمی‌رسید عرصه‌ای پَرت و دورافتاده از سیاست، یعنی عرصه ورزش، هم روزی به خاطر همین «کاغذپاره» زانوی غم بغل کند. تازه‌ترین تأثیری که آن کاغذپاره معروف بر ورزش و فوتبال ایران گذاشته مربوط به استفاده از سیستم VAR در ورزشگاه آزادی است. بدون درنظر‌گرفتن اهمال یا تلاش فدراسیون فوتبال در این عرصه، هیچ‌یک از 15 شرکتی که با فیفا در تجهیز ورزشگاه‌ها به این سیستم طرف قرارداد هستند به‌دلیل تحریم‌ها حاضر نشده‌اند به فدراسیون فوتبال ایران سیستم VAR را اجاره دهند. یک شرکت هنگ‌کنگی در این زمینه پیش‌قدم شده که حالا خبر رسیده این شرکت هم از آمریکا و تحریم‌های احتمالی‌اش ترسیده و به فیفا نامه زده که ما دیگر(!) نمی‌توانیم با ایران به دلیل تحریم‌ها کار کنیم. به غیر از این شرکت، یک شرکت روسی هم پیش‌قدم شده که گفته فقط تجهیزات را می‌فروشد و راهی برای اجاره‌دادن نیست. پس در بین 15 شرکتی که در این زمینه به‌صورت رسمی فعالیت می‌کنند، 13 کمپانی اصلا حاضر به همکاری نشده‌اند، یکی پشیمان شده و دیگری هم به شرط فروش پا پیش گذاشته است. چنین انزوایی در این عرصه در نوع خودش شاهکار تازه‌ای است که کاغذپاره‌های دیروز بر ورزش ایران اعمال کرده‌اند. اگرچه در این میان، رئیس فعلی فدراسیون فوتبال ایران هم پیش از انتخابات گفته بود چنین می‌کنم و چنان ولی بعد از نشستن روی صندلی ریاست به‌خوبی پی برده که نه توانی برای انجام‌دادن «چنین» دارد و نه زورش به «چنان» می‌رسد. حال در گوشه‌ای از ورزش دنیا گیر کرده‌ایم که حتی کمپانی‌های مختلف طرف قرارداد با فیفا حاضر نیستند در ازای گرفتن پول، ولو بیشتر هم که شده، به ایران و فوتبالش تجهیزات بفروشند تا کوچک‌ترین شانسی برای پیشرفت در این زمینه وجود نداشته باشد. «غم‌نامه»‌ تحریم در ورزش ایران فقط مربوط به این مورد نمی‌شود و در سال‌های اخیر، اتفاقات آزاردهنده‌ای رخ داده که ماحصل کاغذپاره‌خواندن این مورد بود. در زیر به‌طور خلاصه به بخشی از مشکلاتی که تحریم برای ورزش ایران به وجود آورده نگاهی انداخته شده تا مرور اندکش تأثیر کاغذپاره‌ها را به‌طور شفاف‌تری بیان کند.
توپ  هم  به  ایران  نمی‌فروشند
ساده‌ترین ابزار برای انجام ورزش‌های توپی، همان‌طور‌که از اسمش پیداست، توپ است! فدراسیون فوتبال ایران یکی، دو سالی می‌شود که به دلیل تحریم توان خرید و واردکردن توپ‌های جدید فوتبال و فوتسال را ندارد! در این زمینه روایت‌های عجیب‌و‌غریبی هم تعریف شده که بعضی‌ها در سفرهای خارجی با خالی‌کردن باد توپ‌ها، آنها را در چمدان جا می‌دهند و به ایران می‌آورند. این موضوع به‌صورت رسمی در تلویزیون بیان شد و درست‌بودن یا نادرست‌بودنش گردن راوی.
دریغ  از  یک  دلار


فدراسیون فوتبال آه در بساط ندارد؛ دو باشگاه مطرح استقلال و پرسپولیس هم همین‌طور. پرسپولیس که با دو بار صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا، پاداش‌های کلانی نصیبش شده یکی از بدهکارترین تیم‌های ایرانی است. دلیلش هم مشخصا به تحریم‌های بانکی علیه ایران برمی‌گردد. نه فیفا به فدراسیون فوتبال پاداش صعود تیم ملی به جام جهانی را می‌دهد و نه کنفدراسیون فوتبال آسیا پاداش حضور در لیگ قهرمانان آسیا را به پرسپولیس. کاغذپاره‌ها کاری کردند که فوتبال در ایران در آستانه ورشکستگی است. همچنان نیازی به یادآوری این مورد نیست که مدیران فوتبال ایران وعده‌هایی توخالی مبنی بر حل‌وفصل این مشکل داده‌اند.
خارجی‌ها  پَر
این یکی هم در نوع خودش جالب است. در چندسال اخیر، مربیان مطرح خارجی از ایران رفته‌اند. دلیلش این است که فدراسیون‌های ورزشی مربوطه توان پرداخت دستمزد آنها را به‌موقع نداشته‌اند؛ چون اصولا بانکی با ایرانی‌ها همکاری نمی‌کرده که دستمزد این مربیان در حساب‌شان بنشیند. در این زمینه راه‌های میانبری پیدا شده ولی هر‌بار عاقبت خوشی نداشته است.
خروج چمدان‌های  پر  از  پول
وقتی بانک و حساب ایرانی تحریم باشد، طبیعی است که جابه‌جایی پول حتی برای حضور در اردوهای خارجی هم شدنی نیست. این‌طور می‌شود که مسئولان ورزش ایران مجبور می‌شوند چمدان‌هایشان را پر از پول کنند و از طریق فرودگاه برای تیم، مربی و بازیکنان پول به خارج از کشور ببرند. ناگفته پیداست که چمدان‌های پرپول در فرودگاه مقصد چه دردسری می‌تواند برای حاملش داشته باشد.
فشنگی  در  کار  نیست
این‌هم یکی از غم‌نامه‌های آزاردهنده به‌جا‌مانده از همان کاغذپاره معروف است. تیراندازان ایرانی به دلیل تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران فشنگی به دستشان نمی‌رسد تا تمرین کنند. می‌گویند بدون فشنگ، تفنگ را برمی‌دارند و در ذهن تجسم می‌کنند که قرار است تیراندازی کنند! نداشتن فشنگ لازم، تا‌به‌حال، فرصت درخشیدن در میدان‌های جهانی را از ایرانی‌ها گرفته است.
کفش  و  لباسی  هم  در  کار  نیست
«کاغذپاره‌ها» باعث شد تا دو کمپانی معتبر و بزرگ تولید پوشاک ورزشی، رفتار ناشایستی با ایران به‌ویژه در فوتبال انجام دهند. نایکی از این گفت که ایرانی‌ها حق استفاده از کفش‌های این برند در تورنمنت‌های مهم را ندارند. آدیداس هم با وجود اینکه با فدراسیون فوتبال ایران قرارداد داشت، این قرارداد را به‌صورت یک‌طرفه فسخ کرد و گفت دیگر با فدراسیون‌های ایرانی همکاری نمی‌کند.
به این موارد باید یکی، دو نکته دیگر از جمله دردسر فدراسیون والیبال برای خرید تجهیزات پخش اچ.دی و چند نمونه ریزودرشت دیگر هم اضافه شود. البته که بدون اضافه‌کردن موارد دیگر، مشخص است که «کاغذپاره» دیروز، در ورزش ایران، امروز تبدیل به «غم‌نامه» شده است.