آیا بحران دیگری در راه است؟

نبی‌ا... عشقی‌ثانی فعال اجتماعی این روزها کنار پیاده‌روها و در حاشیه خیابان‌ها افراد نسبتا مسنی را می‌بینیم که بساطی کوچک از چند قلم کالای ارزان‌قیمت مثل دستمال کاغذی، لیف حمام، کبریت و شانه سر و غیره را پهن کرده و کنارش نشسته‌اند. با نگاهی ملتمسانه و گاهی کلامی آرام از رهگذران درخواست خرید و کمک می‌کنند یا فقط به عابران نگاه می‌کنند و چیزی نمی‌گویند. معلوم است که کمتر خریداری پیدا می‌شود ولی گاهی عابری چند تومانی به این ظاهرا فروشنده‌ها پرداخت می‌کند. این فروشنده‌ها اکثرا شکل و شمایل پدربزرگ‌ها و بازنشستگان را دارند. به چهره‌شان که نگاه می‌کنی حالت حزن و اندوهی عمیق در صورتشان پیداست که نشانه‌ای از تأثر و خجلت است. معلوم است که اینها نه فروشنده‌اند، نه متکدیان حرفه‌ای. حتی طوری قرار می‌گیرند و سرشان را پایین نگاه می‌دارند که شناخته نشوند. مشخص است که این افراد از منطقه دیگری از شهر به این منطقه آمده‌اند تا شناخته نشوند و آشنایی آنها را نبیند. قدری فکر کنیم آیا امکان دارد برخی از این افراد مسن فقیر به خانواده‌شان می‌گویند که جایی سرکار می‌روند، بعد به ناچار به سمت دیگر شهر می‌روند و بساطشان را پهن می‌کنند تا کمک‌خرجی برای خانواده‌شان به‌دست آ‌ورند. شاید برخی از بازنشستگان عزیز هم در بین این دست‌فروشان حاشیه خیابان‌ها باشند. نکته قابل‌تامل آنکه در همین ماه اخیر میزان حداقل هزینه زندگی یک خانواده چهار نفره،10 میلیون تومان اعلام شد و منبعی دیگر خط فقر را حدود 10میلیون تومان اعلام کرد. این بدان معنی است که همه کسانی که ماهیانه کمتر از 10 میلیون تومان درآمد دارند، جزء فقرا محسوب می‌شوند. اگر به میزان حقوق بازنشستگان نگاهی بیندازیم، ملاحظه می‌شود که بعد از اعمال افزایش‌های قانونی سال اخیر متوسط حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری حدود هفت میلیون تومان و متوسط حقوق بازنشستگان و مستمری‌بگیران تامین اجتماعی حدود پنج میلیون شده است. در نتیجه اکثریت مطلق بازنشستگان زندگیشان در حد زیر خط فقر قرار دارد. اطلاعات واصله از وضعیت صندوق‌های بازنشستگی هم حاکی از این است که تقریبا همه صندوق‌های بازنشستگی یا درحال ورشکستگی هستند یا در آینده‌ای نه‌چندان دور قادر به پرداخت همین حقوق‌های بازنشستگی ناچیز نیز نخواهند بود پس دولت هم دیگر نمی‌تواند با فشار بیشتر به این صندوق‌ها آنان را وادار به افزایش حقوق‌ها بکند. حال به خیل بسیار بزرگ کسانی فکر کنیم که منبع ثابتی برای دریافت حقوق ماهیانه و اداره امور خانواده خود ندارند که بر آنها چه می‌گذرد؟ از سوی دیگر متاسفانه میزان تورم نه سالیانه بلکه همه روزه در حال افزایش و قیمت‌ها بدون هیچ مانعی سیر صعودی خود را طی می‌کنند. با عنایت به مواردی که مختصرا توضیح داده شد، آیا کشور با بحرانی بزرگ مواجه نیست؟ آیا دستگاه‌های مسئول و متولی امور معیشت مردم مثل سازمان برنامه و بودجه، صندوق‌های بازنشستگی و وزارت رفاه برای مواجهه با بحران پیش‌رو فکری کرده‌اند و مطالعات کارشناسی در حال انجام است؟ ما به سهم خود این هشدار را می‌دهیم اگر متولیان امور در یک اقدام مشترک و همکاری بخردانه با بهره‌گیری از همه اندیشمندان حوزه معیشت مردم برای مقابله با شرایطی که در پیش است اقدامی اساسی نکنند، برون‌رفت از این بحران میسر نخواهد بود .