روزنامه جوان
1400/08/10
ایران پیشگام شناسایی طالبان نخواهد شد
در حاشیه نشست هفته قبل همسایگان افغانستان در تهران، با دکتر جعفر حقپناه، استاد مدعو مطالعات منطقهای دانشگاه تهران گفتگو کردهایم که مسائل مختلفی، از جمله مسئله بهرسمیت شناختن طالبان و همچنین امکان ایجاد یک چارچوب منطقهای به بحث گذاشته شد. این گفتگو را بخوانید. آیا نشست تهران میتواند برای دوران پس از خروج امریکا از افغانستان مسیر روشنی ترسیم کند؟این کار زمانبر است و به این بستگی دارد که تا چه حد ایران بتواند دیپلماسی فعال منطقهای را ایفا کند؛ به نوعی که مقبولیت داشته باشد و مقدمهای باشد تا از بنبستی که در پی پرونده هستهای ایجاد شده، خارج شود. من فکر میکنم برخی کشورها از جمله هند و حتی قطر مایلند که ایران مشارکت فعالتری داشته باشد. ایران میتواند به این دلیل که روسیه مرز مشترک ندارد، حتی این کشور را هم در کنار خود داشته باشد.
با این اوصاف، آیا اینکه طالبان در این نشست حضور ندارد، اهمیت این نشست را کم نمیکند؟
حضور نداشتن طالبان در این نشست طبیعی است، چون هنوز خیلی زود است که طالبان با سابقهای که در گذشته علیه مردم افغانستان به ویژه برخی گروههای مذهبی و علیه بسیاری از همسایگان از جمله ایران داشته، انتظار داشته باشد در چنین نشستهایی پذیرفته شود و کشورهایی مثل ایران هم انتظار داشته باشند که طالبان به دلیل حامیان خارجیای که دارد، بپذیرد در این نشست شرکت کند؛ بنابراین فعلاً روابط «دوفاکتو» برقرار است و زود است که حامیان طالبان بپذیرند که از جانب آنها حمایت شود، اما به نفع ایران کارکرد داشته باشد؛ بنابراین حاضر نشدن طالبان در چنین نشستهایی، طبیعی است و این نشان میدهد که طالبان راهی طولانی برای کسب مشروعیت و شناسایی بینالمللی دارد.
در مورد به رسمیت شناختن طالبان چطور. طالبان بارها خواستار این شده که بهرسمیت شناخته شود و تأکید کرده که در این مسیر، همسایگان گام اول را بردارند. به نظرتان کدام کشورها پیشقدم به رسمیت شناختن میشوند؟
این مسیر، دچار فراز و فرودهای بسیاری است، اما در نهایت، مسیر در این جهت سیر میکند که طالبان به رسمیت شناخته شود. من فکر میکنم که برخی کشورها مثل امارات استعداد دارند که پیشقدم شوند. روسیه همینطور، در ادامه چین، پاکستان، ترکیه، قطر در ردیف اول هستند. در مورد ایران، فکر میکنم که باید ببینیم که نسبتش را با این تحولات چطور تعریف میکند و مسئله بلوکبندیهای منطقهای مطرح است و اینکه ببینیم که وزن ایران در مقایسه با رقبا چقدر است. من فکر میکنم که این موارد مؤثر باشند. ایران به هیچ وجه در رده نخست قرار ندارد.
ولی به نظر میرسد طالبان سیگنالهای مثبت زیادی دارد برای ایران میفرستد. هفته قبل از ایران خواستند به آنها نفت بفروشد. چنین درخواستی چقدر جدی است؟
ما مرز حدود هزار کیلومتری داریم که به سختی قابل کنترل است و همیشه قاچاق موضوعیت داشته است که سوخت را هم شامل میشود. من فکر میکنم که ایران به این موضوع به عنوان اینکه تأثیری بر طالبان بگذارد، نگاه نمیکند. اما به هر حال واقعیت را نشان میدهد که در بین مناسبات ایران و طالبان چه منطقی حاکم است.
فرض کنید شما سیاستگذار نشستی مثل همسایگان افغانستان هستید. به نظرتان در یک چارچوب برای رسیدگی به وضع افغانستان، اولویت یا مسائل اولویتدار چه چیزهایی است؟
در درجه نخست، نفس گفتگو و پذیرفتن اینکه کشورهایی از میان همسایگان بپذیرند با هم یک نظام تعاملی برقرار کنند و روند استمرار داشته باشد. شما کشورهای اتحادیه اروپا را در نظر بگیرید که مقامات ملاقاتهای زودهنگام در سطح عالی برگزار میکنند. متأسفانه مقامات منطقه ما در همکاری و گفتگو بسیار ضعیف هستند. این نشست میتواند فتح بابی باشد که ما به این سطح حرکت کنیم. طبیعتاً از مدار گفتگو امکان اینکه مواضع واقعی همدیگر روشن شود، بیشتر وجود دارد و ما همدیگر را از زبان هم میشناسیم و احتمالاً در آینده نزدیک شاید ما درک مشترکی از تهدید به دست آوریم. هنوز خیلی زود است که به سمت منافع مشترک حرکت کنیم. حداقل باید بتوانیم این تهدید مشترک را تعریف کنیم. افراطگرایی در افغانستان زمینه نشو و نما دارد، خواه طالبان یا هر نظامی دیگر؛ به هیچ وجه قابلمدیریت و مهار نیست و تهدید مشترک همه است. این تجربهای است که هم امریکا و هم پاکستان آن را تجربه کردهاند. همینطور خلأ قدرت در افغانستان میتواند به مشکلاتی اعم از تولید و قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، باندهای تبهکار بینالمللی، آسیبپذیری مرزها، مسئله پناهندگی و آوارگی منجر شود و این چیزی نیست که فقط یک کشور یا دو کشور از آن آسیب ببیند. اینجا هم تهدید مشترک میتواند شکل بگیرد.
نظر شما درباره اینکه طرحی شبیه به طرح مارشال با مشارکت همسایگان افغانستان اجرا شود، چیست؟
من بعید میدانم که از این نشستها طرحی مشابه مارشال حاصل شود، چون کشورهای شرکتکننده هیچکدام ظرفیت اقتصادی مناسب و لازم را ندارند و برای این طرحها معمولاً یک راهبرد نیاز است، یعنی کشوری که به نوعی مورد پذیرش باشد و هزینه بیشتری بپردازد که آن هم وجود ندارد، اما الان نه روسیه توان و انگیزه این کار را دارد و نه چین، نه حتی امریکا برای اینکه بخواهد به نوعی محبوبیت پیدا کند. از طرفی، بحران افغانستان به گونهای است که هنوز درک مشترکی از ماهیت این بحران و نسبت آن با منافع بازیگران روشن نیست و هنوز زود است که بگوییم ترکیه، ایران، پاکستان، چین، روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و بعد از آنها هند، قطر و سایر کشورها منفعت مشترک زیادی را در افغانستان تعریف کنند که مبنای همکاریهای اینچنینی شود. من فکر میکنم که کمکهای همه این کشورها به افغانستان زیاد خواهد شد، حتی در صورت به رسمیت شناخته نشدن طالبان. اما اینکه چگونه این کمکها را تخصیص میدهند و هزینه خواهند کرد، فعلاً به سختی در قالب یک ساز و کار منطقهای قابل تعریف است و همه سعی میکنند مستقیماً عمل کنند.
سایر اخبار این روزنامه
مجلس قوانین بازدارنده متناسب با تورم را اصلاح کند
وعدههای ماه آذر
ریاض به بیروت: حزبالله را حذف کنید، بحران تمام است!
ایران پیشگام شناسایی طالبان نخواهد شد
نقطه هدف غرب از مذاکرات وین
دولت موسوی چگونه آیتالله صافی را وادار به استعفا کرد؟
اصلاحطلبان علیه نظریه ائتلاف با ملی – مذهبیها
راهکار دورکاری برای برقراری تعادل میان نقشهای اجتماعی و خانگی
تفاوت فاحشی در قوانین حمایتی بین بخش دولتی و خصوصی وجود دارد
«رازی» و «فخرا» هم به سبد واکسن ایرانی اضافه شد
وقتی یهویی حرفهای شدیم