روزنامه آفتاب یزد
1400/08/11
درباره هشتگ آدم حسابی
1- دو بسته ربع کیلویی پنیر را میگذارم روی پیشخوان. آقای زندی بسته پنیر را نگاه میکند و میگوید: «قیمت قدیم دو سه بسته مونده. از اونا بیار.» دوباره داخل یخچال را نگاه میکنم. قیمت قدیم نه هزار و پانصد تومان است و قیمت جدید سیزده هزار تومان. از کارتم همان نوزده هزار تومان را کم میکند و من از مغازه خارج میشوم. آقای زندی، مغازه دار نزدیک خانه ما فقط انصافش نیست که ستودنی است. همیشه لبخند بر لب دارد، شوخ طبع است، آرام است. دنیا روز به روز بر مردم ایران سختتر میگذرد امّا آرامش او و حرص و طمع نداشتنش همیشه برایم ستودنی است.2- کلاسهای مدرسه ما ترکیبی از حضوری و مجازی است. آقای ایکس (خودش نخواست اسمش را بنویسم)
تا زنگ میخورد خودش بلند میشود و
سر کلاس میرود. گاهی که برای سرکشی
به راهرو میروم از کلاسش صدایش را میشنوم. همیشه در حال درس دادن است. هیچ فرصتی را نمیخواهد از دست بدهد، آن هم با این زمان محدود کلاسها در دوران کرونایی. بعدازظهرها هم در شاد برای بچهها صوت و فیلم و درسنامه میگذارد. گاهی بیشتر از وظیفهاش هم وقت میگذارد.
3- منتظر بودم کارت بانکی جدیدم صادر شود. خانم مسنی وارد بانک شد. مستقیم آمد جلوی باجه و گفت: "ببخشید من میخوام از این کارت پول بریزم تو این حساب." دفترچهاش مال این بانک است و کارتش مال بانکی دیگر. آقای کریمی، کارمند بانک، میگوید: "خانم لازم نیست تو صف وایسی. از عابر بانک هم میتونی انجامش بدی. هزینش هم کمتره." خانم مسن میگوید: "آخه من که بلد نیستم با این دستگاهها کار کنم!" آقای کریمی نگاهم میکند و میگوید: "اشکال نداره اول کار این خانم رو انجام بدم؟" میگویم: "مشکلی نیست." آقای کریمی از روی صندلیاش بلند میشود. با او از بانک خارج میشود. کارش را از طریق عابربانک انجام میدهد و برمی گردد.
4- منتظر نشستهام تا نوبتم شود. میبینمش که وارد اداره پست میشود. صدای تق تق عصایش در سالن میپیچد. شمارهای از دستگاه میگیرد و روی یکی از صندلیهایی که علامت ضربدر ندارد مینشیند. تازه به خاطر میآورم، زمانی ناظم مدرسه ما بود. چقدر پیر شده است! کارمند اداره پست از جایش بلند میشود و میگوید: "سلام آقا! دستوری هست بفرمائید." پیرمرد هم بلند میشود: "سلام جانم. ممنون. من که بازنشسته هستم و بیکار. شماره هم گرفتم. این جوونا گرفتارتر هستند. ممنون از لطفت." و مینشیند.
راستش فکر میکنم برای اینکه آدم حسابی باشیم لازم نیست کوه جا به جا کنیم یا خودمان را به خطر بیاندازیم یا حتّی دست توی جیبمان کنیم. کافی است قواعد کوچک بازی زندگی اجتماعی را رعایت کنیم. کافی است منصف باشیم، همانطور که دوست داریم دیگران با ما با انصاف رفتار کنند. فقط کافی است کمی مهربان باشیم. کافی است لحظهای خودمان را جای دیگران بگذاریم. کافی است زود قضاوت نکنیم. کافی است مردم را قضاوت نکنیم.
یک پیشنهاد دارم. از این به بعد اگر در اداره ای، مغازه ای، خیابانی، جایی، کسی را دیدیم که کار خوبی میکند یا رفتار خوبی دارد، از او اجازه بگیریم، عکس یا فیلمش را بگیریم و با ذکر دقیق موضوع منتشر کنیم، در اینستاگراممان، واتس اپمان، تلگراممان، در روزنامه و مجله، در فضای مجازی و غیر مجازی. اینطوری شاید خوبی فراگیرتر شود. شاید آدمهای خوب وسط این دنیای بیرحم کمتر احساس تنهایی کنند. زیر نوشته هم بنویسیم #آدم-حسابی. بیتفاوت نباشیم. مهمترین مشکل امروز کشور ما و شاید جهان معاصر بیتفاوتی است. علتش را روانشناسان و جامعه شناسان بهتر میتوانند توضیح دهند. فقط سعی کنیم بیتفاوت نباشیم. همین.
سایر اخبار این روزنامه
وضعیت کرونا در کشور بسیار شکننده است
مسائل استان خوزستان باید به صورت ویژه دیده شود
استخدامهای شائبه دار
سیستم سیاسی آمریکا دچار آلزایمر شده است
ضررهای طرح منع تردد
رفیق بازی در دولت ها
نیاز به تحول
حال وخیم ارتش سرخ!
طرحواره یا تله شخصیتی چیست؟
سهم مردم از ضررهای تحریم؟
کلاهبرداری ترکیه از ایرانیها
آیا آمریکاییها هم جشن شب یلدا برگزار میکنند؟
درباره هشتگ آدم حسابی