چه کسی مادرم را کشت؟
بیماری قلبی، درگیری مرموز، یک مشت محکم و صورتی کبود. اینها تنها چیزهایی است که در پرونده مرگ معمایی زن میانسال وجود دارد. مرگی که حالا دستگاه قضائی به آن ورود پیدا کرده و دستور نبش قبر و تشکیل کمیسیون پزشکی قانونی صادر شد. جسد باید معاینه شود تا اسرار این مرگ مرموز فاش شود. اینکه زن میانسال بهخاطر بیماری قلبی جان باخته یا بر اثر مشت محکم برادرش کشته شده است. چند ماه از این مرگ اسرارآمیز میگذرد و فرزند این زن حالا از داییاش شکایت کرده است.
ماجرای این پرونده از چند روز قبل آغاز شد. وقتی که پسر جوانی به دادسرای جنایی پایتخت رفت و شکایت عجیبی را مطرح کرد. او از مرگ معمایی مادرش خبر داد و در اینباره به بازپرس جنایی توضیح داد: «مادرم به تازگی فوت کرده است. او بیماری قلبی داشت و دکتر تاکید کرده بود که استرس و اضطراب برایش مثل سم است. باید از فضای پراسترس دور باشد. دريچه ميترال او مصنوعي بود و قلبش با باتري كار ميكرد. همه بستگانمان هم از بيماري مادرم خبر داشتند. اصلا نباید به او شوک یا استرس وارد میشد. تا اینکه روز حادثه مادرم به خانه پدرش رفت، اما چند ساعت بعد پدربزرگم با من تماس گرفت و گفت مادرم حالش بد شده است. خودم را به آنجا رساندم و فهمیدم مادرم جان خود را از دست داده است.»
شکایت از دایی
او در ادامه صحبتهایش گفت: «همان لحظه پزشک عمومی بالای سرش بود و گواهی فوت را صادر کرد. خیلی شوکه شده بودم و اصلا حال و روز خوبی نداشتم. تا اینکه وقتی داشتیم مادرم را دفن میکردیم، صورتش را دیدم. خیلی تعجب کردم. روی صورت مادرم آثار کبودی بود. پس از پایان مراسم بود که از پدربزرگم در اینباره پرسوجو کردم. او گفت که مادرم به یکباره حالش بد شده و روی زمین افتاده است. درباره کبودی از او پرسیدم که راز درگیری مادرم با داییام را فاش کرد. او گفت که مادرم سه روز قبل از مرگش با داییام درگیر شده؛ بعد داییام با مشت ضربهای به صورت مادرم زده است. بعد از آن، مادرم اصلا حال خوبی نداشت. میگفت کمردرد و سردرد دارد. در نهایت هم از حال میرود و جان خود را از دست میدهد. من فکر میکنم همین مساله باعث مرگ مادرم شده باشد. چون مادرم بیمار بود و نباید به او استرس وارد میشد. برای همین تصمیم گرفتم از داییام شکایت کنم. او مقصر اصلی مرگ مادرم است.»
اختلاف بر سر مسکن مهر
با اعلام این شکایت دستور بررسیهای بیشتر در این زمینه صادر شد. تحقیقات در این خصوص آغاز و پدر متوفی به دادسرا احضار شد. او در تحقیقات ماجرای مرگ دخترش را اینطور روایت کرد: «دخترم با پسرم از 11 سال پیش اختلاف داشتند. آنها با هم ملکی را از مسکن مهر خریده بودند، اما بعد مدتی با هم به اختلاف خوردند. آنها نسبت به يكديگر كينه داشتند. هرازگاهی با هم بحث میکردند. ولی خیلی جدی نبود. تا اینکه 3 روز قبل از حادثه دختر و پسرم میهمان خانه من بودند. نمیدانم چه شد که با هم درگیر شدند. پسرم یک مشت به صورت دخترم زد. دخترم بیماری قلبی داشت. آن روز دعوای آنها تمام شد. ولی سه روز بعد وقتی دخترم در خانه من بود، ناگهان روی کاناپه افتاد و فوت کرد. نمیدانم که مشت پسرم باعث مرگ او شد یا دخترم بر اثر بیماریاش فوت کرد.»
در ادامه بررسی ها بازپرس جنایی تهران دستور نبش قبر را صادر کر د. بنابراین نبش قبر صورت گرفت و جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.در ادامه بررسی ها مشخص شد که آثار کبودی روی صورت و بدن این زن وجود دارد و علت مرگ نیز سکته قلبی بوده است.
بر همین اساس در ادامه متهم به قتل به دادسرا احضار شد. او وقتی در مقابل قاضی قرار گرفت، درباره مرگ خواهرش گفت: «اختلاف من و خواهرم از سالها پیش شروع شد. وقتی که با هم ملکی را خریدیم دچار مشکل شدیم. چون من بیشتر پول این خانه را پرداخت کرده بودم. خواهرم هم قول داده بود که خانه را به نام پسرم بزند. ولی به قولش عمل نکرد. من هم خیلی از دستش عصبانی بودم. تا اینکه سه روز پیش از حادثه به خانه پدرم رفتیم. داشتم به پدرم میگفتم که باید برایت پرستار بگیریم تا از تو مراقبت کند. پدرم هم گفت که خواهرم از او مراقبت میکند. من هم گفتم مراقب باش سرت را کلاه نگذارد. خواهرم این حرف مرا شنید. خیلی عصبانی شد. با هم درگیر شدیم. او به سمتم حمله کرد. من هم مشتی به صورتش زدم.»
من باعث مرگ خواهرم نشدم
او ادامه داد: «آن روز دعوای ما تمام شد. خواهرم هم حالش خوب بود. اما سه روز بعد فوت کرد. میدانستم خواهرم بیمار است اما هرگز تصورش را هم نمیکردم که جان خود را از دست بدهد. آن روز یک درگیری ساده با هم داشتیم. نمیدانستم که او میمیرد. برای همین اصلا قبول ندارم که من باعث مرگش شده باشم.»
با این اظهارات بازپرس جنايي تهران، براي برادر متوفي قرار قانوني صادر کرد. همچنین قرار شد، بهزودي كميسيون پزشكي در اين پرونده تشكيل شود. پس از تشکیل این کمیسیون راز مرگ اسرارآمیز زن میانسال نیز فاش خواهد شد.