به «تصمیم بزرگ» نزدیک می‌شویم

آمریکا و متحدانش می‌خواهند ایران به یک بازیگر عادی تبدیل شود نه یک بازیگر دست چندم!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: به توئیت‌های «الیانوف» که نگاه کنیم متوجهِ برخی مسائل خواهیم شد از جمله این که «مسکو» نمی‌خواهد از مذاکرات پشت پرده بی‌خبر باشد و شاید حضور علی باقری کنی - چه فراخوانده شده باشد و چه رفته باشد! - در روسیه نشانه‌هایی از این نگرانی و نخواستن را به صحنه منتقل کرده باشد و مجموع این‌ها یعنی به موازات مشاجرات کلامی ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها، مذاکراتی شبیه آن چه سال‌ها قبل در عمان در جریان بود بازهم خبرهایی باشد واگرنه «حرص و جوش» خوردن روس‌ها نباید تا این اندازه پررنگ باشد.
از این موضوع که درگذریم لابد ایرادی هم ندارد به دلیل پیچیدگی‌های مذاکرات هسته‌ای و دامنه‌ی بسیار وسیع ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها در فقره‌ی برجام، مذاکرات دیگری نیز بدون درز در رسانه‌ها و حتی بدون اطلاع برخی از اعضای برجام در جریان باشد.
در کنار این مباحث که بیشتر به گمانه زنی می‌ماند تا واقعیت؛ اگرچه امیرعبداللهیان در حالی که در قرنطینه‌ی «کرونا» به سر می‌برد اما گفته: «به دقت رفتارهای «بایدن» را زیر نظر داریم. » در همین حال مرکز پژوهش‌های الجزیره قطر در گزارشی در مورد برجام می‌نویسد: اختلاف درباره مفهوم برداشتن همه تحریم‌ها و نبود ضمانت برای خارج نشدن دوباره آمریکا از توافق هسته‌ای، سبب بن‌بست در مذاکرات برجامی شده است.


در این گزارش می‌خوانیم: تهران خواهان برداشتن همه تحریم‌هایی است که پس از برجام اعمال شده است. این در حالی است که دولت بایدن در نشان دادن حسن نیت پس از خروج یکجانبه ترامپ از توافق تعلل کرده و برای فراهم کردن فضا جهت مذاکره، اقدام عملی را در دستور کار قرار نداده است. مذاکرات جدید به دلیل تغییراتی که در تیم مذاکرات ایران رخ داده و ادامه تحریم‌های ضدایرانی واشنگتن آسان نخواهد بود. بایدن در جدیدترین موضع‌گیری خود در حاشیه نشست جی۲۰ خروج ترامپ از برجام را بسیار زیان بار و تصمیم غلطی برای امریکا دانست. که البته این اندازه موضعگیری از نظر مقامات تهران اساساً محلی از توجه و اعتنا نخواهد داشت!
> برجام دیگر جایگاهی ندارد
مهدی مطهرنیا، آینده‌پژوه و استاد دانشگاه در گفتگویی با آفتاب یزد به مسئله‌ای به نام «فرابرجام» واکنش نشان داده می‌گوید: در دنیای سیاست نمی‌توان به احساس اکتفا کرد اگر چه می‌شود از احساس استفاده کرد. برجام در واقعیت دیگر جایگاه معناداری را از منظر ایالات متحده آمریکا ندارد. آمریکا به برجام به عنوان پلی می‌نگریست که بتواند ایران را به یک بازیگر عادی در روابط بین‌الملل تبدیل کرده و کنش‌گری ایران در عرصه انقلابی‌گری را محدود، کنترل و سپس هدایت کند. به همین طریق کنترل‌گری و هدایت‌گری ایران در چارچوب برجام باید به سویی برود که ایران به سمت پذیرش بسیاری از محدودیت‌هایی برود که ایران را به یک بازیگر عادی در میدان بین‌الملل تبدیل و رویکرد انقلابی ایران کاهش پیدا کند. اکنون با روی کار آمدن دولت رئیسی سهم گس این معنا به چشم می‌خورد از یک سو دولتی انقلابی در یک وضعیت یک دست شده در نظام
سیاسی جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی به دست آمده است که هیچ گاه جمهوری اسلامی ایران در این حد یک نظام یک دست شده در سه قوه و قوای فراحکومتی نداشته است. چه از منظر عملیاتی چه از منظر ساختاری این موقعیت به چشم می‌آید. در همین حال باید بر این نکته توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران با وجود این قدرت یک دست شده در تلاطم‌های ناشی از چهار دهه جنگیدن با نظام بین‌الملل به سر می‌برد. وقتی از نظام بین‌الملل سخن گفتیم در واقع از قدرت‌های بزرگ و ابرقدرتی صحبت می‌شود که در این نظام جایگاه اساسی دارند اگر چه حدود دویست کشور در آن به سر می‌برند اما تصمیم گیرندگان نهایی و مسلم، قدرت‌های بزرگ و ابر قدرت‌هایی هستند که همه در برابر جمهوری اسلامی ایران درتقابل با انقلاب اسلامی در ضدیت با آن به سر می‌برند و در مرکزیت آن ایالات متحده آمریکا است و انقلاب اسلامی را در این معنا تعریف کردند و لذا دولت یک دست شده انقلابی باعدم قطعیت رو به رو است اگر به طرف برجام بپیچد و به برجام باز گردد نقدهایی که با مواضع انقلابی در برابر دولت گذشته و بخش وسیعی از جامعه سیاسی تحت عنوان اصلاح‌طلبان داشتند بسیار بدتر به سوی خود آن‌ها باز می‌گردد و اگر برجام را ترک کند و سر میز مذاکره با طرف مقابل نرود و بخواهد یک توافق نامه‌ای به نام خود را رقم زند باید این توافق نامه بسیار بهتر و بسیار غتی‌تر از توافق نامه برجام باشد. اگر نه باز هم بدتر از بازگشت به برجام در میان مدت رقم می‌خورد. این در حالی است که ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی و حتی کشورهای کوچکتر حتی در این حوزه و در ارتباط با ایران و آنچه که در حال جریان است در حال تمام شدن است و به برجام پلاس و نقشه دوم منتج می‌شود در همین حال زمینه‌های فشار بیشتر به جمهوری اسلامی ایران، فراهم آوردند چه در بعد داخلی به واسطه ضعف ناشی از تحریم‌ها و سوءمدیریت‌های گوناگون در لایه‌های مختلف و عوامل دیگری که تشدید‌کننده این عوامل‌اندو چه در سطح منطقه و چه فرامنطقه، گردش روزگار چندان به نفع تهران تمام نمی‌شود.
> ایران در یک بافت موقعیتی خطیر قرار دارد
این تحلیلگر مسائل آمریکا ادامه می‌دهد: با رفتن ترامپ نه تنها تحریم‌ها همان گونه که بارها بیان کرده بودند کاهش نیافت بلکه بایدن تا توانست در پرتو سیاستی که متکی بر پارادایم مذاکره هوشمندانه‌تر آمریکا است زمینه‌ای را فراهم کند که بتواند تا حدودی ایجاد‌کننده
فضای مناسب برای نفوذ بخشیدن و قوت بخشیدن به تحریم‌های حداکثری ایالات متحده آمریکا بر علیه ایران باشد و اینها عملی نیست زیرا ایران را در یک بافت موقعیتی خطیر قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران اکنون اگر به برجام باز گردد آمریکا و کشورهای دیگر در برجام محدود نمی‌مانند اگر برجام را ترک کند باید سر میز مذاکره با کشورهایی بنشیند که آن‌ها این بار خواهان سرعت در مذاکرات و پذیرش گسترش پرونده هسته‌ای به پرونده‌های دیگر هستند و اگر ایران این را پذیرا شود و حتی بخواهد زمان بخرد، خرید این زمان در نهایت موجب رو در رویی و تقابل بیشتر خواهد شد.
> اتخاذ تصمیم بزرگ گریز ناپذیر شده است
مطهرنیا اظهار می‌دارد: فلذا باید گفت که در وضعیتی قرار داریم که یک تصمیم بزرگ گریز ناپذیر شده است. در دهه ۱۳۸۰ تحت عنوان «یک نه بزرگ یا بله بزرگ» از سوی من مطرح شد گفتم باید یا یک نه بزرگ و نه بلند گفت یا که بله بزرگ و بلند و کار را به اتمام رساند. تصمیم‌گیری با نظام جمهوری اسلامی ایران و تصمیم گیرندگان و تصمیم گیرنده نهایی رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران است لذا به نظر می‌رسد پارادایم نه مذاکره نه جنگ در حال رنگ باختن است و همان گونه که باز هم تکرار می‌کنم آن‌ها می‌خواهند به یا جنگ یا مذاکره وضعیت را کشانده و در نهایت آن چرا که در ذهن دارند و برنامه ریزی شده برای جهانی که خود ترسیم کرده‌اند در آینده‌ای باب میل خود که آن را دنبال می‌کنند با توجه به فشارهای موجود در لایه‌های داخلی و منطقه و بین‌المللی به ایران تحمیل کنند. این رویکرد در حال ادامه یافتن است و دکترین محدود کردن همکاری‌های بین‌المللی با ایران و محاصره کردن تهران که در سال ۲۰۱۸ در مقام ترامپ به افزایش چالش با ایران به تهدید سرد انجامید و نظام بین‌الملل هم قانع شد اکنون در حال پاکسازی است و می‌تواند یک بار دیگر بیش از پیش اجماع جهانی را بر علیه جمهوری اسلامی ایران فراهم سازد. آمریکا در پی بازسازی همین معنا است.
> سیاست‌ها در کشورهای پیشرفته تابع افراد نیست
مطهرنیا تاکید می‌کند: به هر تقدیر آمریکا، انگلیس، فرانسه و کشورهای دیگر بارها انتخابات داشتند، از سارکوزی به مکرون رسیدیم از ترامپ به بایدن رسیدیم و اکنون از اینها ممکن است به دیگران منتقل شود ولی آیا سیاست‌های اروپا و آمریکا بر علیه ایران تغییری کرد؟ سیاست‌ها در کشورهای پیشرفته تابع افراد نیست افراد تابع ساختارها و سیاست‌های تنظیم شده قرار می‌گیرند و فقط در تاکتیک‌ها و تکنیک‌ها با عوض شدن افراد تغییر حاصل می‌شود. اکنون هر گونه سازش با تهران می‌تواند بر اوضاع هر کدام از این بازیگران در کشورهای آن‌ها تاثیر منفی گذارد به این معنا که جمهوری اسلامی ایران در یک بافت موقعیتی نامناسب در افکار عمومی جهان و منطقه قرار دارد و در صورت ایجاد فضایی که احساس سوء استفاده از پرونده ایران در انتقال انتخابات و‌گذار از وضعیت فعلی این کشورها احساس شود به ضرر احزاب حاکم تمام خواهد شد. چرا که فورا رقبای آن‌ها در یک فضای دموکراسی در امر انتخابات از این عملکرد نیروهای حاکم به عنوان ضعف در برابر ایران استفاده خواهند کرد. هر چه این مسیر به انتخابات نزدیک‌تر شود این احتمال کاهش می‌یابد چرا که اگر احتمالا توافق اولیه صورت نگیرد پر رنگ‌تر از زمان نقل و انتقال قدرت در هر کدام از این کشورها چه در ایالات متحده آمریکا در میان دوره‌ای و چه در فرانسه و آلمان و دیگر مراکز و پایتخت کشورها باشند بهتر تلقی می‌شود.
> وضیعتی مخاطره آمیزتر از هرزمان
این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان می‌کند: در هر صورت آنچه که هم اکنون دیده می‌شود آن است که وضعیت از هر نظر بسیار مخاطره‌انگیز و تصمیم‌گیری هر لحظه نسبت به گذشته سخت‌تر و هزینه آورتر می‌شود.