وقتی همه خواب بودند

داود خاضعی نسب‪-‬ خودکشی از آن دست تابو‌های نیمه شکسته شده‌ای است که حساسیت‌های بنیادی و اجتماعی آن از یک سو و کنش‌های منفعلانه و ناشیانه سازمان‌های ارائه‌دهنده خدمات اجتماعی از سوی دیگر تا به امروز مانع از اتخاذ اقدامات موثر و عینی در راستای کاهش میزان اقدام به آن شده است.
خودکشی به عنوان پدیده‌ای چند عاملی در سایه ضعف‌های آموزشی و تربیتی و همچنین بی‌پناهی اجتماعی به آخرین گزیر برای گریز از درد و رنج در افراد دچار استیصال روحی و جسمی تبدیل می‌شود پدیده‌ای که امروز در خوزستان همچون بسیاری از استان‌های دیگر با شکستن نسبی قبح آن در منظر عمومی به ویژه در بین نوجوانان و جوانان، شیوع آن افزایش یافته است به گونه‌ای که به جز خودکشی‌های پراکنده در چند سال اخیر حتی شاهد افزایش خودکشی‌های سریالی و یا جزیره‌ای در این استان می‌باشیم‌.
دسترسی ساده و بدون دردسر به مواد و ابزار‌های خودکشی و خاصیت تقلید پذیری آن سبب شده است تا در برخی از مناطق خوزستان در مدت زمان نسبتا کمی بعد از وقوع اولین خودکشی ها، شاهد تکرار و افزایش نگران‌کننده اقدام به خودکشی در آن منطقه باشیم.
با توجه به تعاملات و ارتباطات پر رنگ فرهنگی اجتماعی استان‌های زاگرس نشین وقوع خودکشی‌های سریالی متعدد در استان‌های همجوار خوزستان در سال‌های اخیر، زنگ هشدار بزرگی برای خوزستان به شمار می‌رفت اما متاسفانه اثر مثبت و قابل توجهی از عملکرد نهاد‌های عریض و طویل ارائه‌دهنده خدمات اجتماعی در خوزستان برای توجه به این هشدار و جلوگیری از اپیدمی خودکشی در استان به چشم نیامده است.


با توجه به اینکه در جمعیت قابل توجهی از مردم خوزستان تفکر و خط مشی تربیتی و مدیریتی حاکم در محیط خانواده ها، برگرفته از اصول و قواعد سنتی و گاها تاریخ انقضا گذشته می‌باشد با بروز و ظهور چالش‌های دنیای مدرن امروزی، آسیب‌های اجتماعی و یا اقدام به خودکشی در خانواده‌ها با افزایش رو به رو می‌شود.
از این رو ارتقای سطح آگاهی و ارائه آموزش‌های تربیتی نوین و کارآمد و همچنین متناسب با چالش‌های دنیای امروز به والدین، موثرترین راهکار موجود برای ایمن‌سازی کانون خانواده در برابر معضلات اجتماعی و به تبع آن کاهش تنش‌ها و افزایش تعامل و تحمل افراد در جامعه به شمار می‌رود. اما متاسفانه در سایه عدم مسئولیت پذیری نهاد‌های اجتماعی و با کمرنگ شدن نقش تربیتی مدارس و دشواری وضعیت اقتصادی و همچنین عدم تمکین مالی خانواده‌ها برای دسترسی به متخصصین و کارشناسان روانشناس ،بسیاری از افراد جامعه به خصوص افراد ساکن در روستا‌ها و شهر‌های کوچک و یا حاشیه شهر‌های بزرگ از آموزش‌ها و امکانات فرهنگی و اجتماعی موثر محروم مانده و نهادهای اجتماعی نیز با سرگردانی در خوزستان هنوز جایگاه مشخص و معتبری برای خود در بین مردم پیدا نکرده اند.
ضعف عملکردی این نهاد‌ها به گونه‌ای بوده که بسیاری از مردم بویژه اقشار آسیب پذیر از حضور و ظرفیت‌های این نهاد‌ها در محل زندگی خود یا مطلع نبوده و یا اعتماد و دیدگاه مثبتی نسبت به تاثیرگذاری آن‌ها ندارند از این رو طیف گسترده‌ای از مردم در مواجهه با شرایط تنش زای احتمالی در زندگی شخصی و اجتماعی خود تمایل و تصمیمی برای مراجعه به این نوع سازمان‌ها نخواهند داشت.
بدون شک کارآمدی و موفقیت نهاد‌های اجتماعی در گرو حضور فعالانه آن‌ها در اجتماع و همچنین تلاش برای جلب اعتماد و ایمان جامعه نسبت به خود و توانمندی‌های خود است از این رو انتظار اثربخشی از سازمان‌های اجتماعی خوزستان که برخی از کارشناسان و مسئولین آن‌ها از پشت میز‌های خود هرگز خارج نشده‌اند و دغدغه‌های آن‌ها نه رنج‌ها و افسردگی‌های جوانان حاضر در کف کوچه و خیابان که مستند سازی‌های کلیشه‌ای و بی‌اثر برای مافوق خود است طبیعتا انتظاری بیهوده و باطل است.
از این رو با وجود این ناکارآمدی‌ها و ضعف‌های مشهود سازمان‌های ارائه‌دهنده خدمات اجتماعی در سراسر کشور و همچنین افزایش نگران‌کننده آسیب‌های اجتماعی و تهدید کانون خانواده‌های ایرانی، لزوم بازنگری در قوانین و ساز و کار‌های این سازمان‌ها و همچنین تغییر در رویکرد دولت و مجلس شورای اسلامی نسبت به آن‌ها را بیش از هر زمانی گوشزد می‌کند در غیر اینصورت فاجعه اپیدمی خودکشی در خوزستان در آینده‌ای نزدیک در سایر استان‌های کشور نیز تکرار خواهد شد.
بدون شک سرمایه‌گذاری و تمرکز دولت در توسعه اجتماعی و کاهش آسیب‌ها و چالش‌های اجتماعی، در دراز مدت علاوه بر تضمین سلامت جامعه، سبب کاهش چشمگیر بسیاری از هزینه‌های دولتی در حوزه‌های مختلف نیز خواهد شد.