سفره آرایی با پرندگان مهاجر

محمد معصومیان
گزارش نویس
مرغابی وحشی با قرمزی خونی که زیر پاهایش به چشم می‌خورد وسط کادر ایستاده است: «لطفاً گوشت ما را نخرید، نخورید» این پیامی است که بالای عکس نوشته شده و در اینستاگرام دست به دست می‌شود. فعالان زیست محیطی مخالف شکار پرندگان مهاجر با شروع فصل سرما و آغاز مهاجرت پرندگان به شمال کشور، مثل هر‌سال دست به‌کار شده‌اند تا از طریق پخش عکس‌هایی با محتوای آموزنده، آگاهی‌بخشی کنند. کاری که هر سال با تلاش زیاد و دست‌های خالی انجام می‌شود اما تأثیری همگانی و ملموس در میزان خرید مردم از بازار پرندگان ندارد. بازارهایی که از فریدونکنار در مازندران تا لنگرود و آستانه اشرفیه در گیلان گسترده شده است. اگر بپذیریم یک پای این اقتصاد خون‌آلود، خریداران هستند باید پرسید چرا پویشی سراسری برای آگاهی‌بخشی در شهرهای شمالی اتفاق نمی‌افتد تا مردم را از خرید این پرندگان آزاد منع کند؟
هرسال یک میلیون پرنده وحشی در شمال کشور از طریق انواع دام‌های هوایی و زمینی قتل عام می‌شود؛ آماری تکان دهنده که سال‌هاست تکرار می‌شود و حتی تا مرز از بین رفتن بعضی گونه های‌ پرندگان هم رسیده است اما شاهد اراده‌ای واحد برای ایستادن در برابر این اتفاق نیستیم. انگار شکارچیان و سوداگران از یک سو و مشتریان و خریداران از سوی دیگر، گوش و چشم را در برابر این فاجعه بسته‌اند و پرندگان مهاجر را چیزی جز خورش فسنجان و آلو انار نمی‌بینند. مسئولان هم با تصور اشتغالزایی برای افراد کم بضاعت از گرفتن تصمیمات سخت و قاطع هراس دارند. در این میانه، دوستداران محیط زیست سعی می‌کنند با آگاهی بخشی، مشتریان را راضی کنند دست از خرید بردارند؛ تلاشی کوچک، درازمدت و شاید ناامیدانه.


در این وضعیت آیا می‌توان با آگاهی بخشی به مردم وضعیت را تغییر داد؟ محمدعلی یکتانیک فعال زیست‌محیطی معتقد است مشتریان این بازارها هیچ ارتباطی با فعالان زیست‌محیطی ندارند تا بتوان از طریق شبکه‌های اجتماعی و آگاهی بخشی، آنان را قانع کرد: «پارسال پویشی برگزار شد که چند هنرپیشه در آن شرکت کردند تا از پرندگان مهاجر حمایت کنند، بنرهایی هم در سطح شهر نصب شد. ما یکبار اقدام به پخش پیامک با محتوای آموزنده کردیم اما تا امروز پویش عمومی برای مقابله با این وضعیت اتفاق نیفتاده است.»
او معتقد است صداوسیما می‌تواند در این فرهنگ‌سازی نقش مهمی داشته باشد و حاکمیت هم با ابزارهای قوی می‌تواند نقش مهمی در جاافتادن این فرهنگ ایفا کند: «متأسفانه ما شاهدیم مشتریان این بازارها در یک حباب زندگی می‌کنند و گوش‌های خود را بسته‌اند. این بازارها فروش گسترده و پرسرعتی دارند که نشان دهنده حجم بالای تقاضا از طرف مردم است.» یکتانیک حتی جای تصمیمات کوچک مانند جلوگیری از فروختن تور در فریدونکنار یا جلوگیری از شکار هوایی را خالی می‌داند و می‌گوید: «پافشاری روی آموزش به جای پیگیری قانونی را یک استراتژی اشتباه می‌دانم اما معتقدم این گونه آموزش‌ها در درازمدت تأثیر می‌گذارد.»
کوروس ربیعی رئیس اداره حیات وحش اداره کل حفاظت محیط‌ زیست مازندران هم معتقد است آموزش و آگاهی‌سازی تأثیر بسزایی روی مردمی که برای خرید به این بازارها می‌روند، ندارد: «کسانی هستند که قبل از رسیدن پرندگان به بازار، آنها را پیش خرید می‌کنند. مردان و زنانی هستند که زنبیل به دست می‌گیرند و 30 پرنده می‌خرند و برای یک سال مصرف در فریزر می‌گذارند. شما فکر می‌کنید می‌توان روی آنها تأثیر گذاشت؟ البته من هم معتقدم با این کارها حتماً در درازمدت روی نوه و فرزندان آنان می‌توان تأثیرگذاشت. اگر این اتفاق بیفتد و حساسیت مردم بالا برود سیستم قضایی هم می‌تواند محکم‌تر جلوی قانون شکنان بایستد.»
به نظر تأثیر کمی نیست. او این گونه فعالیت‌ها را به عهده روابط عمومی و مشارکت‌های مردمی می‌داند و قول همکاری و حمایت از تشکل‌هایی را می‌دهد که در این زمینه کار می‌کنند. ربیعی از یک مصوبه مهم حرف می‌زند و امیدوار است از این طریق بتوان روی شکارچیان غیرقانونی تأثیر گذاشت: «ما امسال یک مصوبه در استانداری مازندران گرفتیم که‌ بند اول آن  گفته روش کرست (فضایی پوشیده از تور که وقتی پرندگان برای برچیدن دانه داخل آن می‌شوند دسته جمعی شکار می‌شوند) ممنوع است. چون بیشترین قلع و قمع در این روش اتفاق می‌افتد. ما اخطار اول را همان اول دادیم. ما لیست همه افرادی که به‌صورت غیرمجاز کرست دارند را تهیه کردیم، با دادستانی هماهنگ کردیم و به همه اخطاریه دادیم اما هیچکدام امضا نکردند. هرچند به رؤیت آنها رساندیم و در مرحله بعدی اقامه دعوا می‌کنیم.» حال باید دید این مصوبه جدید می‌تواند تورهایی که زمین‌ کشاورزی را مانند زمین والیبال می‌کند، برچیند؟ آیا مسئولان قضایی این اراده را دارند که قانون شکنان را به جزای عمل خود  برسانند تا این لکه ننگ که سال‌هاست دامن شمال کشور را گرفته پاک شود؟
ماهان مه‌رو کارشناس محیط‌ زیست از افرادی می‌گوید که زیر لوای مشکلات معیشتی پنهان شده‌اند و از این طریق دست به شکار غیرقانونی می‌زنند. او این مسأله را دلیل سخت شدن تصمیم‌گیری از طرف مسئولان می‌داند: «مسئولان باید با شناسایی افراد نیازمند در محیط محلی، راه را برای سودجویان ببندند. نمی توان نام عمل کسی که بومی اینجاست و جای دیگر زندگی می‌کند و در فصول سرد صرفاً برای شکار برمی‌گردد، احتیاج گذاشت. طرف 10 میلیون ادوات می‌خرد، یک قطعه زمین کشاورزی اجاره می‌کند و در آن آب می‌ریزد و دانه می‌پاشد و آخر سر 100 تا 200 میلیون از شکار پرنده گیرش می‌آید. این که احتیاج نیست»
او معتقد است نمی‌توان سودی چنین کلان را با راهکارهایی مانند راه‌اندازی اکوتوریسم خنثی کرد. نمی‌توان بر این مسأله هم چشم پوشید که در سفره طبیعی گسترده شمال کمتر روستایی پیدا می‌شود که محتاج نان شب باشد یا تکه باغ یا زمینی نداشته باشد که از آن اندک روزی در بیاورد.
مه‌رو دو سال است تولید محتوای آموزشی در رابطه با مشکلات زیست‌محیطی را کلید زده است. از طرفی برای کودکان کلاس‌های آموزشی برگزار می‌کند و از طرفی برای شبکه شاد محتوای آموزشی تولید می‌کند. مه‌رو امیدوار است از این طریق در سال‌های آینده فرزندان و نوه‌های شکارچیان امروز آگاهانه دست از این کار بردارند هرچند شاید از هر صد نفر آنها تنها 10 نفر تغییر فکر دهند. او می‌گوید: «متأسفانه این محتوا در صفحاتی می‌چرخد که جامعه هدف در آن حضور ندارد و باید صفحات با دنبال‌کنندگان بیشتری در شبکه‌های‌ اجتماعی آنها را پوشش دهند. ادارات ذی صلاح هم باید آگهی بخشی کنند تا مردم دست از مصرف بردارند. ما در این مسأله دو بحث قانونی و شرعی  داریم. باید گفته شود وقتی از راه غیرقانونی درحال امرار معاش هستید طبیعتاً این می‌تواند غیر شرعی هم باشد. شکار پرنده با تور هوایی ممنوع است و این کالا قاچاق محسوب می‌شود.»
مه‌رو بر تأکید روی راهکارهای کوتاه مدت که همان سختگیری در اجرای قانون است از کسانی در شمال کشور می‌گوید که تجمل‌گرایی و مصرف بیشتر را ارزش قرار داده‌اند. یادم هست همین چند سال پیش مردم در مریوان کردستان با کمک یک انجمن زیست‌محیطی تفنگ‌های خود را شکستند و دیگر برای شکار پرندگان اقدام نکردند. در این سال‌ها همواره این پرسش مطرح بوده است که چرا در شمال کشور این اتفاق نمی‌افتد؟ به قول دوستی این همه پرنده محلی و اهلی در مازندران وجود دارد چرا مردم به خوردن همان اکتفا نمی‌کنند؟