نمی‌توان با توصیه در مسیر حرفه‌ای بودن قدم برداشت

سربزنگاه و درست در شرایطی که می‌رفت سرنوشت باشگاه‌های عربستانی یقه نماینده‌های فوتبال ایران را نیز بگیرد باز هم مانند سال‌های قبل وزارت ورزش همراه فدراسیون و دیگر ارگان‌ها دست به دست هم دادند برای رفع و رجوع کردن ضعف‌های فاحشی که تیم‌هایی، چون پرسپولیس و استقلال در کسب جواز حرفه‌ای برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا داشتند و بار دیگر مشکلات دقیقه نود بر حسب مصلحت حل شد تا همانگونه که واعظ آشتیانی مدیرعامل اسبق استقلال نیز تأیید می‌کند مانعی بزرگ سر راه حرفه‌ای شدن باشگاه‌های فوتبال ایران ایجاد شود. مانعی که آن را می‌توان دوستی خاله خرسه تعبیر کرد. بار دیگر مشکلات دقیقه نود بر حسب مصلحت از سد راه برداشته شد تا نماینده‌های ایران به رغم نداشتن معیار‌های لازم، موفق به کسب جواز حرفه‌ای شوند.
چه سود. باید ببینیم حتی اگر فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا حساس هم نشوند آیا این راه می‌تواند نتیجه مثبتی در پی داشته باشد؟
سال گذشته AFC متوجه شد که مجوز‌ها براساس معیار‌های واقعی صادر نشده است و ضمن هشداری جدی فدراسیون را ۱۲۰ هزار دلار جریمه کرد، اما امسال هم همان رویه پیش گرفته شد. آیا این نگاه مانع از حرفه‌ای شدن فوتبال ایران نمی‌شود؟
مسئله همین جاست. گیریم که AFC هم متوجه نشود، چه می‌شود؟ توصیه‌ای که نمی‌توان حرفه‌ای شد. بگذارید یک یا حتی دو مرتبه باشگاه‌ها محروم شوند چه اتفاقی رخ می‌دهد! این می‌تواند تلنگری باشد برای باشگاه‌ها که خود را به معیار‌های حرفه‌ای شدن نزدیک‌تر کنند.


گفته می‌شود به دلیل دولتی بودن باشگاه‌هاست که سر بزنگاه همه به تکاپو می‌افتند.
اهمیتی ندارد که باشگاه‌ها دولتی هستند یا نه، بگذارید تنبیه شوند تا درسی شود برای مدیران ارشد کشور برای انتخاب افراد توانمند و مبتنی بر شایسته سالاری تا باشگاه‌ها را هم به لحاظ اقتصادی ساماندهی کنند و هم به طور قانونی فعالیت‌های خود را پیش ببرند. از نظر AFC و حتی فیفا منعی نیست برای تیم‌داری دولت‌ها. مسئله رعایت قوانین است. شاید دولتی بخواهد تیم‌داری کند. این مشکلی ایجاد نمی‌کند اگر اصول را رعایت کند. بیش از ۸۰ درصد باشگاه‌های ما دولتی هستند. این مانعی ایجاد نمی‌کند. مسئله این است که مدیرانی که انتخاب می‌شوند حرفه‌ای نیستند و آگاهی به مسائل مدیریتی ندارند و به واسطه ضعف‌های مفرطی که دارند برای دولت‌ها چالش ایجاد می‌کنند. وگرنه هیچ جا گفته نشده که دولت‌ها تیم‌داری نکنند، اما چون افراد ضعیف را سر کار می‌آورند و آن‌ها نیز نقض قانون می‌کنند مشکل ایجاد می‌شود.
یعنی فکر می‌کنید به دلیل ایرادی که در رأس امور وجود دارد هر بار دقیقه نود همه نهاد‌ها و ارگان‌ها برای لاپوشانی و سرپوش گذاشتن بر ایراد‌ها و اشکالات دست به دست هم می‌دهند؟
دقیقاً. ببینید این وساطت‌ها در حقیقت سرپوش گذاشتن بر عملکرد و ضعف خود وزارت است. وزارت می‌خواهد با این پادرمیانی‌ها بر ایراد‌های خود سرپوش بگذارد. اینکه چرا نظارت نکرده است؟ چرا مدیران توانمند سر کار نگذاشته است؟ و... اگر انتخاب‌ها درست باشد و باشگاه‌ها قانون را رعایت کنند دیگر نیازی به وساطت نیست. اما وقتی وساطت و پادرمیانی می‌کنند یعنی کار‌ها اشتباهی انجام گرفته و حالا باید عقبه یک دهه‌ای از اشتباهات مدیرانی که توانمندی لازم را نداشتند به گونه‌ای پوشش داده شود.
کار بر چه اساس و اصولی باید پیش برود تا به معیار‌های لازم جهت حرفه‌ای بودن نزدیک شویم؟
این بحث امروز و دیروز نیست. سال‌هاست که تأکید می‌کنیم باشگاه‌ها باید براساس قانون تجارتی که تعریف شده است اداره شوند. از زمانی که نه وزارت ورزش که سازمان تربیت بدنی بود باید مجمع آن به طور رسمی و قانونی برگزار شده و اعضای هیئت مدیره را برگزیند. اهداف و استراتژی آینده باشگاه باید در مجمع طرح و بازرس و حسابرس قانونی انتخاب شود برای حسابرسی سالانه باشگاه‌ها و نتیجه این حسابرسی‌ها در مجمع سالانه مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و براساس این گزارش و حسابرسی‌ها مشخص می‌شود که مدیریت بر اساس اهداف و استراتژی که در مجمع تعیین شده حرکت کرده است یا خیر. آیا هزینه و درآمد باشگاه بر اساس استاندارد‌های مالی و حسابداری انجام گرفته یا نه و براساس این شاخصه‌هاست که مجمع متوجه می‌شود مدیران در جهت موفقیت گام برداشتند یا نه، باشگاه به سمت زیان دهی پیش رفته، اگر زیان ده است هیئت مدیره مدیرعامل را عوض کند و اگر سودده است از مدیرعامل حمایت کند، اما وقتی این اتفاقات رخ نمی‌دهد به ناگاه از خواب برمی‌خیزند و می‌بینند که یک باشگاه صد و دیگری ۸۰ میلیارد بدهی دارد، اما باز هم اتفاقی نمی‌افتد و بی‌توجهی‌ها تا به امروز به درازا می‌کشد. وقتی بحث‌های کارشناسی را شاهد نباشیم و وقتی مدیران به قوانین واقف نیستند باید انتظار بکشیم AFC گوشمان را به دلیل حرفه‌ای نبودن بکشد.
در واقع یعنی ایراد کار به نوع نگاه تصمیم گیرندگان اصلی برمی‌گردد و انتخاب‌های اشتباهی که طی سال‌ها شاهد آن هستیم؟
بله. اگر قرار است کسی مورد اتهام قرار گیرد در وهله اول وزرای قبلی و رؤسای تربیت بدنی‌هایی هستند که در رأس امور قرار داشتند. در وهله اول وزیران و رؤسای قبلی متهمان اصلی هستند که چرا انتخاب‌های نادرستی در خصوص مدیران داشتند. آنچه امروز شاهد هستیم ماحصل عدم نظارت وزرا و رؤسای قبلی در روزش است که با رعایت نکردن قوانین و نظارت نداشتن کار را به جایی کشاندند که امروز‌ای اف سی صلاحیت حرفه‌ای باشگاه‌های ما را زیر سؤال می‌برد. البته این گلایه به دستگاه‌های نظارتی هم هست که چرا به این موضوع به جد ورود نکرده و تذکری ندادند و اگر دادند چرا اطلاع‌رسانی نشده است. دستگاه‌های نظارتی هم امروز باید پاسخگو باشند که چرا کسی را پای میز محاکمه برای سؤال و جواب کردن نکشیدند؟!
طی سال‌های گذشته شاهد حذف شدن نماینده برخی کشور‌ها از جمله عربستان بودیم. اما چرا وقتی حرف حذف نماینده‌های ایران که به میان می‌آید عده‌ای بحث را ملی کرده و آن را دسیسه دشمنان می‌خوانند. این قانون آیا برای همه یکسان نیست؟
چه بحث ملی؟! بحث ملی بسیار فراتر از این حرف‌هاست. به هر اتفاقی نمی‌توان برچسب ملی چسباند. اگر کسانی که مسئولیت ارائه مجوز را دارند برخوردی جدی و قاطع داشتند امروز برای AFC شائبه ایجاد نمی‌شد و نگرانی از دخالت نهاد‌های بین‌المللی وجود نداشت. با این وجود، اما نمی‌توان گفت این یک بحث ملی است. این یک بحث باشگاهی است. قرار نیست هر مشکلی را بحث ملی یا دسیسه دشمن بخوانیم. حضور مدیران ناکارآمد در فوتبال ایران بر کسی پوشیده نیست. مدیرانی که توان اداره یک تیم را هم ندارند چه برسد به یک باشگاه. همه این بحث‌ها فرار رو به جلو و عوام‌فریبانه است. بحث ملی یا دسیسه دشمن دستاویزی است که می‌خواهند پشت آن پنهان شوند وگرنه دشمن به ما گفته است مدیران ناکارآمد انتخاب کنیم؟ دشمن به ما یاد داده پول‌های هنگفت را بی‌جهت هزینه کنیم. دشمن ما را به عدم نظارت تشویق کرده است؟ نمی‌توان نظارت نداشتن خود را به دشمن منتسب کرد. این سوء مدیریت باشگاه‌ها و نهاد‌های بالادستی است. نمی‌توان ناتوانی‌ها در کار اجرایی، سوء مدیریت‌ها، عدم نظارت‌ها و بی‌توجهی‌های خود را دسیسه دشمن نامید و آن را بحث ملی خواند.
برخی هم بر این باورند که با توجه به عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی، کپی رایت و... درآمد باشگاه‌ها صفر و گاه حتی منفی است و با این شرایط دولت موظف به حمایت‌های اینچنینی است. این توجیه قانع کننده است؟
هرگز. این‌ها تنها بهانه است. فرض بگیرید در کشور ما حق پخش نیست. قانون کپی رایت که ۱۰ سال است وجود دارد. چرا دنبال بلیت فروشی و تبلیغات محیطی و تبلیغ روی پیراهن‌ها نمی‌روند؟ مسئله این است که آقایان توان انجام هیچ کاری را ندارند و تنها دنبال گوشت لحم برای ارتزاق هستند. خب اگر این طور باشد فرق یک مدیر با یک کارمند ساده چیست؟ اگر مدیری توانایی اداره یک باشگاه را به لحاظ فرهنگ اقتصادی ندارد تفاوتش با یک کارمند چیست؟ پول که باشد هر فرد عادی می‌تواند این پول را هزینه و خرج کند. کاری که آقایان سال‌هاست با دست درازی به بیت‌المال می‌کنند و کسی هم نیست که به وقتش بازخواستشان کند. در عوض سربزنگاه توصیه‌ای از مهلکه خلاصشان می‌کند که این نه تنها سودی برای باشگاه‌ها و فوتبال ایران دارد که به ضرر آن هم هست و مانع از حرفه‌ای شدن فوتبال ایران می‌شود.