روزنامه آرمان ملی
1400/08/16
بر این قصه گر خون بگریند، رواست
اسماعیل کهرم استاد دانشگاهمجمع جهانی اقتصاد همزمان با بــرگزاری نشست اقلیمی گلاسکو به نقل از دانشمندان هشدار داد که در صورت ادامه افزایش دمای زمین ناشی از تغییرات آب و هوایی نزدیک به یک سوم انسانهای روی زمین وادار به ترک خانههایشان و آوارگی برای مهاجرت به سوی نقاط خنکتر خواهند شد. یکسری گفتوگوها که دائما تکرار و گفته میشود که شرایط وخیم است و هیچ وقت اینجوری نبوده و این آخرین شانس است! مثل وقتی که آقای بیل کلینتون در یکی از این اجلاسها شرکت کرد و گفت که «من فکر میکنم ما اولین نسلی هستیم که آگاه شدیم از مخاطرات زیست محیطی و آخرین نسلی هستیم که می توانیم کاری در موردش بکنیم» ولی میبینیم که آخرین نسل نبود و اگر هر نسل را 25 سال در نظر بگیریم، الان ما آخرین نسل هستیم. بنابراین وقتی ادبیاتی اینگونه در برهههای مختلف بکار برده میشود، مردم حق دارند تصور کنند آنطور که سیاستمداران ادعا میکنند اوضاع شوم و بد نیست. سر دیوید آتنبرو که به همه جا غیر از ایران سفر کرده و من سه روز در خدمتش بودم و برای همه عمرم به آن افتخار میکنم، گفت که در تمام مدت عمرم شاهد بدترشدن شرایط کره زمین بودم و شماها (سیاستمداران و روسای جمهور) تمام عمرتان را میتوانید و باید در جهت اصلاح و بهبود امور کار کنید. اما این را سالها پیش گفتم که رئیسجمهور میگوید وضع خراب است، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست میگوید وضع خراب است ولی اینها جای مرا گرفتهاند. اگر مرا بهعنوان یک گزارشگر محیط زیست لحاظ کنید، جای مرا گرفتهاند درحالی که سوال این است که چه کسی میخواهد اقدام کند؟ یعنی اگر رئیسجمهور و رئیس سازمان محیط زیست و معاون اجرائی اقدام نمیکند، مخاطبشان کیست که وضع خراب است؟ شما هم نفرات دارید، سازمان هفت هزار نفری دارید، طیاره و قایق دارید، قانون دارید و میگویید وضع خراب است! شماها دارید فقط انتقال انتقادات را میکنید آنوقت فکر میکنید وضع بهتر میشود؟ آقای روحانی و آقای خاتمی مگر چه میگفتند؟ آینده چه خواهد شد؟ تا وقتی که مقامات جای خبرنگاران را گرفتهاند، هیچ امیدی نیست، بر جبین این کشتی نور رستگاری نیست. یعنی تمام متفکران جهان هم کاری نمیتواند بکنند، چه برسد به ایران؟فرض کنید قرار است یک قطار از جنوب به خراسان شمالی برسد ولی درست برعکس یعنی به طرف جنوب میرود. آیا امیدی هست که تغییر ریل دهد و به مسیر صحیح برگردد؟ خیر. ما که در جریان محیط زیست هستیم و نظاره میکنیم، چیزی از مناطق نمانده. از سال 52 یک عده جوانهای پرشور وپرعلاقه بودیم که به این مناطق میرفتیم. حالا غیر از تخریب و نابسامانی چیزی نیست. سوار اسب در منطقه خوش ییلاق، شکاربان جلویی را به خاطر علوفههای بلند نمیدیدم واز تکان خوردن علوفه و نیزار حدس میزدم که کجاست. ما چنین مناطقی داشتیم ولی الان مناطق ما چطور است؟ همان خوش ییلاق آسفالت شده یعنی راه که میروید، زیر پایتان صدا میدهد درحالی که سابقا نیزار و علفزار بود و اسبها چرا میکردند. عیسی کلانتری، فردی شکارچی را به عنوان مشاور درنظر گرفت! میگفت شکارچیها حق دارند و هر استانی را محق میدانست که پنجشنبه و جمعه چهار پرنده شکار کنند. آنها نماینده صنف شکارچی بودند و نه حفاظت محیط زیست. خود عیسی کلانتری قرار تامین گرفت و اصلا درزمره وزرا و معاونان رئیسجمهور نبود.میدانیم که در درجه اول زندانی بودن است و بعد قرار تامین است یعنی ماموران دقیقا میدانند که فرد کجاست. این فرد مسئول سازمان محیط زیست و در راس سازمان هفت هزار نفری این سازمان بود. آیا توانیاش را داشت؟ مرحوم قرهیاضی، مشاور عیسی کلانتری، طرفدار جدی غذاهای فراریخته بود. غذاهایی که 28 کشور اروپایی حاضر نشدند حتی یک مثقالش را از آمریکا وارد کنند. آمریکا خودش را کشت تا کشورهای اروپایی بازار مشترک را مجبور کند غذاهای فراریخته بخرند اما نخریدند. میگفتند
GM foodها حداقلش این است که نمیدانیم چه تاثیری بر انسان دارد بنابراین نمیخواهیم استفاده کنیم. یزد تنها استانی است که در آن قرُق داریم. یک عده پولدار دور هم جمع میشوند و منطقهای مثل منصورآباد رفسنجان را میگیرند و مامور محیط زیست را هم میخرند. دروازه و مامور برای کنترل میگذارند، شکارچی راه نمیدهند و از یک آمریکایی هشتاد هزار دلار میگیرند تا یک شکار بزند؛ درآمد هم در جیب محترمشان. بر این قصه گر خون بگریند، رواست. ما به محیط طبیعیمان مینازیم به خاطر اینکه طبعیت ما غنی است، انواع و اقسام جانوارن، جنگلها و گیاهان را داریم. ما که تکنولوژی نداریم و دلمان به همین محیط طبیعیمان خوش بود. آیا ارزش محیط طبیعی به این است که مسئولان قرق تشکیل دهند و به قوچ و میش که نگاه میکنند به دلار و یورو نگاه کنند؟ بنابراین نسبت به آینده ناامیدم هرچند که هشترودیان میگفت:«حکمت جوانان سعی و تلاش و حرکت است و حکمت پیران انتظار». شاید انتظار که جوانان یک کاری بکنند چون خودشان توان کاری که میخوانستند بکنند را از دست دادند و الان در فکر این هستند که شاید جوانان کاری از پیش ببرند.
سایر اخبار این روزنامه
بوي بـاران، بوي مـازوت...
حذف ارز٤٢٠٠تومانی شوک میآورد
مهاجرت پزشكان در پيك ششم
آخرین تصویریگری «درمبخش»
پاييز سعيد جليلي؛ حركت به سمت دولت سايه
احمدمسعود در ايران؛ - رايزني با ديگران ادامه دارد
نقره داغ براي كاهش مصرف!
برنج وارداتی پشت درهای گمرک خیس میخورد!
تورم را کنترل کنید! رانت ارزی پیشکش!
حسابداری دولتی در شهرداریها
مسئولیت، اختیار و پاسخگویی
بر این قصه گر خون بگریند، رواست
سود و زیان طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت
آسیبهای اجتماعی با شعر و قصیده رفع نمیشود!