خانه سیاه نیست!

امید مافی ‪-‬ وقتی از تفاهم سایه‌ها خبری نیست دوختن زمین به آسمان و آنارشی چه معنایی دارد؟صورت مسئله کاملا روشن است.توپچی تیم ملی در توییت خود سرمربی را آشکارا زده تا نشان دهد در اردوگاه ایران سنگ روی سنگ بند نیست.سرمربی نیز برای جلوگیری از حوادث تلخ بعدی و مقابله با بازیکن سالاری تفنگدار مورد نظر را پشت خط نگه داشته است.
همه جای دنیا اینگونه است.کریم بنزما هم که باشی و عصیان کنی،حسرت پوشیدن پیراهن ملی بر تنت خواهد ماند.مهدی طارمی حتی اگر یک انبار باروت باشد و به درد روز مبادای تیم ملی بخورد حق ندارد سفیر تشویش لقب بگیرد و برای نیمکت تیم ملی مرثیه بخواند.
حالا آن‌ها که سال هاست برای دماغ باد کرده ستاره‌ها غش می‌کنند،دراگان اسکوچیچ را سیبل کرده اند.آن‌ها غریبه کروات را در حدی نمی‌دانند که قلم قرمز بردارد و روی نام پسر بوشهر بکشد.
به نظر می‌رسد جریانی در پشت پرده و روی پرده به دنبال آن است که انگشت بر تیغک حواشی بساید و کاری کند که در اردوگاه یوزها با هر اتفاق ناخوشایندی چنگ بر صورت یکدیگر بکشند و به خاطر دستمالی قیصریه را دچار حریق کنند.


تعارف را کنار می‌گذاریم.موسیو دراگان قوی یا ضعیف تا اطلاع ثانوی نبض تیم ملی را در دست دارد و اوست که باید تیم خود را از بزرگراه‌های
مه گرفته عبور دهد و مجوز ندهد اتمسفر آکنده از غیظ و کینه جای جو همدلی را بگیرد.خوب یا بد ما با اسکوچیچ از دوزخی که ویلموتس برایمان ساخته بود فرار کردیم و در راه رسیدن به جشنواره قرن مغبون نشدیم.
حالا دیگر منطق از ما می‌خواهد که از تصمیمات مربیانی که کنار بخاری‌های دود گرفته قدیمی مختصات سربلندی فوتبال را ترسیم می‌کنند حمایت کنیم.جز این اگر باشد تفکرات اسکو و همکارانش به پاشنه آشیل آن‌ها بدل خواهد شد و این گزک را به دیگر توپچی‌ها نیز می‌دهد که با هر نسیمی ترش کنند و نیمکت تیم ملی را به رگبار ببندند.
شاید با گذر زمان و اظهار ندامت طارمی و ریش سفیدی زعمای فوتبال این گره کور باز شود و ماشین گلزنی پورتو به آغوش تیم ملی بازگردد.شاید ابرها بی‌آنکه به گریه وادار شوند کنار بروند و آبی بی‌انتهای آسمان خبر از پایان تمام سوءتفاهمات دهد.تا آن روز به تصمیم فرمانده کروات احترام بگذاریم و از کاری که سه دهه پیش پرویز دهداری فقید برای مقابله با ستاره‌پروری انجام داد حمایت کنیم تا قطار تیم ملی از ریل آرامش و انضباط خارج نگردد و دود سفید درست در وقت مقتضی از دودکش تیم ملی خارج شود.
لبخند میان گونه‌ها و لب‌های مردانی که قرار است در دو بازی پیش رو سند رسیدن تیم ملی به جام جهانی را منگوله دار کنند پرسه می‌زند.با سلاح تشویش و غوغا سالاری این لبخند را نخشکانیم و سربازان سر به زیر خود را به جاده‌های متروک سوق ندهیم!
این خانه سیاه نیست.فقط باید کمی دندان روی جگر بگذاریم و شکیبائی کنیم.