‌‌یک قرن مبارزه!

مه‌لقا ملاح، مادر طبیعت ایران درگذشت ‌‌یک قرن مبارزه! رخشان بنی‌اعتماد، معصومه ابتکار، محمد درویش مینو مرتاضی‌لنگرودی، آرش حسینی‌میلانی، محمد الموتی شرق. زینب رحیمی: مادر محیط زیست ایران روز گذشته (۱۷ آبان‌ماه ۱۴۰۰) در ۱۰۴سالگی از دنیا رفت. مه‌لقا ملاح، تابستان سال ۱۲۹۶ در شاهرود به دنیا آمد. او نوه بی‌بی‌خانم استرآبادی از روزنامه‌نگاران عصر مشروطه و فرزند ابوالفضل وزیری از روزنامه‌نگاران و فعالان حقوق زنان است. ملاح بعد از اخذ مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. بعد از فارغ‌التحصیلی در رشته علوم اجتماعی در مقطع دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه و گذراندن دوره‌های کتابداری در همین کشور، به ایران بازگشت و در کتابخانه‌های دانشگاه تهران مشغول به کار شد. او در سال‌های آغازین دهه ۵۰ رئیس کتابخانه مؤسسه تحقیقات روان‌شناسی بود که آشنایی‌اش با کتابی با محوریت محیط زیست و آلودگی‌ها‌ او را به حوزه محیط زیست علاقه‌مند کرد. ملاح بعد از بازنشستگی و در سال ۱۳۷۳ سازمان غیر‌دولتی و مردم‌نهاد «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» را با همکاری همسرش «حسین ابوالحسنی» و چند استاد محیط زیست بنیاد نهاد که امروزه جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست در ۱۷ استان ایران فعال است. فعالیت‌های این کنشگر محیط زیست بر آگاهی‌بخشی اقشار مختلف جامعه به‌ویژه زنان و کودکان متمرکز بود و شاگردان بسیاری هم برای ادامه راه خود تربیت کرده است. انتشار نشریه «فریاد زمین» با محوریت محیط زیست و عوامل تخریب و آلودگی محیط زیست از جمله دستاوردهای اوست. مه‌لقا ملاح و جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست، سال‌ها روی آموزش زنان خانه‌دار در حوزه تفکیک از مبدأ پسماند و بازیافت فعالیت کرد. همچنین او از پیشگامان آموزش مفاهیم محیط‌زیستی برای کودکان و نوجوانان به‌شمار می‌آید. مادر محیط زیست ایران در ترویج درختکاری در مناسبت‌های گوناگون و برگزاری برنامه‌هایی برای کاشت درخت توسط زنان و کودکان نقش فعالانه‌ای داشت. در سال ۱۳۹۰ به‌عنوان بهترین شخصیت میراث طبیعی ایران برگزیده شد. بیش از ۳۰ سال مبارزه برای اصلاح و بهبود وضع محیط زیست ایران و پیشگام‌بودن او در این زمینه او را شایسته عنوان «مادر محیط زیست ایران» کرده است. مرگ او ناراحتی کنشگران و علاقه‌مندان حوزه محیط زیست را به دنبال داشته است. به‌منظور پاسداشت مقام مه‌لقا ملاح، مادر محیط زیست ایران تعدادی از فعالان محیط زیست و کنشگران مدنی مقالاتی را در اختیار «شرق» قرار داده‌اند که در ادامه خواهید خواند.
 
الهام‌بخش می‌مانی مادر محیط زیست ایران
معصومه ابتکار: هر‌بار که می‌دیدمش، دستمال سفیدی که گاه گلدوزی داشت و گاه ساده بود، توجهم را جلب می‌کرد. به نظرم می‌رسید آن دستمال‌های زیبا در آن دستان ظریف، نماد توجه به طبیعت و جنگل است. می‌گفت: برای تولید این‌همه کاغذ که دستمال‌های امروزی هم از آن جنس هستند، صدها هزار درخت نابود و جنگل‌های پهناور به بیابان تبدیل می‌شوند. مه‌لقا ملاح فقط اهل نماد و شعار نبود؛ به آنچه می‌گفت اعتقاد داشت و به هر‌چه اعتقاد داشت، عمل می‌کرد. حتی اگر بر هزینه‌هایش بیفزاید و زندگی را بر او دشوار کند... چنانچه با حوصله تمام، طی دهه‌ها تولید زباله را در خانه خود کاهش داد و حتی به صفر رساند. زباله خشک را به مراکز بازیافت می‌رساند و زباله ‌تر را کمپوست می‌کرد تا از معدود خانه‌هایی در ایران باشد که از آن زباله‌ای به طبیعت سرازیر نمی‌شود. یک‌بار برایم تعریف کرد که سال‌ها قبل از انقلاب وقتی در کتابخانه دانشگاه تهران اشتغال به کار داشته، مطالعه کتاب «بهار خاموش» نوشته راشل کارسون انگیزه و توجه به محیط زیست را در او بیدار کرد. همان وقت‌ها می‌شنود که استادی در دانشکده فنی دانشگاه تهران به‌طور ویژه به موضوع محیط زیست توجه دارد و فعال است. می‌پرسد و به سراغش می‌رود. خانم ملاح می‌گفت: به اتاق دکتر تقی ابتکار رفتم و با‌هم صحبت کردیم. از حرف‌هایم خوشحال شد و گفت: چرا این‌قدر دیر آمدی؟ آن جمله در ذهنم ماند که ما عقبیم و با تأخیر می‌خواهیم به موضوع مهم محیط زیست بپردازیم، پس باید بیشتر و سریع‌تر حرکت کنیم. حالا میراث مه‌لقای عزیز ایجاد یکی از اولین و سرشناس‌ترین تشکل‌های مردم‌نهاد محیط‌زیستی به نام جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیط زیست برای مردم ایران است؛ آن‌هم در زمانی که از اشتغال رسمی خود بازنشسته شده بود. بازنشستگی برای چنین زنی ابتدای حرکت عظیم اجتماعی‌اش بود. او پس از بازنشستگی با تأثیرگذاری و الهام‌بخشی منحصربه‌فردی نقش عظیمی در مسیر بیداری و آگاهی مردم ایران نسبت به طبیعت و محیط زیست ایفا کرد و برای اصلاح فرهنگ و سبک زندگی ایرانیان لحظه‌ای قرار و آرام نگرفت. این، اعجاز زندگی مه‌لقا ملاح است. برای من مایه افتخار بوده که در دولت‌های آقای خاتمی، دوره سوم شورای شهر تهران و دولت اول آقای روحانی همواره از پیگیری‌ها و تذکراتش بهره بردم و شاهد حمایت‌هایش از طبیعت و سلامت مردم بودم که دردمندانه، خستگی‌ناپذیر و مستمر دنبال می‌کرد؛ از موضوع جنگل‌ها تا هوا و بنزین پتروشیمی. او لایق بهترین‌ها بود و ازاین‌رو نامش در میان برگزیدگان جوایز معتبری مانند جایزه ملی محیط زیست یا بخش سرآمدان جایزه پروفسور مریم میرزاخانی آمد؛ ولی راستش مه‌لقا ملاح به این جوایز هیچ نیازی نداشت؛ بلکه این جامعه ایران بود که باید نام بلند او را بارها و بارها می‌شنید تا پرسشگر راهش شود و به نجات خود برخیزد. باز هم خاطره‌ها را به یاد می‌آورم. این قوی‌ترین حس در هنگامه از‌دست‌دادن عزیزان است. آخرین بار در سالروز تولد صد‌سالگی‌اش به همراه جمعی از همکاران و فعالان محیط زیست به منزلش رفتیم. مهربانی، امید، لطافت و صبوری از نگاه و صدایش می‌بارید؛ در فضای خانه‌ای که مأمن دلسوزان محیط زیست ایران شده بود. فقدانش تسلیت و البته او الهام‌بخش این نسل و نسل‌های آتی خواهد ماند.


زنی با عشق بی‌پایان  به زمین
آرش حسینی‌میلانی: خانم ملاح مبارز سرسخت در میدان مبارزه با آلودگی هوا بود. این مسئله می‌تواند یک الگو و نمونه برای همه ما باشد. شاید یک مادر یا یک زن بتواند چنین نقشی را ایفا کند، کمتر پیش می‌آید که کسی این‌قدر به شهر خودش علاقه‌مند باشد. او از حدود سال 1356 که بازنشسته شد، به صورت مشخص به مسئولان وقت آن زمان در حوزه آلودگی هوا مشاوره تخصصی می‌داد و بعد از آن هم در تمام این سال‌ها یک لحظه هم از پا ننشست. ملاح در سخت‌ترین روزهایی که تهران وضعیت خاکستری داشت و روزهایی که بنزین پتروشیمی می‌سوخت، کنش‌های جمعی را سازمان می‌داد و نقدهای دلسوزانه خود را به مسئولان کشور منتقل می‌کرد. یکی از ویژگی‌های مرحوم مه‌لقا ملاح این بود که به ظرفیت اقلیم تهران برای تهویه طبیعی هوا تأکید داشت. ایشان معتقد بود که بیش از ظرفیت اقلیمی در تهران بارگذاری کرده‌ایم و اگر به این نکته زیرساختی و اساسی توجه نکنیم، راهکارهای ارائه‌شده برای رفع آلودگی هوا نتیجه‌بخش نخواهد بود. او تجربه طولانی در مبارزه با آلودگی هوا داشت. در زمانی که بحث انتقال کارخانه سیمانی که در گذشته در بافت شهری بود، مطرح شد، مرحومه ملاح تلاش‌های فراوانی کرد و اصرار داشت که صنایع آلاینده و مزاحم از محدوده منطقه شهری تهران خارج شوند تا غلظت آلاینده‌ها در اقلیم تهران کمتر شود. او در ترویج و گسترش مسائل زیست‌محیطی هم در بین مردم و هم در بین مسئولان تلاش بسیاری کرد و روحیه حمایت‌طلبی داشت. ملاح همچنین در حوزه آلودگی هوا نقش پیشتاز و پیشرو داشت. او روی تفکیک از مبدأ زباله به‌شدت تأکید می‌کرد. سیره عملی آن در زندگی شخصی‌اش این بود که سعی می‌کرد کمترین میزان دورریز زباله را داشته باشد. او زباله‌هایش را در منزل تبدیل به کود می‌کرد و در باغچه‌های خانه‌اش مورد استفاده قرار می‌داد. ملاح دستی طولانی در زمینه آموزش مربیان و آموزش کودکان در حوزه تفکیک از مبدأ داشت و بی‌شک در تهران نفر اول بود و یک‌تنه با کمک همراهانش در جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیط زیست آمار و ارقامی ماندگار در آموزش در حوزه مردمی ثبت کرد که حتی همین حالا دستگاه‌های عملی با این‌همه بودجه به آمار او نمی‌رسند. عشق بی‌پایان او به زمین به همه ما یاد می‌دهد که زندگی‌کردن روی زمین با‌ارزش است و برای زنده نگه‌داشتن خاک باید بی‌وقفه جنگید.
 
مه‌لقا  چشمه ناب کنشگری
محمد الموتی،دبیر شبکه تشکل‌های مردم‌نهاد محیط زیست و منابع طبیعی کشور: نخستین ساعات دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ برای فعالان و کنشگران حوزه محیط زیست و منابع طبیعی کشور، با اندوه خاموشی چراغ زندگی یکی از اصیل‌ترین و صادق‌ترین شهروندان کشور همراه شد. برای بنده به‌عنوان یک همراه کوچک نهادهای اجتماعی این حوزه، جدا از شأن و قدری که بانوی همیشه سبز کشورمان، شادروان مه‌لقا ملاح، به‌‌عنوان یک پوینده‌ داوطلب و آگاه، حامل و عامل آن بوده است، آن‌هم در زمانی که کمتر‌کسی در جامعه ما با این حوزه آشنایی داشته یا حتی برایش اهمیت قائل بوده، اعتقاد و پافشاری او برای انجام فعالیت‌های جمعی و مشارکتی و تلاش برای نهادسازی‌های کیفی، از اهمیت و ارزش درس‌آموزی برخوردار است. اینکه استاد مه‌لقا ملاح با وجود برخورداری از سرمایه اجتماعی کم‌نظیر ناشی از چند دهه فعالیت مداوم در حوزه‌های مختلف اجتماعی مرتبط با اقشار متنوع جامعه، آنجا که مهم‌ترین اولویت کشور را همچنان آموزش و آگاه‌سازی در این حوزه می‌داند، به همه فعالان و کنشگران محیط‌زیستی، توصیه به کار جمعی و هماهنگ می‌کند و پس از چندی، خود محور شکل‌گیری یک تشکل مردم‌نهاد می‌شود و در این قالب، برخی از مهم‌ترین فعالیت‌های خود را به انجام می‌رساند، سندی از تجربه زیسته‌ او و نشانه محکم دیگری در تأیید یاریگری اجتماعی از طریق تشکل‌های مردم‌نهاد است. از همین منظر نیز تشکل‌های مردم‌نهاد و به‌طور‌کلی فعالان محیط‌زیستی کشور که علاقه‌مند به کار جمعی بوده‌اند، در بسیاری موارد از این چشمه ناب کنشگری داوطلبانه بهره‌مند بوده‌اند. در نخستین ساعات پس از فقدان این سرمایه عظیم، مهم‌ترین نکته‌ای که به چشم آمد، اندوه عمیق و فراگیری بود که نشان‌دهنده گستره‌ وسیع اثرگذاری و نقش‌آفرینی ایشان در عرصه اجتماعی است؛ و از همین منظر نیز می‌توان پلی به درس‌آموخته‌ای دیگر از زندگی ایشان زد که لازمه فعالیت اجتماعی است و آن، پایبندی به حسن‌خلق اجتماعی و رعایت کدهای اخلاقی کنش مدنی است. از ایشان یک یادگاری ارزشمند برایمان مانده است که مایه افتخارمان خواهد بود. روحشان شاد و یادشان سبز و راهشان پر‌رهرو باد.
 
اندک‌اندک جمع یاران می‌روند... 
رخشان بنی‌اعتماد: مه‌لقا ملاح، لقای جان همه فعالان محیط‌زیستی بود. خانم ملاح از تبار شخصیت‌هایی بود که جدا از تأثیر‌گذاری در جایگاه اجتماعی خود نماد عشق به زمین و منبع الهام و تداوم‌بخش فعالیت‌های محیط‌زیستی برای هم‌نسلان خود و جوانان مملکت به حساب می‌آمد. ساخت فیلم «همه درختان من» درباره خانم ملاح و «یک ساعت از یک عمر» درباره اسکندر فیروز‌بخشی از پروژه ناکامی درباره محیط زیست بود که امکان ساخت آن فراهم نشد. نقش این دو نفر در تاریخ فعالیت‌های محیط‌زیستی آن‌قدر اهمیت داشت که دریغم آمد یادگارهای تصویری از این دو شخصیت، تدوین‌نشده و دیده‌نشده باقی بماند. بی‌تردید فعالان محیط زیست که روی گشاده و در همیشه باز خانه لقا جان میزبان آنها بود، روایت‌های بسیار شنیدنی از ویژگی‌های شخصیتی ایشان دارند. در طول زمانی که برای فیلم‌برداری با ایشان همراه بودم، لحظات زیادی مبهوت انرژی و شور زندگی او شدم ولی روزی که در مراسم روز پاک در برابر نماد کوه دماوند به ناگهان زانو زد و به سجده افتاد و از ته دل برای نجات سرزمین ایران دعا کرد، یکی از به‌یادماندنی‌ترین لحظاتی بود که در برابر دوربین مستند خلق شد. همه درختان من فیلم ساده‌ای است که به یادگار از عشق او به طبیعت ثبت شد. جای لقا جان سبز و راهش الهام‌بخش نسل جوان باد.
 
مه‌لقا ملاح مثل حرف‌هایش زندگی کرد و رفت...
محمد درویش: برایم مثل درنای امید می‌ماند... هر بار که می‌دیدمش، می‌گفتم: نکند این آخرین بار باشد... اما او از مرز درک ۱۰۴ بهار هم گذشت و بیشتر از هر فعال محیط‌زیستی در ایران و احتمالا جهان مجال یافت تا به آفتاب سلام دهد و به مفهوم واقعی کلمه نشان‌دهنده راستی‌آزمایی سبک زندگی محیط‌زیستی باشد. او بنیان‌گذار جنبش‌های زنان در حوزه محیط‌ زیست بود و نخستین تشکل مردم‌نهاد با عنوان جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط ‌زیست را بنیان نهاد. از‌جمله مؤثرترین فعالیت‌های او باید به حوزه مدیریت پسماند و تربیت کودکان اشاره کرد. او از خود آغاز کرد و بیش از شش دهه هیچ پسماندی تولید نکرد و به همه نشان داد که چگونه می‌توان بدون پلاستیک به زندگی ادامه داد. مه‌لقا عاشق کودکان بود و تا آخرین روزهای زندگی پربرکتش، همیشه از حضور کودکان در کنارش استقبال کرده و مشتاقانه و پرامید با آنها به گفت‌وگو می‌نشست. او بر این باور بود که برای پرورش نسلی که سرزمینش را دوست دارد، باید این مجال را به کودکان داد تا در طبیعت فارغ‌البال بازی کرده و خاطره‌های شیرین بیافرینند. خوشحالم که سرانجام هم یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌سازان ایران، بانو رخشان بنی‌اعتماد توانست از او مستندی - همه درختان من - به یادگار ثبت کند و هم خیابانی در تهران در زمانی که هنوز زنده بود، به زیور نامش آراسته شد. واپسین نکته الگوبخش درمورد این بانوی سبزاندیش وطن آنکه مه‌لقا زمانی وارد حوزه کنشگری محیط‌زیستی به شکلی جدی شد که خیلی‌ها آن را دوره بازنشستگی و وداع با حرکت‌های اجتماعی می‌پندارند! اما او ثابت کرد که چیزی به نام بازنشستگی معنا نداشته و هر روز می‌توان معجزه آفرید و مؤثر بود. در حقیقت، اگر امروز همه ایرانیان مه‌لقا را می‌شناسند و برایش احترام قائل‌اند، به واسطه خدماتش پس از دورانی است که رسما بازنشسته شد. او همواره یادمان انداخت که باید اکنون را در آغوش گرفت و فرزند خلف حضرت حافظ بود که می‌گفت: عشرت کنیم، ور نه به حسرت کشندمان/ روزی که رخت جان به جهانی دگر کشیم.
 
برای زن زیبای طبیعت
مینو مرتاضی‌لنگرودی: اگر می‌خواهی بدانی که انسان چگونه با خدا همکاری می‌کند، به زنان و مردانی بنگر که پیرامون تو زندگی می‌کنند؛ آنانی که فارغ از نمایش و هیاهو، پرتلاش و پیگیر به کار مراقبت از آفریده‌های پروردگارشان مشغول‌اند. خانم ملاح چنین انسانی بود؛ زنی زیبا و به‌غایت هوشمند که بیش از آنکه به نامی که پدر بر او نهاده بود نامیده و شناخته شود، به نام‌ها و القابی که مردم سرزمینش بر او گذاشته بودند شناخته می‌شد. مردم او را بانوی سبز یا مادر محیط زیست ایران یا مادر طبیعت و حتی مادر زمین می‌نامیدند و مه‌لقا شادمانه به این نام‌ها و القاب مفتخر بود. خانم ملاح همچون دیگر بانوان و بی‌بی‌های عاشق ایران‌زمین، خانم توران میر‌هادی و ایران درودی که نام و یادشان گرامی باد، به مردمان هم‌عصر و هم‌نسل خود و نسل‌های بعد، سرزمین، طبیعت و مردمانی که سخت دوست می‌داشتند، جور دیگر دیدن را یاد داد. او عاشق طبیعت و زمین بود. هیچ پرهیز نداشت گاه و بی‌گاه بر زمین زانو بزند و زمین را در آغوش خود بگیرد و خاکش را بوسه‌باران کند. همچنان که از پایکوبی و دست‌افشانی و رقص یا به قول خودش نی‌نای‌نای در آغوش زمین هم خسته نمی‌شد. او سعی داشت با عشق و مراقبت از طبیعت، از همین خاک و در این خاک، جهان بهتری بسازد. مه‌لقا زنی بود که زندگی را با تمام فرازونشیب‌هایش هرگز تهی از عشق، شادی و رضایت نکرد؛ او که به نهال نازکی دل می‌بست و به لبخندی بهار می‌شد. مه‌لقا ملکوت اعلایش را در همین زمین و همین طبیعت آفریده خدا جست‌وجو می‌کرد. تردید ندارم از پیوستن و خفتن در آغوش مادرش زمین شادمان است؛ او که با مرگ همچون زمین و زندگی رفیق بود. نگاهش به مرگ را از مولانا وام گرفته و دائم زمزمه می‌کرد: از جمادی مردم و نامی شدم‌/ و‌ز نما مردم ز حیوان سر زدم/ مردم از حیوانی و آدم شدم‌/ پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم. یاد و نامش زنده و گرامی باد.