یک انحراف در جوان‌گرایی

ساختار‌های مدیریتی و اداره یک کشور، همچون پیکره یک موجود زنده، دائم در حال تغییر و تحول و جذب و دفع و تعالی یا پسرفت هستند. دوران رشد و بلوغ دارند و چرخه عمر را طی می‌کنند و درست مانند یک موجود ذی‌حیات، نیاز دائمی به بررسی، مراقبت و نگهداری دارند.
پرواضح است که اگر سیر این تغییر و تحولات و کاهش‌ها و افزایش‌ها به صورت درست و صحیح انجام گیرد، سیستم روز به روز قوت گرفته و بر میزان کارایی و کارآمدی آن افزوده می‌گردد و بالعکس، اگر ورودی و خروجی‌های سیستم و سامانه‌های کنترلی و هشداردهی فاقد شاخص‌های مناسب و استاندارد باشد و به‌طور خلاصه سیستم دارای اختلال باشد، عملکرد سیستم آرام آرام کاهش می‌یابد و کارآمدی و بهره‌وری آن، سیر نزولی به خود خواهد گرفت و سرعت رسیدن به ناحیه افول در منحنی عمر، با شتاب بیشتری طی خواهد شد. این نکته در هر سیستم و ساختاری، بزرگ یا کوچک، مانند یک سنت قطعی و خدشه‌ناپذیر عمل کرده و توجه به آن بر تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان ضروری است، خصوصاً در ابرساختار‌هایی مانند نظام اداره و دستگاه دیوان‌سالاری که امورات یک کشور بر عهده آن است، اهمیت آن نیز دوچندان می‌شود.
اما یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین زیرنظام‌هایی که تعیین‌کننده آینده کوتاه‌مدت و بلندمدت یک سیستم خواهد بود و غالباً هم به دلیل ویژگی‌های خاص و پیچیدگی‌های منحصر به فردی که دارد، دچار حاشیه است، زیرنظام جذب به عنوان ورودی اصلی سیستم است، به این معنی که اگر فرآیند مهم جذب، عادلانه، دقیق، مبتنی بر ضوابط و شایسته‌محور باشد، آنگاه می‌توان انتظار داشت آینده سیستم، «احتمالاً» منتج به کارآمدی، پیشرفت، کارکرد صحیح و کارایی خواهد شد، اما در غیر این صورت نمی‌توان انتظار زیادی از دستگاه و ساختار و نوع اداره آن داشت. قابل ذکر است اینکه گفته شد با اصلاح زیرنظام جذب، «احتمالاً» در آینده نه چندان دور دستگاه کارکرد مطلوبی خواهد داشت، به این دلیل است که به رغم اهمیت غیرقابل انکار منبع انسانی، اما عوامل متعدد دیگری همچون مدیریت، راهبرد و... نیز در جهت‌دهی حرکت و میزان کارآمدی ساختار اثرگذارند. به هر روی اهمیت نیروی انسانی کارآمد و کارآزموده و توجه و عمل به اصل شایسته‌سالاری بر هیچ‌کس پوشیده نیست، اما یکی از شاخص‌های مهم نیروی انسانی کارآمد که توانایی ایجاد تحول در سیستم را دارد، توجه و اجرای جوان‌گرایی است.
این جوانان هستند که می‌توانند تحول را در سیستم ایجاد کنند و منتقد شجاعانه ساختار‌های معیوب و مختل باشند. جوانان هستند که سرچشمه جوشان ایده‌ها و افکار خلاقانه هستند. جوانان هستند که می‌توانند مانند موتور محرک و پرتوانی، سیستم را رو به جلو پیش ببرند. این جوانان بودند که در بدو شکل‌گیری و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نقش بسیار پررنگ و بی‌بدلیل بازی کردند. جوانان بودند که در طول ۴۰ سال گذشته، در گردنه‌های خطیری مانند جنگ تحمیلی با آن شرایط حساس و بحرانی، توانستند آن را اداره کرده و تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران و از همه مهم‌تر انقلاب اسلامی را حفظ و حتی صادر کنند. جوانان بودند و هستند که به دلیل ویژگی‌های خاص جوانی مثل عدم‌دلبستگی و دارا بودن جسارت و شجاعت، کار را پیش بردند. در حقیقت تجربه اعتماد به جوانان در انقلاب، جنگ تحمیلی، جهاد سازندگی، دفاع از حرم و نابودی داعش و... پیش روی ماست و همچون چراغ راهی می‌تواند در نقاط گنگ و تاریک هدایتگر ما باشد. اما از آنجا که این مطلب صحیح مستعد به بیراهه رفتن است، لذا نیاز دائمی به مراقبت و آسیب‌شناسی دارد. در واقع نیاز به ارائه تعریف دقیقی وجود دارد که آیا منظور از جوان‌گرایی، صرفاً توجه به سن است؟ یا شاخصه‌های دیگری نیز وجود دارد که می‌تواند به این شاخص جوان‌گرایی اضافه شده و آن را بلوغ بخشیده و موجب استفاده حداکثری از مزایای آن و حداقل‌سازی آسیب‌های آن شود.


حقیقت این است که باید در فرآیند جوان‌گرایی و انتخاب جوانان، حتماً دو ویژگی مورد توجه قرار گیرد؛ تخصص و تعهد. تخصص باعث می‌شود رشته امور از دست نرود و کارایی بیشینه گردد و نتیجه مورد نظر حاصل شود و تعهد است که باعث خواهد شد اثربخشی تضمین گردیده و سیستم از مسیر اصلی منحرف نشود. مع‌الاسف در برداشت الکنی که از جوان‌گرایی در کشور وجود دارد، این دو نکته کمرنگ بوده و ضوابط، جای خود را با روابط عوض کرده‌اند؛ اصول متعالی و اصیل انتخاب نیروی کارآمد کمرنگ شده و برساخته‌های ذهنی تصمیم‌گیران و انتخاب‌کنندگان در حال جایگزینی با اصول بی‌ریشه و خودساخته و غیراصیل است، به عنوان یک مثال که در تمامی سالیان پس از انقلاب وجود داشته، توجه به روابط خانوادگی و روابط حزبی، فارغ از هرگونه سنجش دقیق در جذب به کلیت سیستم و متعاقب آن عدم توجه به شایستگی شایستگان است. این عمل به خودی خود یک آسیب کوتاه‌مدت برای سیستم خواهد داشت و یک آسیب بلندمدت: آسیب کوتاه‌مدتِ آن، دلسردی و ناامیدی جوانانِ بااستعداد بوده و باعث از دست دادن این سرمایه باارزش می‌شود؛ سرمایه‌ای که جبران آن تقریباً غیرممکن یا بسیار دشوار خواهد بود، آسیب بلندمدت آن، ناکارآمدی و بدکارکردی سیستم و ساختار است. در اینجا البته فرقی میان سازمان‌ها، نهاد‌ها یا وزارتخانه‌های مختلف وجود ندارد و همه در برابر این اصل انکارناپذیر یکسانند، خواه آنجا وزارتخانه مهم و کلیدی مثل وزارت امور خارجه باشد، خواه نهاد اثرگذاری مانند صداوسیما باشد و خواه این نهاد، ارتش و سپاه باشد. اگر امروز توجه نداشته باشیم و ورودی سیستم دقیق، شایسته‌محور و مبتنی بر تعهد و تخصص نباشد و اگر امروز بذر صحیحی کاشته نشود، نمی‌توان انتظار داشت فردا‌های ۱۰ الی ۲۰ ساله آینده محصول باکیفیتی نیز برداشت نمود و سیستم‌ها و ساختار‌های کارآمد و مردم‌پسندی داشته باشیم.
برای جا افتادن و فهم عمیق این بحث و نشان دادن اهمیت و ضرورت آن، خصوصاً در کسانی که در آینده این کشور تأثیرگذارند و تصمیمات امروز آنان آینده یک ملت را رقم خواهد زد، حتماً به توضیحات بیشتری نیاز است، اما در این مقال بیش از این مجال نیست. نتیجه‌گیری آنکه باید حتماً به جوانان میدان داد و به آنان اعتماد کرد، به فرموده امام صادق (ع): «عَلَیکَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى کُلِّ خَیرٍ»، جوانان را دریاب، زیرا آنان سریع‌تر به کارهاى خیر روى مى‌آورند. (کافی، جلد٨). اما باید توجه داشته باشیم که این جوانان، فقط از آشنایان و اقوام و فامیل‌های سببی و نسبی مسئولان نباشند و به معیار‌های شایستگی و تعهد نیز نیم‌نگاهی داشته باشیم.
* دانشجوی دکترای مدیریت دولتی