فقط 1000 نفر فالوور داشتم!
چگونه میشود از اینستاگرام درآمدزایی کرد؟ پلتفرمهای دیگر چطور است؟ یوتیوب؟ پادکست؟ آپارات؟ میشد این گفتوگو را با یکی از تئوریپردازان این حوزه پیش گرفت، اما شخصی را انتخاب کردیم که هم از فعالان حوزه تکنولوژی است و در این زمینه صاحبنظر، هم اینکه موفق بوده و به کسب درآمد رسیده است. صفحه اهورا نیازی در اینستاگرام با آرایش و چینشی حرفهای نزدیک به 500هزار دنبالکننده پیدا کرده است. او تولید محتوای مورد نیاز مخاطب را یکی از شروط اصلی میداند؛ هرچند راهکارها و ترفندهایی برای جذب مخاطب دارد که شاید کمتر درباره آن شنیده باشید. پلتفرمهای دیگر را هم در این گفتوگو با او بررسی کردیم و به محاسن و معایب هر کدام پرداختیم. بخوانید.
***
فرض کنید فردی میآید به شما میگوید که میخواهد از فضای مجازی کسب درآمد کند؟ چه جوابی میدهی؟
اول باید ببینیم در کدام پلتفرم میخواهیم درآمدزایی کنیم.
شما چه پلتفرمی را پیشنهاد میدهی؟
در حال حاضر مهمترین و استراتژیکترین پلتفرمها در ایران، به ترتیب، اینستاگرام، یوتیوب، پادکست و آپارات هستند.
پس اول از اینستاگرام باید شروع کرد؟
شما در اینستاگرام کاملا با مولتیمدیا مواجه هستید. مولتیمدیا همانطور که میدانید به معنای چندرسانهای است. حالا اگر فرد بخواهد در حوزه فروش کالا فعالیت کند، باید از کالای خودش بتواند تصویر خوبی ارایه کند. اگر بخواهد از قابلیتهای مولتیمدیا استفاده کند، در کنار تصویر ثابت که عکس است، فیلم هم وارد کند و طبیعتا صدابرداری و تصویربرداری بسیار به کارش میآید. اما از آنجایی که در شروع هر کاری ما توصیه میکنیم بدون صرف هزینه و تجهیزات باید شروع کرد، اینجا هم همین پیشنهاد را میکنم. اما باید دقت داشت همانطور که وقتی شما میخواهید واژه «آب» را بنویسید، باید الفبا را بلد باشید، فعالیت در اینستاگرام و پلتفرمهای دیگر هم خارج از این قاعده نیست.
مقصود از بلدبودن چیست؟
مقصودم اصول بیزینس در کنار اصول تولید محتواست. فارغ از اصول بیزینسی باید تولید محتوای متنی و تصویری را در نظر گرفت، همینطور تولید محتوای ویدیویی که ترکیبی از صوت و تصویر است. تمام اینها اصولی دارند که گاهی با همدیگر متفاوت است.
قبل از اینکه به اصول برسیم، چرا اینستاگرام را برای شروع پیشنهاد میکنی؟
در حال حاضر محبوبترین پلتفرم اجتماعی در جهان، اینستاگرام است. بیشترین کاربر را دارد، فعالترین کاربران را دارد و شبکه اجتماعی به شدت پولسازی است. حالا چرا در اولین قدم اینستاگرام را انتخاب کردم؟ چون هنوز در ایران فیلتر نشده. به عنوان مثال یوتیوب هم پلتفرمی به شدت درآمدزاست، اما متاسفانه در ایران فیلتر است. اما درباره اینستاگرام شما اگر همین حالا دقت کنید، هر کسی که صفحهای در اینستاگرام دارد (حتی اگر به دنبال درآمد نباشد)، به تعداد فالوورها و به نرخ تعامل پستهایش توجه میکند. حالا اگر بخواهم متمرکز بشوم روی بحث درآمدزایی اینستاگرام، این پلتفرم برای گروههای متعددی قابلیت دارد. اگر فردی فروشگاه دارد، اینستاگرام به کارش میآید، اگر خدمات ارایه میکند، این پلتفرم به کار میآید، اگر متخصص حوزههای خاصی است -مثلا حتی دکتر روانشناس- اینستاگرام باز به کارش میآید. در واقع اینطور میتوانم بگویم که جایگاه شبکه اجتماعی از یک مکان صرفا تفریحی تبدیل به یک محل بیزینسی و در مرحله دوم تفریحی شده است. این تغییر رویکرد در تمام جهان قابل پیگیری است. دلیل هم دارد. امروز مردم بیشترین وقت خودشان را کجا سپری میکنند؟ اغلب سرشان در گوشی است و وقتشان را در شبکههای اجتماعی صرف میکنند. پس در واقع اینطور میتوانیم بگوییم که گشتوگذار در اینستاگرام، چیزی شبیه به خیابانگردیهای سابق شده است. شما در گذشته میرفتید مغازهای میخریدید یا اجاره میکردید که به اصطلاح پاخور خوبی داشته باشد. چرا؟ برای اینکه وقتی مردم عصرها برای گشتوگذار یا خرید آمدهاند، مغازه شما بیشتر در چشم باشد و از آن دیدن کنند و فروشتان بالاتر برود. برای همین شما تلاش میکردید ویترین زیباتری بچینید که جذاب باشد. اینستاگرام هم دقیقا همان است. شما با ساخت محتوای خوب، کاورهای زیبا (تصویر اولیه از هر پستی که ارایه میدهی) و مراعات مسائل دیگر، در واقع دارید ویترین خودتان را میچینید و کاری میکنید که مشتری داخل صفحه شما بیاید، خدمتتان را ببیند و تصمیم به خرید بگیرد. هرچند سلسله دلایلی که منجر به این امر میشود، پیچیدهتر است، اما اگر بخواهم به زبان ساده بگویم، از چنین تمثیلی میشود استفاده کرد. مورد دیگر هدفگذاریهای کمپانی سازنده اینستاگرام است؛ همینطور فیسبوک. برنامهدهندگان این پلفترمها خودشان در حال طراحی روندی بودهاند که مردم را به سمت بیزینس سوق بدهند. چون همین نکته منجر به دوام میشود و باعث میشود رقیبی برای پلتفرمشان پیدا نشود. سالانه چندین پلتفرم در جهان عرضه میشوند تا بتوانند جایگاه بالایی پیدا کنند، اما کمپانی سازنده اینستاگرام دائم در حال قدرتمندکردن پلتفرمهای خودش است تا پلتفرمهای دیگر توان جایگزینی نداشته باشند.
نکتهای ابتدای بحث گفتی که دوست دارم درباره آن صحبت کنی. چرا گفتی ابتدا بدون هزینهکردن باید شروع کرد؟
خیلی ساده توضیح بدهم. الان شما در حال گفتوگو با بنده هستید با موبایل. آیا گوشی شما قدرت ضبط صدا ندارد؟ دارد. دوربین ندارد؟ دارد. یعنی چه؟ یعنی شما با در دسترسترین وسیله میتوانید در جهت تاسیس یک فروشگاه مجازی اقدام کنید. مثلا شغل شما فروش لوازم بهداشتی است. بهراحتی میتوانید از کالای خودتان عکاسی کنید، صفحهای در اینستاگرام راه بیندازید، شماره تلفن بگذارید و به جای اینکه محصولاتتان را در ویترین مغازه بگذارید، در ویترین آنلاین به فروش میگذارید. همزمان میتوانید صاحب مغازهای واقعی هم باشید و به شکل مجازی در کنارش اقدام به فروش کنید.
غیر از بحث فروشگاهی، مابقی بحث کسب درآمد از فضای مجازی مربوط است به تبلیغات؟ درست است؟
در نهایت شیوه کسب درآمد شما بر اساس تبلیغات است. مثلا بنده به عنوان یکی از فعالان حوزه تکنولوژی در اینستاگرام صفحهای دارم و شما یک خدمترسان هستید در حوزه شبکه. وقتی صفحه مرا میبینید، از من میخواهید در ازای دریافت مبلغی، تحت یک استوری جشنواره شما را تبلیغ کنم. یا شما واردکننده گوشی موبایل هستید، موبایل را میفرستید برای استودیوی بنده، من ویدیوی مربوط به آن را میسازم و در پایان میگویم تشکر میکنم از تیم ایکس که این گوشی را در اختیار بنده قرار دادند و شما هم به عنوان مخاطب میتوانید این گوشی را در سایت فلان با قیمت مناسب خریداری کنید. سیستم درآمدزایی در کل دنیا بر همین اساس است و این فقط مختص به ایران نیست. در واقع اینطور میشود گفت که هر صفحه پرپازدید میتواند یک مارکتپلیس باشد. چرا دیجیکالا یک مارکتپلیس موفق است؟ برای اینکه بازدیدکنندگان زیادی دارد. در واقع دوباره برمیگردم به همان مثال پاخور بودن مغازه. البته نکتهای در اینجا وجود دارد با عنوان «ارزش افزوده». مثلا من مدرس هستم، در کنار اینکه تبلیغات خودم را انجام میدهم، دورههای تدریس هم برگزار میکنم، یعنی از این طریق هم کسب درآمد میکنم.
بین صحبتهایت به یکی از مسائل مهم از جمله فیلتر اشاره کردی. با تجربه خودت بگو که فیلترشدن یک پلتفرم چقدر باعث ریزش مخاطب میشود؟
به شدت.
درصدی میتوانی بدهی؟
حدودا بخواهم بگویم شاید 65 تا 70درصد باعث ریزش مخاطب میشود. اصلا اجازه بده به این سوال پاسخ بدهم که هدف تکنولوژی چیست؟ تسهیلکردن کارهای روزانه. خب تا زمانی که یک پلتفرم در دسترس باشد، همه از آن استفاده میکنند. به محض اینکه در دسترس نباشد، مخاطب آن کمتر میشود. این داستان درباره تلگرام صادق است. تلگرام از لحاظ تکنولوژی، رابط کاربری و تجربه کاربری سطح بالایی دارد؛ سطحی که اصلا با واتسآپ و فیسبوک قابل مقایسه نیست. اما چرا اکثر مردم به واتسآپ کوچ کردند؟ برای اینکه تلگرام فیلتر شد. البته که هنوز هم کانالهای زیادی در تلگرام فعالاند، اما دیگر اپلیکیشن استراتژیکی نیست.
سوال قبل را از این جهت پرسیدم که تفاوتهایی بین پلتفرمها وجود دارد. مثلا شما در یوتیوب مستقیما با کسی که تبلیغ به شما میدهد، در تماس نیستید؛ یک سرویس درآمد شما را تعیین میکند. اما سوال اینجاست که شما جایگاه یوتیوب را در دومین جایگاه کسب درآمد قرار دادی. درحالیکه میتوانستی بگویی پادکست یا آپارات؟
برای اینکه درآمد شما در یوتیوب بهواسطه دلار است. اگر ارزی که آنجا تبادل میشد، ریال میبود، رتبه دهم را هم پیدا نمیکرد. اما چون سروکارمان آنجا با دلار است، موضوع خیلی تفاوت پیدا میکند.
خب مسأله این است که مخاطبگرفتن در یوتیوب هم به همان میزان دشوار است.
سیستم رشد در یوتیوب و اینستاگرام زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد. در واقع وقتی شما با پلتفرمهای مختلف فعالیت میکنید، متوجه میشوید که اینستاگرام در مقایسه با یوتیوب سطح پایینتری دارد. اصلا شما نگاه کنید ببینید پشت یوتیوب چه سازمانی است؟ گوگل با تمام ابزارهای خودش. در واقع اینطور بگویم که اینترنت در تسخیر گوگل است. حالا شما ببینید که این کمپانی با چنین عظمتی بزرگترین پلتفرم پخش استریم ویدیو را در اختیار دارد. خب طبیعتا به شکلی بسیار علمیتر برخورد شده و منطقی را که آنجا حکمفرماست، در پلتفرمهای دیگر نمیبینی. درحالیکه خیلی از افرادی که در اینستاگرام فالوور میلیونی دارند، در یوتیوب اصلا نتوانستند رشد کنند. البته خب بخشی از آن به خاطر فیلتربودن است. اما شما در اینستاگرام یک ویدیو را نگاه میکنی، میبینی 2میلیون ویو خورده، میروی صفحه طرف را نگاه میکنی، میبینی 2هزار نفر دنبالکننده دارد! چنین چیزی در یوتیوب اصلا اتفاق نمیافتد.
در پلتفرمهای بعدی، از پادکست و آپارات نام بردی. در این پلتفرمها چه اتفاقی میافتد؟
آپارات که کپی ایرانی یوتیوب است. درآمدی هم که برای کار به شما اختصاص میدهد، بسیار ناچیز است. اما سیستم کسب درآمد در پادکست، دقیقا شبیه به اینستاگرام است. یعنی شما هر چقدر سرویس ارایهکننده پرمخاطبتری باشی، احتمال اینکه کسی برای تبلیغ سراغت بیاید، بیشتر است. اما چون فضای پادکست بیشتر فضای فرهنگی است، طبیعتا در جامعه کنونی ایران دنبالکنندگان زیادی ندارد. بنابراین افرادی هم که در آنجا ممکن است به شما تبلیغ بدهند، افراد کمی هستند. یعنی اگر شما دنبال شرکتهای خاص، مدیران خاص و با استراتژیهای خاص هستی، باید ببینی چه کسانی دارند در پادکست تبلیغ میکنند. مثلا یکی از بهترین کانالهای پادکست، بیپلاس است؛ آقای علی بندری. ایشان آنجا خلاصه کتاب میخوانند. چه شرکتی به ایشان تبلیغ میدهد؟ شکلات فرمند. تبلیغ یکی از انواع محصولاتش را میدهد که محصول بسیار خاصی است. حتی شیوه نگهداری آن شکلات، به خاطر مواد تشکیلدهندهاش، حائز اهمیت است. خب این محصول، یک محصول خاص است که شما هیچوقت تبلیغ آن را در اینستاگرام نمیبینی. برای همین است که میگویم تیمهای خاصی با تفکرات متفاوت در پادکست تبلیغ میدهند.
پس شما به کسی که بخواهد تازه شروع کند، اینستاگرام را پیشنهاد میدهید؟
قطعا. به خاطر اینکه رشد در آن راحتتر است و جامعه مخاطب فعال آن بسیار زیاد است. ضمن اینکه یک نکته هم هست که باید به آن اشاره کنم. رفتار و شعور مخاطبان هم در پلتفرمهای مختلف تفاوت دارد. فرهیختهترین، فرهنگیترین و شیکترینها را در پادکست پیدا میکنید، کمی تخصصیتر در یوتیوب هستند و عموم در اینستاگرام.
اجازه بده اینجا پرسشی بپرسم که سوال خیلیهاست. اوایل چقدر فالوور داشتی؟
من وقتی صفحهام را شروع کردم، 1000 نفر دنبالکننده داشتم.
چه زمانی؟
حدود سه سال پیش.
خیلی سریع فالوور گرفتی؟
نه اتفاقا. من تا بهمنماه 99، 120هزار دنبالکننده به دست آوردم و از بهمن به امروز رسید به حدود 500هزار نفر.
جایی هم تبلیغ کردی؟
خیر.
چرا؟
دلیل دارد. صفحه من، یک صفحه تخصصی تکنولوژی است. مخاطب آن هم مخاطب تخصصی است. یعنی یک متخصص عام که صفحههای سرگرمی را دنبال میکند، چنانچه داخل صفحه من بیاید، ممکن است از هر 10 پست، با یک پست من ارتباط برقرار کند؛ پستی که زبان سادهای دارد. با مابقی پستهای من ارتباط برقرار نمیکند. پس در چنین شرایطی تبلیغکردن، اشتباه است. چنانچه من تبلیغ کنم، مخاطب داخل صفحهام میآید، ویترین را میبینید، شیوه اجرا را میبیند، تسلط مجری و جذابیت ویدیوها احتمالا او را جذب خواهد کرد، همه چیز از لحاظ بصری ممکن است او را جذب کند، اما از نظر محتوایی نه. ممکن است روز اول یا دوم بماند، اما روز سوم صفحه را ترک میکند و میرود. اصلا استوریها را باز میکند و میبیند فقط بار علمی دارد و به دردش نمیخورد.
البته صفحه شما جذابیت عام هم دارد. مثلا ویدیویی درباره رباتی گذاشتهاید که دارد خانه را تمیز میکند.
بله، بنده هم گفتم از هر 10 پست، یک پست به این شکل است. اما فرض کن بروم سراغ صفحهای که چندمیلیون دنبالکننده دارد و بخواهم با تبلیغ کردن از آن صفحه، مخاطبانی جذب کنم. چقدر باید هزینه کنم؟ فرض کن 8میلیون تومان. مقصودم البته بهترین صفحههاست و صفحههایی که بازخورد بالایی دارند، نه صرفا فالوور بالا. حالا فرض کن من به چنین صفحهای تبلیغ میدهم، مخاطب هم به صفحهام سرازیر میشود، اما بعد از یک ماه ریزش سنگینی خواهم داشت. در واقع اگر بعد از یک ماه محاسبه کنم میبینم اگر من همان 8میلیون تومان را صرف تولید محتوا میکردم، احتمالا همان تعداد مخاطب را برای من به همراه میآورد. با چه تفاوتی؟ جذب مخاطب خاص، نه عام. به همین دلیل است که من تبلیغ نمیکنم.
اما خب فردی که تازه صفحهاش را راه انداخته، چطور باید دنبالکنندگانش را زیاد کند؟
نکته خوبی است. در مرحله اول که گفتیم هزینه نکنید. اما سوال اینجاست چه کاری باید بکند که کارش دیده شود؟ من میگویم باید اصول را رعایت کند.
نمونه بیاورید.
دو نوع صفحه را مثال میزنم که بیشتر جا بیفتد؛ یکی صفحههای فروشگاهی، دیگری صفحههای سرگرمی. چون در سراسر دنیا، پرمخاطبترین دستهبندی محتوا، مربوط به حوزه اینترتینمنت و سرگرمی است. فرض کن حوزه فروشگاهی. اول باید درک کنید که پلتفرم آنلاینی نظیر اینستاگرام تفاوتی با دنیای واقعی ندارد. در واقع به این شکل نیست که شما رفتاری متفاوتتر از خودتان نشان بدهید. رفتارها باید در جهت اعتمادسازی مخاطب باشد؛ همانطور که یک خریدار به فروشنده اعتماد پیدا میکند. حالا اگر از خارجیترین لایه شروع کنیم، باید بگوییم اول ویترین خوب. ویترین خوب یعنی صفحهات نام خوبی داشته باشد. وقتی هم مخاطب داخل صفحهات میآید، با ظاهر خوبی مواجه شود. فرض کنید من عطرفروشم. باید از عطرهایم عکسهای زیبا و باکیفیت بالا تهیه کنم و توضیحاتم در بخش کپشن کامل و درست باشد. یعنی توضیحات شما باید طوری باشد که خواننده بدون اینکه نیازی به سوال در بخش کامنتها داشته باشد، تمام اطلاعات در اختیارش قرار بگیرد. تنها اطلاعاتی که ممکن است در اختیارش قرار نگیرد، قیمت است. البته درست این است که قیمت را هم بزنید، اما متاسفانه چون قیمتها در ایران مدام در حال نوسان است، تازگیها قیمت نمیزنند.
در حوزه سرگرمی چطور؟
تنوع و خلاقیت بسیار در این زمینه مهم است و به توانایی خود فرد ارتباط دارد. اینکه چطور باید خودت را ارایه بدهی، تمرین و تخصص خودش را نیاز دارد. مثلا اگر قرار است از طریق ویدیو خودت را ارایه بدهی، باید اصول آن را بدانی. این البته به این معنی نیست که حتما کیفیت تصویربرداری تو عالی باشد، اما باید تدوین خوب و صدابرداری خوبی داشته باشی.
فرض کنید اصول را مراعات کردیم، چطور باید دیده بشویم؟
جملهای هست که میگوید سلطان شبکههای اجتماعی، «محتوا»ست. اگر میخواهی رشد کنی، محتوای خوب تولید کن، چون در غیر اینصورت شما رشد نخواهید کرد.
فرض کنیم محتوایی داریم که همه به اشتراک نمیگذارند. آنوقت باید چه کار کنیم؟
اولین مرحله در این زمینه تعامل است. فرض کن من صفحهای دارم با 500 دنبالکننده. از طریق هشتگهای مشابه کار خودم (مثلا کمدی، ویدیوی فان، کلیپ خندهدار) میروم میگردم صفحههای تازهکار مثل خودم را پیدا میکنم. بعد میروم داخل دایرکت به او پیام میدهم که سلام، من هم فردی هستم که دارم مثل تو فعالیت میکنم، اما میخواهم دیده بشوم، تمایل داری با هم تعامل کنیم؟ من 500 دنبالکننده واقعی دارم، در صفحه تو هم بر اساس لایک و کامنتها دیدهام که 500 نفر واقعی دنبالکننده داری. به شما میگویم بیا تبادل کنیم. من ویدیوهای تو را به اشتراک میگذارم، تو هم ویدیوهای مرا به اشتراک بگذار. من از تو تعریف میکنم، تو هم از من تعریف کن. این وسط چه اتفاقی میافتد؟ بخشی از دنبالکنندگان شما به صفحه من میآیند، بخشی از دنبالکنندگان صفحه من، مخاطب صفحه تو میشوند. حالا میبینم که 750 فالوور دارم. میروم سراغ یک صفحه 750 نفره. بعد تعداد مخاطبانم میشود 1100 نفر، میروم سراغ تبادل با صفحه دیگری اندازه خودم. در واقع همینطور آرامآرام بالا میروم بدون اینکه ریالی هزینه کرده باشم. البته عدهای هم گلایه دارند که میروند سراغ دایرکت و از این راه جوابی نگرفتهاند. اما من دوباره تاکید میکنم که دنیای مجازی هیچ تفاوتی با دنیای واقعی ندارد. برای اینکه جواب شما را در خیابان بدهند، نیاز داری مرتب باشی، ظاهر آراستهای داشته باشی، به طرف حس اطمینان بدهی، خوب صحبت کنی، لبخند روی صورتت باشد. همین را در قالب یک تکست دایرکت هم باید بتوانی پیاده کنی.
متوجهم. چون دیدهام یک عده میآیند همینطور سرسری در دایرکت مینویسند که من صفحهات را دیدم، خیلی بامزه بود، صفحه مرا دنبال کن!
دقیقا. این هم مرحله دوم است که درباره تبادل گفتم. بعد از آن دوستداشتی میتوانی هزینه و تبلیغات کنی. اما خب تبلیغات هم اصولی دارد. مثلا همه فکر میکنند اگر تبلیغ بدهند به یک صفحه 5میلیون نفره، صفحهای که روزی پنج تبلیغ میگذارد، موفق میشوند. این درحالی است که ماجرا به این شکل نیست، چون در چنین صفحهای کاربر از هر نوع تبلیغی سیراب شده. تصور کنید صفحهای داریم با عنوان ایکس که دو، سه میلیون دنبالکننده دارد، من هم دنبالکنندهاش هستم و محتوای صفحهاش را هم دوست دارم. در استوریهایش هم مابین تبلیغاتش ویدیوهای فان میگذارد. خب بعد از مدتی من بهصورت پیشفرض عادت میکنم و میدانم که این آقا دو ویدیو گذاشته و بعدی تبلیغ است. من آن دو را با دقت نگاه میکنم، به تبلیغ که میرسد اصلا گوش نمیکنم. در چنین مواردی طبیعی است که به بازخوردی نمیرسم. یعنی افرادی هستند که از این راه هیچ نتیجهای نگرفتهاند؛ صفر! یعنی از یک تبلیغ چند میلیون تومانی به هیچ فالووری نرسیدهاند! در واقع میخواهم بگویم بسیار مهم است که فضا را بشناسی و دقیقا مخاطبسنجی کنی که کجا باید تبلیغ بدهی. مثل این است که در دنیای واقعی الان به دنبال پخش تراکت باشی. شما آخرین باری که یک تراکت را خواندی و گفتی عجب خدماتی ارایه میدهد و بروی سراغ کالا یا خدمات مربوطه، چه زمانی بوده؟
یادم نمیآید!
دقیقا. تبلیغ دادن در اینستاگرام هم شبیه چنین کاری است.
توضیحات بسیار جالبی بود. بهخصوص تشابهی که بین دنیای واقعی و مجازی عنوان کردی.
من اینها را روی تجربه گفتم. رفتارها در هر دو کاملا مشابه است. فقط یک تفاوت دارد. کاربران در اینترنت دیگر ترسی از نشاندادن خودشان ندارند. شما لحظهای پایتان را کج بگذارید، آنچه میتوانند به شما میگویند یا اینکه صفحه شما را ترک میکنند. در حالیکه شما اگر در خیابان رفتار نامتعارفی پیش بگیری، در این میزان کسی به شما چیزی نمیگوید. اما در اینترنت شما باید بسیار محتاطتر باشی.