نشست گلاسگو، کمترین دستاورد

نشست گلاسگو، کمترین دستاورد محمدحسین عمادی بیست‌‌وششمین کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد (COP26) با یک سال تأخیر در گلاسگو (اسکاتلند) آغاز شد و پس از دو هفته با صدور اعلامیه‌ای به کار خود پایان داد. این کنفرانس سومین نشست طرف‌های توافق‌نامه پاریس بود که همه کشورهای عضو هر پنج سال یک‌ بار تعهدات ملی خود را برای کاهش تغییرات اقلیمی ارائه و بازبینی می‌کنند. از سال ۱۹۹۵، کشورهای متعهد به کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد کنفرانس‌های متعددی برگزار کرده‌اند. از کنفرانس پاریس تاکنون تحولات جدی در جهان رخ داده است که قاعدتا می‌بایست تأثیرات فراوانی بر این نشست داشته باشد. از یک‌سو عالم‌گیرشدن بیماری کرونا و اثرات خانمان‌سوز آن باعث شده جهانیان عمیقا به ناتوانی بشر در قبال اثرات مهلک عوامل محیطی تا حد انقراض نوع بشر پی ببرند و از سوی دیگر صدمه اقتصادی این ویروس توان اقتصادی کشورها را برای مواجهه با تغییرات اقلیمی بیش از پیش محدود کرده است. مهم‌تر آنکه‌ در شش سال گذشته مطالعات و تحقیقات زیست‌محیطی متعدد و گسترده‌ای انجام شده که همگی نشانگر این واقعیت تلخ هستند که اثر فعالیت‌های بشر بر تغییرات اقلیمی بسیار مخرب‌تر از آن است که تاکنون تصور می‌کردیم و پایان داستان بشر بر این کره خاکی می‌تواند زودتر از آنچه قبلا تخمین می‌زدیم به‌ وقوع بپیوندد. گزارش‌های مستند و علمی گروه بین‌المللی مطالعات تغییر اقلیم IPCC که قبل از نشست گلاسگو منتشر شد، به‌صراحت اعلام کرد آستانه تحمل کره زمین هم کمتر از آن است که قبلا تخمین می‌زدند و باید در حد ۱.۵ درجه سانتی‌گراد متوقف شود. در پاسخ به این تحولات و در دو هفته فعالیت اجلاس گلاسگو، رهبران سیاسی جهان، فعالان و اندیشمندان زیست‌محیطی، صاحبان سرمایه در بخش خصوصی، رسانه‌ها، مشاهیر و معترضان گرد هم آمدند تا برای آینده به تصمیم سرنوشت‌ساز و توافق جدیدی دست یابند. به‌ نظر بسیاری، شاید این آخرین شانس بشریت برای اصلاح روند و سرنوشت خود باشد. اولین دستاورد ضمنی این نشست شاید تغییر در باور سران سیاسی و سرمایه‌داران جهان در این نشست بود که پذیرفتند افزایش دما بیشتر از ۱.۵ درجه سانتی‌گراد و نه دو درجه که قبلا مطرح شده بود، برای زمین نقطه خطر بوده و گذر از آن به معنای انقراض بشریت است. اما آنها در قبال این رویکرد تنها به دو توافق بسنده کردند؛ اول پیشگیری از روند کنونی تخریب جنگل‌ها (به‌عنوان اصلی‌ترین عامل طبیعی کاهش کربن در اتمسفر)، دوم کاهش گاز متان که تنها 25 درصد از گازهای گلخانه‌ای را تشکیل می‌دهد. از دیدگاه متخصصان و در مقایسه با عوامل اصلی تأثیرگذار بر گرمایش فزاینده زمین، تعهدات فوق بسیار ناچیز و کم‌تأثیر تلقی شده و به‌‌هیچ‌وجه پاسخ‌گوی روند مخرب تحولات کنونی در ضرب‌الاجل محدود و در سطح جهانی نیست. علاوه بر تأخیر و ناچیزبودن توافقات فوق، مکانیسم‌های دقیق مالی و کنترلی که ضمانت اجرائی برای تحقق این دو توافق باشد نیز تاکنون ارائه نشده است. به زبانی دیگر رهبران سیاسی در قبال خطر انقراض تدریجی بشر که نتیجه سلطه نظام سرمایه‌داری و اقتصاد متکی بر انرژی فسیلی است، به هشدار و کاهش روند تخریب جنگل‌ها و گاز متان بسنده کرده و درباره محدودیت استفاده از انرژی فسیلی به‌خصوص ذغال‌سنگ که منشأ بیش از 37 درصد از دی‌اکسیدکربن است، بی‌تفاوت بودند و به اجماع دست نیافتند. سرمایه‌داران بزرگ بخش خصوصی نیز که حضوری فعال در این نشست داشتند، چشم‌انتظار تصمیم سیاسیون بودند تا بر اساس آن و خط‌مشی جدید جهانی تعهدات خود را تنظیم و اعلام کنند. بزرگ‌ترین ثروتمندان جهان که بخش خصوصی را نمایندگی می‌کنند، همچون صاحبان کمپانی‌های میکروسافت و آمازون نیز در این نشست شرکت داشتند و در کنار قول‌های مساعدی که به منظور دستیابی به اهداف این اجلاس می‌دادند، سعی اصلی‌شان در به‌دست‌آوردن فرصت‌هایی بود که در کسب‌وکار خود می‌توانستند از آن بهره‌مند شوند. برقی‌شدن کلیه خودروهای چند کمپانی خودروساز جهان تا سال ۲۰۴۰ و امید بیشتر به انرژی‌های پاک و سوخت هیدروژنی و توسعه نیروگاه‌های اتمی همراه با اعلام حمایت نظام بانکداری بریتانیا از سرمایه‌گذاری‌های سالم محیط‌زیستی، بخشی از دستاوردهای بخش خصوصی و کمپانی‌های جهانی بود. هرچند روح حاکم بر آخرین اجلاس گروه 20 (G20) (قبل از نشست گلاسگو)، امید به یک معجزه از سوی رهبران سیاسی در مقابله با تغییر اقلیم را از بین برده بود، اما انتظار اصلی از نشست گلاسگو تحول جدی و ماهوی در تفاهم و تعهدات جدید آنها براساس آخرین گزارش‌ها و شرایط بحرانی پیش‌رو بود. عدم حضور رهبران چین، روسیه و برزیل که از نقش‌آفرینان اصلی معادله گرمایش زمین هستند و خط‌و‌نشان‌های رهبران غرب به آنها بار دیگر نشانگر اولویت مجادلات قدرت سیاسی بر سرنوشت مشترک و خطر انقراض بشریت بود. به‌زعم بسیاری از نظاره‌گران این کنفرانس، نتایج آن بسیار محدود و در مقایسه با تب زمین ناامیدکننده بود، اما ضعف اصلی این نشست در برآورده‌کردن انتظارات جامعه بشری و به‌خصوص جوامع فقیر و کشورهای درحال‌توسعه است که قربانیان اصلی تغییرات اقلیمی هستند. موضوعی که بسیاری از شرکت‌کنندگان جهان سوم را ناامیدتر از گذشته راهی کشورشان کرد و آنها را نسبت به کارایی ساختار سیاسی-اقتصادی کنونی حاکم بر جهان در مواجهه با انقراض نسل بشر و قربانیان اصلی تغییرات اقلیمی بار دیگر مأیوس کرد. به همین دلیل برخی از دیگر مکانیسم‌های غیررسمی و غیردولتی، به‌خصوص تشکل دانشمندان و اندیشمندان دل‌نگران، جوامع محلی و بومی و جوانان نیز در مطالبه حقوق خود و نسل آینده، آنها را به انتقاد شدید و اعتراضات فراگیر جهانی واداشت. نگرانی طرفداران محیط زیست و فعالان مدنی از عدم کارایی پارادایم حاکم و مکانیسم‌های مرسوم و ضعف اراده سیاسی رهبران جهان نیز باعث شد صدها هزار نفر در بزرگ‌ترین راهپیمایی و اعتراضات مدنی از سوی گروه‌های فعال محیط‌زیستی و معترض به نظام سرمایه‌داری حاکم بر جهان و رهبران سیاسی در پایان این اجلاس در خیابان‌های گلاسگو ظاهر شوند. توافق‌نامه همکاری دوسویه چین و آمریکا که در آخرین روز این نشست اعلام شد، هرچند فرصتی برای همکاری دو قدرت بزرگ اقتصادی و تأثیرگذار اصلی بر افزایش دمای زمین است، اما با عنایت به رقابت سیاسی عمیق این دو کشور در عرصه‌های امنیتی و تکنولوژیک به نظر می‌رسد این موضوع (مواجهه با تغییرات اقلیمی) نیز به مهره‌ای جدید در بازی شطرنج قدرت برای توازن قوا و سودای دو ابرقدرت سرمایه‌داری تبدیل خواهد شد. 
 به همین دلیل بسیاری معتقدند با شدت و وسعت بحران‌های پیش‌رو نمی‌توان امید بیشتری از رهبران سیاسی و نظام اقتصادی حاکم داشت و باید به دگرگونی عمومی و حرکت‌های مردمی در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی امیدوار بود که بتواند نه‌تنها جهت‌گیری‌های سیاست‌مداران را از طریق صندوق‌های رأی تغییر دهد بلکه با انتخاب هوشمندانه و آگاهانه الگوهای مصرف، نظام سرمایه‌داری متکی بر بازار را مجبور به تغییر کند. نقش حیاتی رسانه‌ها در بیان بحران‌های زیست‌محیطی، تشریح عواقب آن و انسجام نسل جوان‌ که صاحب اصلی کره خاکی و متأسفانه وارث فجایع تغییر اقلیم هستند، بخشی از توصیه‌های این رویکرد است.