اسلام رحماني مولانا در تقابل با طالبان

سيد سلمان صفوي
اين نوشتار به تحليل علمي برخي نكات ممتاز كتاب «تفسير و نقد و تحليل مثنوي مولوي» اثر علامه محمدتقي جعفري (رضوان‌الله تعالي عليه) (در 15 جلد براساس نسخه رمضاني) مي پردازد. مثنوي مولانا جلال‌الدين بلخي خراساني مشهورترين اثر عرفان اسلامي به زبان هنري در غرب و شرق است. در شرايط كنوني در جهان غرب، انديشمندان معتقد به «اسلام رحماني»، پس از قرآن كريم و حضرت محمد (ص)؛ مثنوي معنوي و مولانا را شاخص‌ترين كتاب و شخصيت مرتبط با مسلمانان مي دانند. البته امپرياليسم خبري غرب، طالبان و داعش را نماينده اسلام معرفي مي‌كنند، ليكن حضرت مولانا، شخصيتي است در تقابل با اسلام طالباني كه پيامش حامل عشق و صلح براي انسان امروز است. طي هفت قرن گذشته در عالم اسلام و غرب، شروح متعددي بر مثنوي نوشته شده‌ است كه از منظرهاي مختلف قابل تقسيم‌بندي است.
1. از منظر جغرافيايي: تفاسيري كه در ايران، تركيه، شبه‌قاره هند، مصر و غرب به نگارش درآمده‌ است.
2. براساس رويكردها: نخستين رويكرد تفسير مثنوي، رويكرد عرفاني است. اغلب تفاسير كلاسيك مثنوي براساس اين رويكرد صورت گرفته، نظير «شرح جواهرالاسرار» خوارزمي، «شرح كبير آنقروي»، «مكاشفات رضوي»، «مخزن‌الاسرار» اكبرآبادي، «فتوحات معنوي» بحرالعلوم، «شرح مثنوي» گولپينارلي و «شرح جامع» زماني.
3. رويكرد ادبي: «شرح مثنوي» شهيدي كه در ادامه شرح بديع‌الزمان فروزانفر نگارش يافته، با رويكرد ادبي نگارش يافته، همچنين اغلب مقالات و رساله‌هاي دانشجويان دكتراي زبان و ادبيات فارسي در ايران كه غالبا به صنايع ادبي مي‌پردازند، براساس رويكرد ادبي است.


4. رويكرد فلسفي: «شرح مثنوي معنوي: حاج‌ملاهادي سبزواري تنها تفسير مثنوي با رويكرد فلسفي است كه ابيات مشكل مثنوي براساس فلسفه صدرايي تفسير شده است.
5. تفسير تطبيقي: اين رويكرد به مقايسه افكار مولانا با انديشه‌هاي ساير متفكران مي پردازد كه نماينده شاخص آن، «تفسير و نقد و تحليل مثنوي» علامه محمدتقي جعفري است.
6. تفسير كمّي: شروح مثنوي از نظر كمّي به دو دسته تقسيم مي‌شوند: «شروح برگزيده» و شروح جامع». برخي از مفسرين، گزيده ابيات و بخشي از مثنوي را براي شرح برگزيده‌اند، نظير «حاشيه وصال شيرازي»، «شرح مثنوي معنوي: حاج‌ملاهادي سبزواري، «كنوز الحقائق في رموز الدقائق و جواهرالاسرار و زواهرالانوار» خوارزمي: (تفسير دفترهاي اول تا سوم مثنوي)، «شرح مثنوي» فروزانفر: (شامل دوسوم دفتر اول مثنوي) و تفسير گزيده نيكلسون. برخي مفسرين نيز مثنوي را به صورت جامع تفسير كرده‌‌اند، مانند: «شرح كبير انقروي»، «مكاشفات رضوي»، «تفسير بحرالعلوم»، «تفسير علامه جعفري»، «تفسير گولپينارلي»، «تفسير استعلامي» و «شرح زماني». 
7. تفسير موضوعي: برخي مفسرين مثنوي، يك موضوع يا موضوعات متعدد آن را بررسي و تفسير كرده‌اند. نظير «سِرِ ني» و «بحر در كوزه» زرينكوب و پايان‌نامه‌هاي دانشجويان دوره فوق ليسانس و دكترا ‌با موضوع خاص در مثنوي.
8. تفسير براساس رويكرد روشي: سه روش كلي تفسير مثنوي عبارتنداز: 1. روش «بيت به بيت» كه اساس اكثر شروح است. 2. روش توامان «بيت به بيت و كل‌نگر». روش كل‌نگر درصدد تبيين معنا و مفهوم كلي هر حكايت است. مانند مكاشفات رضوي، شرح مثنوي فروزانفر و راه نـو: تفسير نوين مثنوي مولوي». 3. روش «ساختاري و كل‌نگر»، كه متن براساس ساختار خاص آن تفسير مي‌شود، نظير كتاب «ساختار معنايي مثنوي معنوي».
رويكرد علامه جعفري به مثنوي
رويكرد علامه جعفري به مثنوي معنوي، رويكرد مطالعات تطبيقي عصري است. مقايسه انديشه‌هاي حضرت مولانا با انديشه‌هاي متفكران اروپايي كلاسيك و معاصر در اين اثر ارزشمند، براي نسل جوان بسيار جذاب است. علامه براي مثال به انديشه‌هاي شكسپير، بالزاك، تولستوي، داستايوسكي، ويكتور هوگو، الفونس دولامارتين، هريت پيجر استو (نويسنده «كلبه عمو توم»)، راسل، اينشتن، ماكس پلانگ، هابز، جان استوارت ميل، جورج سارتون، شوپنهاور، وايتهد، هگل، فرويد و برگسون اشاره دارند. از سوي ديگر كوشش ايشان ارايه پاسخ هاي مستدل به پرسش هاي انسان امروز، با توجه به انديشه‌هاي مولانا بوده است. موضوع ديگر بيان اهميت روانشناسي عرفاني انسان در مثنوي است. از اين رو شرح مثنوي علامه جعفري به يك دانشنامه علوم تربيتي، بيشتر شباهت دارد، تا صرفا يك شرح خالص از مثنوي معنوي. شرح مثنوي علامه با توجه به پرسش‌هاي انسان امروز به نگارش درآمده، لذا رويكرد ايشان در مثنوي‌شناسي، جديد و در شناخت انسان امروز از ميراث پر مغز عرفان و تصوف اسلامي تاثيرگذار است.
انسجام مثنوي معنوي
يكي از مباحث جديد مهم در عرصه مثنوي شناسي، پرسش پيرامون انسجام و ساختارمند بودن مثنوي است، در حالي كه اكثر مثنوي شناسان غربي و شرقي نظير ادوارد براون، آرتور آربري و آن ماري شيمل، يكي از اشكالات مثنوي را از هم گسيختگي و عدم انسجام مطالب آن مي دانند، (نك: ساختار معنايي مثنوي معنوي، سيد سلمان صفوي، ميراث مكتوب، ۱۳۸۸، صص 25-19) . علامه جعفري به درستي بر انسجام ابيات و داستان‌هاي مثنوي استدلال كرده اند. براي مثال در تحليل ۶۷ بيت از دفتر اول مثنوي ]در معني حديث كه «إِن لِربِّكُمْ فِي أيامِ دهْرِكُمْ نفحاتٍ ألا فتعرضُوا لها» (ابيات: 2011-1951) [ از منظر انسجام و ترابط ابيات (نك: علامه جعفري، مقدمه شرح مثنوي، جلد اول، صص 23-17) مي‌نويسند: «چنين نيست كه جلال الدين بين ابيات، مطلب گسيختهاي بياورد. اغلب داستان‌هايي كه جلالالدين مطرح ساخته، با در نظر گرفتن مضامين آنها، داراي ارتباط بسيار آشكارند.» (علامه جعفري، مقدمه شرح مثنوي، جلد اول، ص 23) علامه به رغم اينكه در شرح مثنوي، به‌طور سيستماتيك از روش ساختارشناسي استفاده نكرده‌اند، لكن به ساختارمند بودن مثنوي باور داشته‌اند، همچنان كه استاد هادي حائري، استاد بديعالزمان فروزانفر و پروفسور سيد حسين نصر به ساختارمندي مثنوي معنوي معتقدند.
رويكرد كل نگر
علامه تفسيري عمومي درباره مجموعه ابيات هر بخش از مثنوي معنوي نگاشته‌اند، تا ارتباط ابيات در سايه تفسير خطي از ديده‌ها نهان نماند و خواننده مثنوي تصويري كلي از موضوع ابيات مورد بحث دريافت كند. (علامه جعفري، شرح مثنوي، ج اول، ص ۲۸) 
اهميت هويت حوزوي علامه جعفري در شناساندن مثنوي معنوي به جامعه ايران 
پس از حاج ملا هادي سبزواري، علامه جعفري مهم‌ترين شخصيت حوزوي هستند كه به شرح كامل مثنوي مولانا پرداخته‌اند. استاد هادي حائري، استاد بديع‌الزمان فروزانفر و استاد جلالالدين همايي به شرح و تفسير بخش‌هايي از مثنوي همت گماشتند. از سوي ديگر شرح مثنوي علامه جعفري، استمرار سنت حوزوي تعليم و تدريس مثنوي است كه با توجه به جايگاه و وزانت حوزه علميه، از اهميت خاصي برخوردار است. علامه جعفري يك فقيه، حكيم و عارف بودند، از اين رو شرح مثنوي توسط ايشان، با توجه به جامعيت و هندسه فكري چند ضلعي آن حضرت و محذورات حوزوي حائز اهميت است. امروزه وقتي از شرح مثنوي سخن مي‌رود، ذهن عالمان دين، به خاطر شخصيت بلند حوزوي علامه جعفري، به شرح مثنوي ايشان منصرف مي‌شود.  علامه جعفري با وزانت بالاي علمي و تلمذ در محضر اساتيد برجسته‌اي نظير آيت‌الله العظمي خويي، آيت‌الله العظمي شيخ مرتضي طالقاني و آيت‌الله العظمي سيد جمال‌الدين گلپايگاني، در شناساندن مثنوي معنوي به محافل حوزوي، متديـنين و علاقه‌مندان اين عرصه نقش مهمي دارند.
روابط بينامتني و بازتعريف افكار مولانا
 بر اساس قرآن كريم و روايات
بازتعريف افكار حضرت مولانا بر اساس قرآن كريم و روايات معتبر، يكي از روش‌هاي مستبصر نمودن مخالفان متدين مثنوي، به معارف متعالي مثنوي معنوي است. علامه جعفري در شرح و تفسير مثنوي، با تبيين روابط بينامتني مثنوي با قرآنكريم و روايات معصومين (عليهمالسلام) به صورت روشمند و منظم، به بيش از ۲۸۰۰ آيه و 500 روايت مورد استشهاد مولانا اشاره كرده‌اند.
چرايي جذابيت 
شرح مثنوي معنوي علامه جعفري 
رويكرد علامه در شرح مثنوي، بسيار جذاب و نوين بود. نثر علامه در شرح مثنوي سهل و ممتنع است. مقايسه انديشه‌هاي مولانا با متفكران معاصر اروپايي كه دانشجويان با آنها آشنا هستند، پاسخ به پرسش‌هاي انسان معاصر براساس تعاليم مولانا و معرفي اسلام حِكمي و رحماني در شرح مثنوي، از جمله رموز استقبال عمومي از شرح مثنوي علامه جعفري است.
روش تفسير مثنوي معنوي علامه جعفري
1. توضيح ارتباط استشهادات قرآني مثنوي با هدف موضوع مورد بحث، با حدود ۲۸۰۰ آيه. (آيات مذكور به ترتيب سوره‌هاي قرآني در مقدمه جلد 12 و پايان جلد ۱۴ ثبت شدهاند.) 
2. بيان و توضيح ارتباط استشهادات روايي مثنوي با موضوع مورد بحث، با حدود 500 روايت.
3. شرح مبسوط مطالب روانشناسانه، اخلاقي، فلسفي، ديني و عرفاني ابيات مثنوي با توجه به بيتي كه مركز ثقل آن مطلب مهم بوده است. نظير مباحث: «حركت و تحول»، «عشق و عاشق و معشوق»، «جبر و اختيار»، «قضا و قدر»، «فلسفه و هدف زندگي»، «عقل و عاقل و معقول»، «مرگ»، «حيرت»، «خداشناسي»، «هستي‌شناسي»، «انسانشناسي»، «حقيقت عرفان»، «تشبيه»، «تمثيل»، «تنظير» و «تجسيم».
4. ارايه تفسير عمومي از هر مجموعه ابيات يك بخش تعليمي يا يك داستان.
5. توضيح لغات و مفردات مشكل و مهم مثنوي.
6. ارايه تصويري منسجم از جهان‌بيني عرفاني حضرت مولانا در چارچوب مثنوي معنوي و كليات شمس.
7. برقراري ديالوگ بين تعاليم مثنوي و معارف امروزين بشري در حوزه علوم انساني به ويژه در حوزه روانشناسي و ادبيات داستاني.
8. نشان دادن روابط بينامتني بين مثنوي معنوي و متفكران ماقبل مولانا نظير سقراط، افلاطون، ارسطو، ابن‌سينا و برقراري ارتباط مقارنه‌اي با متفكران بعدي جهان اسلام مانند شبستري، حافظ، صدرالمتالهين و ادباي اروپا نظير شكسپير (هملت، ليرشاه، ...)، تولستوي (جنگ و صلح، رستاخيز، هنر چيست، چه بايد كرد، ...)، داستايوفسكي (برادران كارامازوف، جنايات و مكافات، آزاردگان، ابله، بيچارگان، خانه مردگان، تسخيرشدگان، ...)، بالزاك (چرم ساغري) و ويكتور هوگو (مردي كه مي‌خندد.) 
رييس آكادمي مطالعات ايراني لندن