وقت نقد عقلانی اصلاح طلبان از دولت فرارسيد

عکس: آرمان‌ملی / هادی چهرقانی/آرمان ملی- احسان انصاری: انتخاب مدیران در دولت رئیسی به یکی از چالش‌های مهم دولت تبدیل شده است. به باور کارشناسان برخی از مدیرانی که در دولت مورد استفاده قرار گرفته‌اند از ظرفیت‌های کافی برای حل مشکلات امروز جامعه ایران برخوردار نیستند. کار به جایی رسیده که اصولگرایان نیز نسبت به این وضعیت انتقاداتی را به دولت وارد می‌دانند. نمونه بارز این رویکرد نیز عدم رأی اعتماد نمایندگان اصولگرایی مجلس به دو گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش بوده است. از سوی دیگر انتصاب‌های فامیلی نیز در دولت سیزدهم بیشتر از دیگر دولت‌ها بوده است. این در حالی است که مشکلات مهم مردم مانند گرانی و تورم همچنان وجود دارد و چالش‌ها زندگی مردم را بیشتر کرده است.«آرمان ملی» برای بررسی این موضوع با آیت ا... سید حسن موسوی تبریزی گفت وگو کرده است. در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید.  آیا در طول مدتی که از عمر دولت آقای رئیسی می‌گذرد استراتژی و برنامه کاربردی برای حل مشکلات مردم و به‌خصوص مشکلات اقتصادی ارائه شده است؟ دولت رئیسی در این زمینه با چه چالش‌هایی مواجه است؟
 آقای رئیسی در مدتی که از عمر دولت ایشان گذشته اقداماتی را انجام داده‌اند که پوشش خبری گسترده ای نیز داشته است. با این وجود آنچه در واقعیت جامعه رخ می‌دهد و مشکل اصلی مردم است هنوز برطرف نشده است. بدون تردید اگر این مشکلات برطرف نشده مخالفان نظام تلاش می‌کنند انتظارات مردم را افزایش بدهند و در نتیجه شرایط به شکل ناخوشایندی تغییر کند. در چنین شرایطی دولت آقای رئیسی به مشکلات واقعی مردم توجه ندارد و تاکنون این مشکلات حل نشده است. رویکردی که دولت رئیسی در پیش گرفته بیشتر مبتنی بر حرف درمانی است و تلاش می‌کنند با وعده و شعار مردم را اقناع کنند. این وضعیت درباره دولت‌های گذشته نیز وجود داشته و اغلب روسای دولت به جای اینکه اقدامات موثری برای حل مشکلات مردم انجام بدهند بیشتر تلاش کرده‌اند با حرف درمانی مردم را اقناع کنند.نکته دیگر اینکه در حالی که هنوز مشکلات اصلی مردم مرتفع نشده اما تبلیغات زیادی درباره دولت آقای رئیسی و اعضای کابینه صورت می‌گیرد. امروز مهم‌ترین مشکل مردم کشور گرانی و تورم است و برخی از مردم برای طرح مشکلات خود به ما نیز رجوع می‌کنند. شرایط به شکلی است که مردم برای گذران زندگی روزمره خود با مشکلات جدی مواجه هستند و به همین دلیل شکایت‌های زیادی در این زمینه وجود دارد.این در حالی است که از زمانی که دولت جدید شکل گرفته تغییری در وضعیت قیمت کالاهای مورد نیاز مردم صورت نگرفته و به جای اینکه قیمت‌ها ثابت بماند و یا کاهش پیدا کند همچنان  در حال افزایش است.از ابتدای انقلاب تاکنون حرف درمانی زیاد صورت گرفته است. آنچه حائز اهمیت است این است که مردم حای در حد30 یا40 درصد نیز اگر در سر سفره خود تغییر را احساس می‌کردند امیدواری نسبت به آینده بیشتر می‌شد. این در حالی است که در عمل چنین اتفاقی رخ نداده و در سفره مردم تغییری ایجاد نشده است.
 یکی از شعارهای اصلی رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری مهار تورم و گرانی بود. به نظر می‌رسید یکی از اولویت‌های نخست دولت نیز در این زمینه مهار گرانی‌ها و تورم باشد. با این وجود در عمل چنین اتفاقی رخ نداد؟ مهم‌ترین دلایل عدم تحقق شعارهای اقتصادی رئیسی چه بوده است؟
موانع زیادی در این زمینه وجود داشته است. در چنین شرایطی رئیس جمهور بی‌واسطه و بدون ملاحظه باید واقعیت‌ها را با مردم در میان بگذارد تا مردم از دلایل عدم تحقق شعارهای دولت آگاهی پیدا کنند. روسای جمهور همه واقعیت‌ها را به مردم نمی‌گویند. این وضعیت تنها مختص به دولت آقای رئیسی نیست و بلکه درباره آقای روحانی، احمدی‌نژاد و خاتمی‌ نیز وجود داشت. آقای خاتمی ‌هنگامی‌که برخی از واقعیت‌ها را بیان می‌کرد گریه‌اش می‌گرفت و همه چیز را نمی‌توانست، عنوان کند. نکته دیگر اینکه امروز مشخص نیست متولی مسائل کلیدی کشور آیا واقعأ دولت است و یا تصمیمات در جای دیگری گرفته می‌شود. از سوی دیگر هنوز مشخص نیست برنامه‌های کشور در بخش‌های کلیدی مانند وزارت امور خارجه چیست؟ در این بین صحبت‌هایی در نماز جمعه‌های کشور مطرح می‌شود که در نهایت به ضرر کشور تمام خواهد شد. ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که برخی حرف‌ها و نوشته‌ها چه تأثیری در جامعه می‌گذارد و به چه میزان در راستای منافع ملی است.اینکه آیه‌های قرآن،روایت و سیره ائمه اطهار(س) را در صحبت‌های خود مورد استفاده قرار بدهند دلیل بر این نمی‌شود که هر حرفی زده می‌شود صحیح باشد و بلکه ممکن است به جامعه آسیب برساند.اگر امروز به حرف‌هایی که مسئولان کنونی کشور در گذشته می‌زدند دقت کنیم و همان را در صدا وسیما پخش کنیم مردم با این سوال مواجه می‌شوند که کسانی که دیروز چنین دیدگاه‌هایی در کشور داشتند چرا امروز که بر مسند قدرت هستند شرایط به شکل دیگری رقم خورده و دیدگاه‌های خود آنها در عمل به شکل دیگری جلوه کرده است.ما در جامعه و در بین مردم حضور داریم و مشاهده می‌کنیم که مردم با چه چالش‌های بزرگی در زندگی خود مواجه هستند. گاهی که مردم مشکلات خود را با ما در میان می‌گذارند ما احساس شرمندگی در مقابل آنها می‌کنیم.


 با توجه به مشکلات مردم انتظار این بود که آقای رئیسی از مدیرانی در دولت استفاده کنند که از ظرفیت‌هایی متناسب با حل مشکلات جامعه برخوردار باشند. آیا در واقع چنین اتفاقی رخ داده است؟
واقعیت این است که برخی از مدیران متناسب با شرایط موجود جامعه انتخاب نشده‌اند. بنده از کسی نام نمی‌برم اما معتقدم مردم این موضوع را درک می‌کنند و متوجه این نکته شده‌اند. به عنوان مثال وزارت آموزش و پرورش یکی از مهم‌ترین وزارتخانه‌های کشور است که با آینده فرزندان کشور ارتباط دارد. با این وجود هر دو گزینه‌ای که برای تصدی این وزارتخانه در دولت سیزدهم معرفی شدند متناسب با این سمت نبودند و از مجلس ‌نیز رأی اعتماد نگرفتند. به هر حال افراد شایسته‌تری وجود دارند که می‌توانند مدیریت بهتری داشته باشند. روایتی از حضرت علی(ع) وجود دارد با این مضمون که« اگر فردی در جایگاهی قرار بگیرد که اهلیت آن را ندارد و یا فرد بهتری از وی وجود دارد لعنت خدا بر او باد». در واقع اقدام مثبت چنین فردی نیز خوب به شمار نمی‌رود. ممکن است از ده کار چنین فردی دو کار نیز مفید باشد اما هشت کار وی غلط است و به همین دلیل ضرر حضور چنین فردی در جایگاه تصمیم‌گیری از سود آن بیشتر است.
 یکی از اتفاقاتی که در دولت رئیسی رخ داده افزایش انتصاب‌های فامیلی بوده است. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
به طور دقیق مطمئن نیستم که چنین اتفاقی در دولت رخ داده اما اخباری در این زمینه منتشر شده است. با این وجود اگر چنین اتفاقی رخ داده باشد خیانت است و با رشوه گرفتن تفاوتی ندارد. اگر کسی را که اهلیت ندارد به واسطه نزدیکی و رابطه فامیلی در جایگاهی قرار بدهند خیانت است و با رشوه دادن و رشوه گرفتن تفاوتی ندارد. این وضعیت در کشور ما که دارای حکومت اسلامی ‌است علاوه براینکه خیانت به مردم و کشور است به اسلام و دین نیز خیانت است.
 اصلاح‌طلبان چه رویکردی نسبت به دولت رئیسی خواهند داشت؟ چرا در مدتی که از عمر دولت می‌گذرد اصلاح‌طلبان حضور پررنگی در فضای مدنی جامعه ندارند؟
 سکوت اصلاح‌طلبان در این مدت عقلایی می‌دانم و نه از سر بی‌تفاوتی. اینکه در انتخابات ریاست جمهوری چه اتفاقاتی رخ داده و یا شورای نگهبان با چه رویکردی با اصلاح‌طلبان برخورد کرده موضوع دیگری است. با این وجود آنچه اهمیت دارد این است که اصلاح‌طلبان در یک رویکرد عقلایی به دولت اجازه دادند تا مستقر شود و بتواند برنامه‌های خود را اجرائی کند. ارزیابی و تحلیل دولت باید به صورت منصفانه صورت بگیرد. جریان‌های سیاسی باید دولت را براساس عمل به وعده‌هایی که به مردم داده و همچنین مقایسه با دولت‌های گذشته صورت بگیرد. در این زمینه نیز باید نقاط مثبت و منفی به صورت همزمان مورد توجه قرار داشته باشد. قرار نیست دولت جدید به صورت100 درصد از دولت گذشته بهتر عمل کند. در کوتاه مدت حتی اگر20 یا 30 درصد نیز بهتر عمل کند باید نسبت به آینده امیدوار بود. جریان‌های سیاسی و کسانی که دلسوز کشور هستند باید کمک کنند درصد موفقیت دولت به مرور زمان بیشتر شود اما در عین حال نواقص و کاستی را نیز به دولت گوشزد کنند. قضاوت عجولانه و مچ گیری از دولت به سود کشور و مردم نیست. به هر حال هر رئیس جمهوری که سر کار باشد، رئیس جمهور همه مردم است و همه باید به وی کمک کنند. با توجه به مدتی که از عمر دولت سیزدهم گذشته در شرایط کنونی زمان آن فرا رسیده که اصلاح‌طلبان از جنبه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عملکرد دولت را مورد نقد و تحلیل قرار بدهند و با خود این سوال را مطرح کنند که اقداماتی که صورت گرفته اگر توسط برادر ما صورت می‌گرفت نیازمند تشویق بود و یا انتقاد. این کار نیز باید به دوراز حب و بغض و به صورت منصفانه صورت بگیرد. اصلاح‌طلبان باید بدون عجله در قضاوت کردن عملکرد دولت رئیسی اعم از اقدامات، گفتارها و رویکرد را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهند و نکاتی که لازم است را به مردم گوشزد کنند.گاهی اظهاراتی از سوی برخی مدیران دولت مانند وزارت امور خارجه مطرح می‌شود که عملکرد دولت گذشته را زیر سوال می‌برد و سبب ناامیدی و نگرانی مردم می‌شود.این درحالی است که گرانی‌های موجود در جامعه مردم را به اندازه کافی نگران و ناراحت کرده است. توصیه من به آقای رئیسی و اعضای دولت این است که مسئولان در اظهارنظرهایی که انجام می‌دهند عجله نکنند. بدون تردید اظهارنظرهای عجولانه و بدون پشتوانه می‌تواند ضررهای زیادی به جامعه وارد کند. اولین کسانی نیز که از این وضعیت ضرر می‌کنند محرومان و مستضعفان جامعه هستند که چشم امید به دولت و مسئولان دوخته‌اند.
 تعامل با جهان موضوعی بوده که توسط مراجع نیز به دولت یادآوری شده است.آیا دولت رئیسی در راستای تعامل سازنده با جهان گام‌های امیدوار کننده برداشته است؟
یکی از مشکلات مهم کشور این است که تصمیم گیرنده یک نفر نیست و تصمیمات در نهادهای مختلف گرفته می‌شود. البته رئیس جمهور باید واقعیت‌ها را به مردم بگوید. تفاوتی هم ندارد که رئیس جمهور چه کسی است و متعلق به چه جریانی است. رئیس جمهور یا باید واقعیت‌ها را به مردم بگوید و یا باید کنار برود. رئیس جمهور باید به مردم بگوید که چه کسانی در مسیر اصلاح کشور سنگ اندازی می‌کنند. در این زمینه مثال می‌زنم. قوه قضائیه در دهه‌های گذشته در اختیار چه کسانی قرار داشته است؟آقای اژه ای که امروز رئیس قوه قضائیه هستند در سال‌های گذشته همواره یکی از مدیران قوه قضائیه بوده است. با این وجود امروز پرونده‌های مختلف فساد اقتصادی و جرائم دیگر منتشر می‌شود. آیا در چنین شرایطی مردم این سوال را مطرح نمی‌کنند که تا حالا شما کجا بودید و چه کار می‌کردید؟ چرا تاکنون این مشکلات حل نشده است؟ چرا در حالی که می‌شد مشکلات برخی زندانی‌ها و اعدامی‌ها حل شود اما این اتفاق رخ نداده است؟ اگر امروز نیز این مشکلات حل شود قابل قدردانی است، ما این سوال‌ها در ذهن مردم وجود دارد. قوه قضائیه که در اختیار جریان‌های سیاسی قرار نداشته و همواره در اختیار یک گروه بوده است. این وضعیت درباره گرانی‌ها نیز وجود دارد و در حالی که بسیاری از مسئولان کنونی از ریشه مشکلات آگاهی داشتند اما هنوز این مشکلات به صورت ریشه‌های حل نشده است.