روزنامه شرق
1400/08/27
معمار پنهان پوتينيسم
«ولاديسلاو سوركوف» چگونه دموكراسي جعلي را در روسيه ابداع كرد معمار پنهان پوتينيسم درحالیکه میهمانان هنوز روی صندلیهایشان ننشسته بودند ولادیسلاو سوركوف در نقش میزبانی با اعتمادبهنفس میگوید: «دو انتخاب پیشروی شما وجود دارد؛ آنگلوساکسون یا روسی. منو را به شما خواهم داد تا انتخاب كنید، اما چارهای غیر از انتخاب گزینه روسی ندارید. سرآشپز برای شما انتخاب میکند؛ زیرا او بهتر میداند شما چه میخواهید. خودم هم گزینه روسی را پیشنهاد كردهام». به این ترتیب صرف یك غذا با چاشنی تمثیل و استعاره آغاز میشود؛ غذایی كه مردی آن را در برابر میهمانان قرار میدهد كه به خفهکردن دموکراسی نوپای روسیه کمک کرده و با ابداع دموكراسی جعلی مدنظر خود، با وجود موج فزاینده نارضایتی سیاسی و اقتصادی و ناآرامی، ولادیمیر پوتین را بهمدت 21 سال در رأس قدرت نگه داشته است.عروسکگردان و کاردینال خاکستری
ولادیسلاو سوركوف مردی مرموز، پیچیده و جنجالی است که با القاب راسپوتین پوتین، کاردینال خاکستری کرملین و عروسکگردان شناخته میشود. او از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۱ معاون اول رئیسجمهور روسیه بود و از دسامبر ۲۰۱۱ تا ماه می ۲۰۱۳، در سمت معاون نخستوزیر روسیه حضور داشت. سورکوف که اصالت چچنی دارد، پس از استعفا به دفتر اجرائی ریاستجمهوری بازگشت و مشاور شخصی ولادیمیر پوتین در روابط با آبخازیا، اوستیای جنوبی و اوکراین شد. او در فوریه ۲۰۲۰ با دستور ولادیمیر پوتین از این سمت کنار گذاشته شد، اما با وجود نزدیك به دو سالی كه از خروج ظاهریاش از قدرت در مسكو میگذرد، به عقیده بسیاری یک شخصیت توانمند با قدرت و نفوذ زیاد در دولت پوتین است. سورکوف بنیانگذار پوتینیسم و یکی از توانمندسازان اصلی این ایده است. او معمار آن چیزی است كه «دموکراسی مستقل» روسیه نامیده میشود؛ یک سیستم ظاهرا باز اما كاملا بسته در روسیه؛ مانند كشورهای دموكرات، ظاهرا انتخابات برگزار میشود، کاندیداها به مبارزات انتخاباتی میپردازند، رأیگیری میشود، صندوقهای رأی باز میشود و هر بار همان همیشگی پیروز میشود.
دموكراسی جعلی
ایده اصلی دموكراسی مستقل روسیه این است که ثبات دولت جایگزین آزادی افراد میشود و احزاب اپوزیسیون نقشی نمایشی و جعلی بازی میكنند. کنترل سفت و سخت رسانهها و ایجاد موانع غیرقابلعبور برای ورود چهرههای سیاسی که مورد تأیید رژیم نیستند به ساختار قدرت، با توهم تلههای سنتی یک دموکراسی واقعی جبران میشود. سالها قبل از آنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق آمریكا، از اصطلاح «اخبار جعلی» بهعنوان حربه مقابله با مخالفانش استفاده کند، سورکوف استفاده از این ابزار را در مسكو باب كرده بود. این تکنیک سورکوف برای ایجاد آشفتگی در دموکراسیهای غربی استفاده میشود. یکی از همکاران سابق او میگوید: «تفسیرهای متفاوت و متناقض از دموكراسی را سورکوف ابداع کرده و به آن دامن زده است؛ هیچچیزی درست نیست، هیچ حقیقت واحدی وجود ندارد و همیشه حقایق جایگزین وجود دارند». این روشی است كه حكومتهایی مانند روسیه و چین كه دشمنان غرب محسوب میشوند، با استفاده از آن، دروغهای خود را به جای حقیقت به افكار عمومی میفروشند.
سوركوف که هرگز در هیچ انتخاباتی شركت نكرده است، ایدئولوگ اصلی پوتین محسوب میشود و بهگفته اکثر ناظران تحولات روسیه، نزدیکترین معتمد سیاسی رئیسجمهور برای بیش از 10 سال بود که به مدیریت صحنه الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ و مداخله روسیه در جنگ فعلی در شرق اوکراین پرداخت. یکی از همکاران سابق سورکوف درباره او میگوید: «سرنخ بسیاری از ساختارهای سیاسی روسیه در دستان او بود و آنها را کنترل میکرد. این ساختارها بهقدری پیچیده بودند که تنها سورکوف میدانست هركدام کجا قرار دارد و چه كاری باید انجام دهد؛ اپوزیسیون جعلی، احزاب سیاسی، نمایندگان پارلمان، فرمانداران، رفتار با جنبشهای سیاسی یا نهادهای غیردولتی، کلیسا، رسانهها، جامعه مدنی و...».
بیوگرافیهای مختلفی از سوركوف منتشر شده و بسته به اینكه كدام را مبنا قرار دهیم، سن او 56 یا 58 سال است و از نظر سیاسی، او تازه به اوج خود رسیده است. اما او دیگر در داخل دیوارهای مرتفع با آجر قرمز كاخ کرملین نیست و در فوریه 2020 ظاهرا راه خود را از پوتین جدا کرده است. خودش به خبرنگاران فایننشالتایمز میگوید خروج او از قدرت اتفاقی برگشتناپذیر است و نزدیك به دو سال دوری از سطح اول قدرت در كنار پوتین، به او «معنای واقعی آرامش را آموخته است».
از تئاتر به سیاست
او از زمان خروج از قدرت دور از کانون توجه بوده و چند شعر منتشر کرده و میگوید به جای مدیریت سیاسی، با فلسفه سیاسی روزگار میگذراند. سورکوف در رشته کارگردانی تئاتر در مسکو تحصیل کرده است و سالها بعد فارغالتحصیلی مهارتهایی که از این رشته به دست آورده بود، به کارش آمد؛ وقتی همزمان احزاب موافق کرملین و اپوزیسیون را کنترل میکرد. او برای تمام بازیگران در نمایشی به كارگردانی خود نقشی پیدا میكرد.
سوركوف كار خود را در تلویزیون دولتی روسیه در دوران ریاستجمهوری بوریس یلتسین آغاز كرد و پس از مدتی در سال 1999 دستیار الکساندر ولوشین، رئیس دفتر یلتسین شد. هنگامی که پوتین در آغاز قرن 21 کرملین را تسخیر كرد، سورکوف بهعنوان معاون رئیس ستاد ریاستجمهوری منصوب شد. سورکوف آن روزها را اینگونه به یاد میآورد: «وقتی این تغییر اتفاق افتاد، برای من کاملا واضح بود که شخصیت رهبر جدید، فرصتی را برای پیشرفت فراهم میکند. با حضور در كنار پوتین متوجه شدم هر کاری را که میخواستم، میتوانم انجام دهم».
سورکوف زمانی وارد کرملین شد که دموکراسی روسیه تنها هشت سال داشت. در این مدت کوتاه، یلتسین از یک کودتا جان سالم به در برده بود و تقریبا ریاستجمهوری را به یک کمونیست و عضو سابق كاگب، سرویس امنیتی روسیه، واگذار كرده بود. ورود سوركوف به قدرت درخور توجه است. او قبل از آنكه در دفتر یلتسین مشغول به كار شود، مدتی با میخائیل خودوروفسکی که زمانی ثروتمندترین فرد روسیه به شمار میآمد، كار میكرد. او سورکوف را بهعنوان عضوی از تیم امنیتی خود استخدام کرد. این سرمایهدار ثروتمند خیلی زود فهمید که هوش و ذكاوت سورکوف بسیار ارزشمندتر از آن است كه بخواهد آن را در راه حفاظت فیزیكی تلف كند. او سورکوف را بهعنوان مدیر روابطعمومی منصوب کرد و سوكوروف نیز در این سمت، مهارتهایش را در فریبکاری و گمراهسازی رقبا پرورش داد. وقتی پوتین تشكیلات خودوروفسکی را از هم گسیخت و او را به زندان انداخت، سورکوف به ایجاد کمپینی علیه او کمک کرد. اسناد افشاشده از دفتر سورکوف در کرملین پس از اخراج او از قدرت نشان میدهد او شبکهای از فعالان را در منطقه دونباس شرقی در شرق اوكراین کنترل میکند؛ جایی که شبهنظامیان جداییطلب با حمایت مسکو علیه دولت اوکراین میجنگند. یکی از رهبران سابق این شبهنظامیان مورد حمایت مسكو میگوید: «ما بهصورت دورهای با ولادیسلاو سورکوف دیدار میکردیم. او یکی از باهوشترین آدمهایی است که در زندگی دیدهام. گاهی او را بهعنوان بازیگری میبینم که تنها روی صحنه است. من نمایش او را تماشا میکنم و در همان حال از او یاد میگیرم؛ هنر سیاست».
سوركوف سیاست و تئاتر را چندان متفاوت از هم نمیداند و میگوید: «در اتحاد جماهیر شوروی، همگنی و یكنواختی زیادی وجود داشت. این همگنی اتحاد جماهیر شوروی را ویران کرد؛ زیرا مردم به تنوع نیاز دارند. اما در دهه 1990 ما تنوع زیادی داشتیم و این تنوع روسیه را سریعتر دچار بحران میکرد. مردم باید خودشان را روی صحنه ببینند. یک کارگردان و یک طراح باید اختیار را در دست داشته باشد. ما باید به مردم تنوع میدادیم، اما این تنوع باید تحت کنترل باشد. آنگاه همه راضی خواهند بود و در عین حال وحدت جامعه نیز حفظ میشود. این مدل همیشه كارآمد است و سازش خوبی بین هرجومرج و نظم برقرار میشود. تزریق بیش از حد آزادی به جامعه، برای یک دولت کشنده است. هر چیزی که نقش دارو را ایفا كند، میتواند مرگبار باشد، مگر دُز محدود و مشخصی استفاده شود».
سایر اخبار این روزنامه
راهی به جز سهمیه بندی نداریم
شکستن انحصار یا انحصار تازه؟
فاز جدید حمله به لاریجانی
آیتالله مجتهدشبستری درگذشت
میتوان برای همه مشکلات کشور راهحل علمی پیدا کرد
مصادره فرهادی؟
ایران، طالبان را به رسمیت شناخته است؟
در ستایش سردار
داروی بیماران «اسامای» برای همه کشورها به جز ایران!
معمار پنهان پوتينيسم
چرا و چرا؟
انتصابات فامیلی و دستگاه اداری عقلانی
پيروزى رستم بر پولادوند
شناسایی حق و لزوم برخورداری از ضمانت اجرای نقض آن