روزنامه جوان
1400/09/04
پایان تراژدی «آرمان - غزاله»
خادمان حرم حضرت امام رضا (ع) آخرین کسانی بودند که به جلسه سازش پرونده آرمان دعوت شدند، اما حضور آنها و گریههای بیامان آرمان و خانوادهاش نتوانست رضایت خانواده غزاله را با خود همراه کند، بنابراین یکی دیگر از پروندههای جنجالی فرجامی جز قصاص پیدا نکرد.به گزارش «جوان»، سحرگاه چهارشنبه سوم آذر قرار بود آرمان قاتل غزاله که چند روزی است در قرنطینه به سر میبرد بار دیگر پای چوبه دار برود. در یک ماه اخیر آرمان چندین بار برای اجرای حکم به اتاق قرنطینه زندان رجاییشهر منتقل شده بود، اما به دلایلی که عنوان نشد به سلولش بازگرداندهشد. این بار، اما قرار بود تصمیم قطعی گرفته شود، برای همین مادر و پدر غزاله شکوری و تعدادی از بستگانش از نیمهشب جلوی زندان منتظر باز شدن درها بودند و از طرفی هم پدر و مادر آرمان هم برای آخرین دیدار یا آخرین امید به زندگی پسرشان به زندان رجایی شهر آمدهبودند. علاوه بر حضور این دو خانواده، چند نفر از فعالان حقوق بشر هم حاضر شده بودند تا با خانواده غزاله برای بخشش صحبت کنند.
آخرین تلاش
ساعت ۴ بامداد است که قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران به عنوان نماینده دادستان همراه تیمی از دادسرا وارد زندان میشود و او هم امید دارد که بتواند با برگزاری آخرین جلسه صلح و سازش آرمان را به زندگی برگرداند. علاوه بر تیم صلح و سازش، رئیس زندان، چند خادم امامرضا (ع) هم با پرچم متبرک به حرم امام رئوف به زندان رجاییشهر آمدهاند تا تیم صلح و سازش را برای جلب رضایت همراهی کنند.
دقایقی از ساعت۴ بامداد گذشته است و هوا تاریک و سرد است که خانواده غزاله و پس از آن خانواده آرمان در حالی که مادر آرمان قرآنی در دست دارد به طرف سالن جلسات زندان راهنمایی میشوند. اولیایدم که سه همراه دارند روی صندلیهای سمت راست سالن و پدر و مادر آرمان در نقطه مقابل آنها روی صندلی مینشینند. از سوی دیگر آرمان هم که لباس زمستانی تیره پوشیده با مأمور بدرقه وارد سالن میشود و در کنار پدر و مادرش روی صندلی مینشیند. هوای سالن سنگینی خاصی دارد به طوریکه انگار نفس کشیدن در آن دشوار است، اما قاضی محمدشهریاری که سابقه طولانی در رضایتگیری در پروندههای مختلف دارد با نام خدا جلسه را آغاز میکند.
وی ابتدا از خانواده غزاله میخواهد برای رضای خدا آرمان را ببخشند و میگوید که بر اساس گفتههای رئیس زندان که در جلسه حضور دارد و پرونده آرمان در مدتی که در زندان حبس بوده هیچ خطایی مرتکب نشده و همیشه هم از خطای بزرگی که مرتکب شده اظهار پشیمانی کردهاست.
قاضی شهریاری همچنین از طرف خانواده متهم اعلام کرد که آنها حاضر هستند برای آرامش روح غزاله مؤسسه خیریه آموزشی تأسیس کنند. وی در ادامه از شیرینی گذشت و تلخی انتقام صحبت کرد و به پروندههای تلخی اشاره کرده که با میانجیگری تیم صلح و سازش و ریش سفیدان به رضایت ختم شد و گفت آن خانوادهها که ابتدا اصرار زیادی برای قصاص داشتند الان از اینکه جانی به یک متهم دادهاند خیلی راضی هستند و احساس آرامش میکنند.
معمای جسد
تلاشهای یک ساعته سرپرست دادسرای جنایی نتیجهای نداشت و خانواده غزاله همچنان اصرار داشتند که اگر آرمان اطلاعاتی از جسد دخترشان به آنها میدادند او را میبخشیدند. دراین لحظه قاضی شهریاری رو به آرمان کرد و گفت این آخرین مهلت است که خانواده غزاله به شما داده اند واقعاً اگر از محل دفن جسد اطلاعی دارید به آنها بگو. با طرح این سوال چشم آنها همه به آرمان خیره شد، اما آرمان دوباره همان گفتههای قبلیاش را تکرار کرد و گفت: من جسد را در سطل زباله انداختم و اگر میدانم که جسد کلید زندگی من است و اگر اطلاعی داشتم حتما به آنها میگفتم.
پس از این پدر و مادر آرمان با گریه و التماس از پدر و مادر غزاله خواستند پسرشان را ببخشند، اما اصرارهای آنها هم فایدهای نداشت. حالا نوبت به آرمان شد که آخرین گفتههای خود را قبل از مرگ به خانواده غزاله بگوید. او با اظهار پشیمانی از حادثه مرگباری که او رقم زدهبود از اولیایدم در خواست بخشش کرد و به پای آنها افتاد و گفت جوان است و زندگیاش را به او ببخشند.
همه حرفهای خود را زدند و التماسها هم پایان یافت، اما اولیایدم از قبل تصمیم قطعی خود را برای اجرای حکم گرفتهبودند و جواب نه آنها مثل آب سردی بود که روی همه ریخته شد، اما قاضی شهریاری باز هم فرصت چند دقیقهای به اولیایدم داد تا در خلوت خویش و بدون حضور اعضای تیم صلح و سازش آخرین تصمیم خود را بگیرند و اعلام کنند. نفسها همه در سینه حبس شده بود و همه منتظر شنیدن صحبتهای پدر غزاله بودند که وی اعلام کرد تصمیم به اجرای حکم دارند.
سکوت مرگبار
جلسه صلح و سازش بدون هیچ نتیجهای پایان یافت و آرمان که به نظر میرسید سرما تمام بدنش را گرفته است به طرف اتاق اجرای حکم بدرقه شد. در این لحظه خادمان امام رئوف که پرچم متبرک به بارگاه ملکوتی امام هشتم را در دست داشتند آخرین تلاش خود را برای جلب رضایت بهکار بردند، اما نتیجهای نداد.
سکوت مرگباری فضای زندان را آکنده کردهبود و آرمان با گامهای سرد و بیروحش به سوی ابدیت میرفت که دوباره به پای پدر و مادرغزاله افتاد و از آنها خواست او را ببخشند. او با اولیایدم تنها ماندهبود و دیگر از پدر و مادرش خبری نبود که وارد اتاق اجرای حکم شد. همه بیرون از اتاق بودند به غیر اعضای اجرای حکم و پدر غزاله و نماینده او که از بستگان نزدیکش بود.
دوست دارم برادرم را ببینم
آرمان با پای لرزان روی جایگاه رفت و در کنار قاتل دیگری (مأمور سد معبر شهرداری که اواخر مرداد سال۹۳ مردی به نام علیچراغی را هنگام خرید ضایعات در شرق تهران به قتل رسانده بود) ایستاد و طناب دار به گردنش آویخته شد. لحظهها به سختی میگذشت و سنگینی هوا در آن اتاق احساس میشد و سینهها تنگ شدهبود. آرمان که میدانست در پایان راه قرار دارد و دیگر از بازگشت به سلولش خبری نیست برای آخرین بار از پدر غزاله خواست که به او فرصت یکهفتهای دیگر بدهد. او گفت که دلش برای برادرش آرتین تنگ شده است و دوست دارد او را ببیند و بعد قصاص شود.
پایان عشق آرمان و غزاله
آخرین گفتههای او هم فایدهای نداشت، چون پدر غزاله تصمیم خود را گرفتهبود و گفت دو سال قبل به شما یکماه فرصت دادم که قرار بود یکماه یکروز هم نشود، اما این فرصت یک ماهه دوسال طول کشید و الان دیگر فرصتی نمیدهم. ثانیهها به تندی میگذشت و دقیقه ثانیهوار حرکت میکرد.
همه پشت درهای بسته منتظر بودند که معجزهای رخ دهد، اما ناگهان اهرم چوبهدار کشیده شد و آرمان میان آسمان و زمین قرار گرفت و اینگونه پرونده جنجالی و عشقی آرمان و غزاله به پایان رسید.
گفتوگوی تلفنی خبرنگار ما با پدر غزاله پس از اجرای حکم
کوله باری از دوشمان برداشته شد
آقای شکوری شما حکم قصاص آرمان را اجرا کردید الان چه احساسی دارید؟
من و همسرم پس از اجرای حکم احساس سبکی داریم و واقعاً از رفت و آمد و بلاتکلیفی که گرفتار آن شدهبودیم راحت شدیم. ما هر روز در راه دادسرا و دادگاه بودیم به طوریکه خسته شده بودیم. ما در این چند سال خیلی زجر کشیدیم و اذیت شدیم و الان که به حقمان رسیدیم احساس میکنیم که سبک شدهایم. پس از اجرای حکم واقعاً انگار یک کوله باری از دوشمان برداشته شد.
با توجه به اینکه حکم آرمان چند باری به تعویق افتاده بود، فکرمیکردید که حکم اجرا شود؟
بله، ما میدانستیم که حکم اجرا میشود، چون حق قانونی ما بود. در آخرین جلسهای که هم چند روز قبل با دادستان داشتیم متوجه شدیم که حکم به زودی اجرا میشود. هر چند که همه تلاش زیادی داشتند ما رضایت بدهیم و همین موضوع باعث شدهبود اجرای حکم چند باری به عقب بیفتد، اما در نهایت میدانستیم که براساس قانون ما به حقمان میرسیم.
آقای شکوری چه زمانی به شما اعلام کردند که قرار است حکم آرمان اجرا شود؟
فکر میکنم از روز شنبه یا یکشنبه که آرمان را به قرنطینه بردند به ما هم خبر دادند که این هفته حکم اجرا میشود، اما نیمههای شب سه شنبه بود که به صورت قطعی فهمیدیم که حکم اجرا میشود.
اصلاً به رضایت فکر نکرده بودید؟
نه، در این مدت جلسات زیادی برای جلب رضایت برگزار شد و حتی قبل از اجرای حکم هم قاضی شهریاری تلاش زیادی کرد ما آرمان را ببخشیم، اما من نماینده دخترم بود و دخترم از من خواستهبود که حکم را اجرا کنم.
یعنی فکر میکنی غزاله هم خواهان اجرای حکم بود؟
بله، حتما او هم خواهان قصاص بود.
غزاله به خواب شما آمده بود و خواسته بود قصاص کنید؟
نه، اصلاً موضوع خواب نبود و غزاله هم به خواب من نیامده بود. این حق من و همسرم بود و ما هم تصمیم گرفته بودیم حقمان را بگیریم.
آخرین تقاضای آرمان پای چوبهدار چه بود؟
او هم مثل همه زندانیهای دیگر درخواست بخشش داشت. گفت ببخشید و این تقاضا را همه زندانیها در آخرین لحظه میکنند، اما آنها زمانی که مرتکب جرم میشوند خبر ندارند که روزی همین موضوع سر خودشان میآید.
پس از اجرای حکم اطرافیان چه واکنشی داشتند؟
هر کسی که تلفنی یا حضوری با من در تماس بود احساس همدردی کرد و گفت که حق با شما بوده و به حقتان رسیدید. قاتل علی چراغی هم قصاص شد
روز گذشته همزمان با قصاص آرمان، مأمور سد معبر شهرداری که هفتسال قبل راننده وانت دورهگردی به نام علی چراغی را در درگیری به قتل رساندهبود در زندان رجایی شهر کرج قصاص شد.
اواخر مرداد سال۹۳ بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از مرگ مشکوک مرد ۴۱سالهای به نام علی چراغی در یکی از بیمارستانها با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شدند. بررسیهای تیم جنایی نشان داد مقتول که راننده وانت دورهگردی بوده ۱۶ مرداد سوار بر وانت همراه پسر خردسالش برای خرید ضایعات به میدان ۱۹۶غربی تهرانپارس میرود که در درگیری با چهار مأمور سد معبر شهرداری از ناحیه سر بهشدت زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل میشود. مأموران پلیس در ادامه متهمان را دستگیر کردند که در بازجوییها یکی از آنها به درگیری با مقتول اعتراف کرد. متهم پس از تکمیل پروندهاش در دادگاه به قصاص محکوم شد. پس از تأیید حکم قصاص هیئت صلح و سازش تلاش زیادی برای جلب رضایت از اولیایدم انجام دادند، اما سرانجام صبح دیروز قاتل در زندان رجاییشهر قصاص شد.
سایر اخبار این روزنامه
بسیجیان میتوانند همهجا اثربخش و مشکلگشا باشند
بسیج اثربخش و مشکلگشا
به خاک سیاه نشستن با خرید از درگاههای جعلی در جمعه سیاه
آژانس مسیر بازگشت امریکا را به برجام میبندد
تنبلها استیکر را اختراع کردند تا عواطف راحتتر منتقل شود!
پایان تراژدی «آرمان - غزاله»
جهادگران امروز جوانانی از جنس بسیجیان دوران دفاع مقدس هستند
تریبون انعکاس مشکلات مردم باشید
پرسپولیس به «صفر-صفر»های ملالآور پایان داد
شاعران صله و خرج میخواهند آقای حسن!
خیمه فیش نجومی را خراب کنید