روزنامه شرق
1400/09/04
رستگاری به وقت اسراف
رستگاری به وقت اسراف سیدمصطفی هاشمیطبا چند شب قبل در شبکه افق سیمای جمهوری اسلامی فردی هنگام مصاحبه، با خواندن مطالبی از مقدمه برنامه چهارم توسعه و نیز گفتاری از امام جمعه وقت تهران درصدد نشاندادن خیانت و انحراف یکی از تصمیمگیران و بزرگان جمهوری اسلامی بود که اکنون مرحوم شده است. آنچه را ایشان از برنامه بیان میکرد، مصوبه دولت و مجلس بود و شورای نگهبان قانون اساسی عدم مغایرت آن را با شرع و قانون اساسی اعلام کرده بود و نیز بیانات آن امام جمعه در زمان خود هرگز با مخالفت یا تذکر مقامات تصمیمگیر جمهوری اسلامی روبهرو نشد. البته شاید ماهیت سخنان آن گوینده درست باشد، ولی هدف او نشانهرفتن به شخص خاصی بود و اگر آن گوینده دقت میکرد، میتوانست در شرایط حاضر مشابه آنچه را ذکر کرد، در عمل بسیار بیابد و با نقد آنها گامی در جهت اصلاح و تمشیت امور جاری کشورمان بردارد. حقیقت آن است که اگر دوربینی از بالا اعمال جاری در کشور را ضبط و تجزیه و تحلیل میکرد، مغایرت و تضادهای واضحی بین تصمیمات و اقدامات در کشورمان با ارزشهای انقلاب اسلامی و شعارهای رایج در کشور میدید و از آن همه مغایرت و تضاد شگفتزده میشد؛ همچنانکه فرهیختگان کشور و دنیا نیز در این امر انگشتبهدهان شدهاند. ما در این مقام بر آن نیستیم که به همه این شگفتیها بپردازیم و تنها میخواهیم این را بیان کنیم که با وجود دستور قرآن کریم به اسرافنکردن، تا چه حد جامعه ما در اسراف غوطهور است و مسئولان کشور در این مهم تا چه حد بیتفاوت، بیانگیزه و بیاعتقاد هستند. مگر نه آن است که پشتوانه هر عمل اعتقاد است پس وقتی عملی وجود ندارد، اعتقادی نیز در ما به وجود نیامده است. اولین اسراف، اسراف در مصرف برق است. به لطف گاز مجانی قیمت برق در کشور ما فاجعهبار است و این به طبقه مرفه جامعه و نیز سایر افراد اجازه میدهد تا حداکثر مصرف را داشته باشند و جالب آنکه پولداران و ثروتمندان از یارانه پنهان بیشترین استفاده را میکنند درحالیکه سرمایهگذاری و مصرف گاز و سوخت متعلق به همه مردم است اما بهره هر چه بیشتر آن را ثروتمندان میبرند. اما اسراف تنها به خانههای ثروتمندان خلاصه نمیشود. اولا معمولا در خانه اکثر شهروندان کنترلی بر تعداد روشنایی و امکانات سرمایی وجود ندارد و ثانیا در ادارات دولتی سیستمهای سرمایی در حداکثر ظرفیت کار میکنند و این تنها به ادارات خلاصه نمیشود؛ بسیاری از اماکن متبرکه نیز با مصرف بسیار برق فضای بسیار سردی ایجاد میکنند. آیا نمیتوان قیمت برق گرانبهایی را که بسیار ارزان میدهیم، در حد پایین مصرف و در حد پایین قرار دهیم و مازاد بر آن را با جریمه سنگین روبهرو کنیم تا حداقل حقوق قاطبه مردم ضعیف رعایت شود؟ دولت و مجلس همواره به نفع ثروتمندان از اتخاذ تصمیمات مناسب عاجز هستند. دومین اسراف در مصرف گاز است. اولا نیروگاههای ما با ظرفیت پایین کار میکنند و ثانیا از سرمایهگذاری در انرژی خورشیدی ابا کرده و میکنیم و همانطور که در تابستان در مصرف برق برای سرمازایی اسراف میشود، در زمستان برخی خانهها بهصورتی گرم میشود که با زیرپیراهن در آن زندگی میکنند و ادارات و اماکن متبرکه و عمومی بهصورتی گرم میشوند که پنجرهها را باز میکنند درحالیکه مردم با لباس کامل به این اماکن وارد میشوند و نیازی به این گرمکردن ندارند و چنین میشود که به دلیل عجز حکمرانی از جلوگیری از اسراف، درحالیکه دارای دومین ذخیره گاز در دنیا هستیم، از ترکمنستان گاز وارد میکنیم.سومین اسراف بین اسراف در آب و آلودهکردن منابع ملی و تخلیه آبخوانهای کشور است که به نشست زمین و تخریب و آینده فاجعهآمیز کشور میانجامد. اگر گاز و برق حاصل از آن با اسراف از بین میرود، بههرحال رفاهی در جامعه ایجاد میکند و تبعاتی جز آلودگی هوا (که البته مهم است) ندارد، اما اسراف در آب و مدیریتنکردن در مصرف آب به نابودی تمدن و کشور میانجامد. سالهای درازی است که مدیریت جامعه چشم خود را بر اسراف از جمله اسراف آب بسته است، درحالیکه میبینیم مدیران رژیم صهیونیستی چه اندازه به آب اهمیت میدهند. اگر ما کمآبی داریم آنها اصلا آب ندارند ولی سرزمین خشک را به سرزمین صادرکننده کشاورزی تبدیل کردهاند. آنچه ما در40 سال گذشته انجام دادهایم، چنین است.
1- مصرف آب کشاورزی بدون حسابوکتاب و عدم تغییر علمی در کشاورزی 2- تخصیص آب مناطق کشاورزی به شهری (پنج رودخانه را به تهران اختصاص دادهایم) و اجازه مصرف بیرویه شهری به شهروندان با تعیین قیمت بسیار نازل و عدم هرگونه کنترل و نظارت 3- احداث صنایع آببر در نقاط کمآب 4- اجازه حفر چاه عمیق و چشمپوشی از حفر چاههای بیمجوز و چشمپوشی از استخراج بیرویه آب از چاهها 5- ریختن همه نوع فاضلاب در رودخانهها
6- عدم احداث سیستم جمعآوری فاضلاب و تصفیه آنها
7- احداث اشتباه برخی سدها مانند سد گتوند که منجر به شوری آب و خشکشدن یکمیلیون اصله نخل شده است.
8- تخصیص آب نقاط آباد مثل میناب به بندرعباس که باعث خشکشدن میلیونها اصله نخل در میناب شده است.
اگر به این اقدامات جهل اطلاق نکنیم، چه باید بگوییم. این یعنی مدیریت جهل، مدیریت بیتفاوتی، مدیریت آینده ناامن. چهارمین اسراف در محصولات کشاورزی و کلا پسماندهاست. طبق آمار منتشره حدود 35 درصد محصولات کشاورزی نابود میشود و کلا برای آن فکری نشده است. به این اضافه شود ریختن زبالهها در فضای آزاد یا دفن پسماندهای شهری و روستایی که به دو مسئله منجر میشود.
1- پسماندهایی که به آن طلای کثیف اطلاق میشود از بین میرود و ثروتی را از بین میبریم. توجه شود چین از آمریکا پسماند وارد میکند!
2- دفن یا ریختن در هوای آزاد موجب آلودگی زمین و محیط میشود. بهخصوص در شهرهای مرطوب شمال شیرابههای آلوده پسماندها، آب رودخانهها را آلوده میکند و موجب بیماریهای مختلفی میشود. نه اینکه هیچکس از ابتدای انقلاب به فکر این امر نبوده است بلکه از همان زمان برخی اندیشه لازم را داشتهاند اما مجموعه افکار در جهت صحیح عمل نکرده است. برای مثال در صفحه 87 کتاب عملکرد سهساله وزارت صنایع که در سال 63 انتشار یافت و موجود است احداث پنج واحد تبدیل زباله به کود آلی در شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز، مشهد و رشت در دست اجرا ذکر شده است؛ به این اضافه شود تفاهمی که با یک شرکت اتریشی برای ساخت داخل صد واحد تبدیل زباله شده بود. اما این حرکت در سالهای بعد به هر دلیلی ابتر ماند و اینک تنها تعداد معدودی واحد تبدیل زباله اجرا شده است. اسراف فقط به این چند مورد ختم نمیشود. اسراف در مصرف ارز که خون اقتصاد یک ملت است (به نفع قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه از کشور)، اسراف در ساختن برجهای با آپارتمانهای تا هزارمتری بهجای نوسازی بافتهای فرسوده و آماده فروریختن، اسراف در پذیراییها و حکایت اسرافهای بسیار دیگر در زندگی و مدیریت روزمره و از جمله اسراف در مصرف بنزین و گازوئیل با خودروهای پرمصرف اما در آنچه از اسراف جلوگیری میکرده است مثل احداث راهآهن بهجای کامیون کاملا خساست بهخرج دادهایم. ظاهرا قرآن به جوامع دیگری تعلق دارد و مدیران و مردم جامعهمان برای رستگاری اسراف را انتخاب کردهاند و بیتوجهی مدیران جامعه در برابر همه تذکرات مصداق نرود میخ آهنین بر سنگ است و راه رستگاری از اسراف نمیگذرد. آنچه دیروز در خوزستان مطرح شد و آنچه امروز در اصفهان مطرح است و در روزهای آینده در همه نقاط کشور خواهد بود، نتیجه همین اسراف است. آیا گوش شنوایی وجود دارد؟ اینک چاره در جبران است. تنها راه رستگاری کشورمان و جلوگیری از تخریب ملی و سرزمینی آن است که از اسراف در مصرف منابع طبیعی خودداری کنیم. قبول کنیم که میتوانیم از یک سو با وضع مقررات لازم و اصرار بر اجرای آن همه را به صرفهجویی و نه با معیارهای شبهلیبرالیستی و راحتطلبانه بلکه با معیارهای «مصرف هرچه کمتر» دعوت کنیم و از سوی دیگر بر مبنای «اطلبو العلم ولو باسین» از عالمان و متفکران و فناوران کشورمان و نیز دنیا بخواهیم تا چاره مشکلات را بیابند و عمل کنند. توجه شود که اینک کشورمان نیازمند صرفهجویی در قطره قطره آب، نفت و سایر منابع طبیعی کشور است. حیف است کشوری آباد که میتواند مرکز انرژی منطقه و دارای جایگاه اصیل علم و فرهنگ فناوری باشد، به نابودی سوق یابد. به یاد داشته باشیم که دشمنان بیرون از مرزها بسیار محیل و گوشبهزنگ هستند، از داخل با تخریب سرزمینی به آنها کمک نکنیم. امروز گفتمان رئیسجمهور، مجلس و سایر مدیران کشور باید «حفظ ایران» باشد و در این امر با تمام وجود حرکت کنند. مردم حاضر هستند.
سایر اخبار این روزنامه
صادرات فسادساز خودرو
اردوغان در سراشیبی سقوط
برنامه طنز، جامعه گرسنه را شاداب نمیکند
مشکلگشایی در مسائل با همت بلند درستاندیشی و توکل به خدا
دانشگاه در دست سیاسیون
حملات سایبری با موجسواری بر تنش آبی
امامصادقیها مقصرند
بررسی میزان تلفات ترافیکی و جادهای در ایران
پایان پرونده آرمان و غزاله در سحرگاه مرگ
گروسی: مذاکراتم در تهران بینتیجه بود
رستگاری به وقت اسراف
خشونت ممنوع
رستم و اكوان ديو
بازارهای محلی و مسئله ترافیک