ضیافت قیصر و داشآکل در محله قدیمی تهران!
آیدین آغداشلو یکی از هنرمندانی بود که از نمایشگاه مسعود کیمیایی بازدید کردشهروندآنلاین: روز گذشته در شلوغی و ازدحام دوستداران مسعود کیمیایی -که خیابان دروس را بند آورده بود- نمایشگاه نقاشی این کارگردان قدیمی و مطرح سینما در گالری گلستان آغاز به کار کرد. هنرمندی که در آغاز نهمین دهه زندگیاش با این نمایشگاه یک بار دیگر دوستان و دوستدارانش را شگفتزده کرده است. در این نمایشگاه هنردوستان و هنرمندان پرشماری از جمله آیدین آغداشلوی نامدار برای دیدار از چهره جدیدی از مسعود کیمیایی سینماگر حضور پیدا کرده بودند…
نقاشیهای چند صد میلیونی کیمیاییگالری گلستان این روزها میزبان نقاشیهای مسعود کیمیایی است. نمایشگاهی متشکل از ۲۱ تابلوی این سینماگر دورانساز که یک بار دیگر ثابت میکند که مسعود کیمیایی همچنان، حتی در هشتاد سالگی نیز توانایی غافلگیر کردن دوستدارانش -و حتی مخالفانش- را دارد.
مسعود کیمیایی که علاوه بر فیلمسازی، بهعنوان شاعر، رماننویس و نوازنده نیز در وادی هنر طبعآزمایی کرده؛ نمایشگاه آثار نقاشیاش را ظاهرا به پیشنهاد لیلی گلستان برگزار کرده که خودش گفته بعد از دیدن شماری از تابلوهای مسعود کیمیایی به او پیشنهاد برپایی نمایشگاه داده است.
حالا این نمایشگاه در حال برگزاری است: نمایشگاهی از آثار نقاشی مسعود کیمیایی که با تکنیک رنگ روغن روی بوم در سبک رئال و فیگوراتیو کشیده شده و از ۹۰ تا ۳۲۰ میلیون تومان قیمتگذاری شدهاند. نکته جالبتر اینکه کاتالوگ نمایشگاه کیمیایی نیز که حاوی تصاویر چاپشده نقاشیهای حاضر در نمایشگاه است، به قیمت ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرسد…
خود خود مسعود کیمیاییاین سینماگر دورانساز که گفته از هجده سالگی نقاشی میکرده؛ پیش از افتتاح نمایشگاهش گفته بود که «من هرگز تن به انتشار کاری که احساس کنم پایینتر از حد فیلمسازیام است، یا به شکلی که به آن ممکن است لطمه بزند، نمیدهم.» با این حساب، برگزاری مراسم افتتاح نمایشگاه نقاشیهای مسعود کیمیایی نشان از این دارد که به باور خود مسعود کیمیایی نقاشیهایش به اعتبار هنری او آسیب نمیزنند و دستکم اینکه در حد فیلمسازی او هستند. باوری که ظاهرا لیلی گلستان نیز در آن با مسعود کیمیایی همعقیده است و ویژگی اصلی نقاشیهای کیمیایی را شباهتشان به خود آقای کارگردان عنوان میکند: «نقاشیها دقیقا خود خود مسعودند. پر از تخیل و رنگ»…
رویاها و کابوسهای یک ذهن آشفته خیالبافمسعود کیمیایی درباره نقاشیهایش گفته بود: «آنها که نقاشیهایم را دیدهاند، مثل خانم گلستان، میگویند عین فیلمهایم است. یعنی شاید بشود گفت نقاشی بهمعنای مرسوم و متداولش نیست. همانطور که «زخم عقل» ربطی به مجموعه اشعار روز نداشت یا «جسدهای شیشهای» و «سرودهای مخالف ارکستر ندارند» با رمانهای مرسوم ادبیات معاصر خیلی نسبتی نداشت»…
حالا کسانی که از نمایشگاه نقاشیهای استاد بازدید کردهاند، میگویند که تابلوها واقعا خود مسعود کیمیایی هستند و این هنرمند را با تمام عوامل و عناصری که در آثار دیگرش نیز دیدهایم، روایت میکنند. آثاری از جنس فیلمهای مسعود کیمیایی -انگار «قیصر» و «داشآکل» و «ردپای گرگ» را نقاشی کرده و به دیوار زده باشی. رضای «ردپای گرگ» را- که با اسب خیابان لالهزار و میدان فردوسی را دور زد.
لیلی گلستان نیز نقاشیهای مسعود کیمیایی را خود خود این کارگردان میداند- اینها همه کیمیاییاند: «نقاشیهایی ناب- و پر از تخیل»؛ «پر از رویا- و یا کابوس»؛ «زاییده یک ذهن پرتخیل رنگین- یک ذهن آشفته خیالباف که همه عمرش خیالبافی و قصهگویی کرده و فیلمهای درجه یک ساخته»؛ «درگیر مفهوم و تصویر»؛ «در کنار جاهلهای کلاه مخملی- کاردی… پروانهای… ماشینهایی… و بعد ردهای از ماهیان معلق در آسمانی آبی و ساعت و قفل»…
اهمیت نقاشیهای کیمیاییلیلی گلستان میگوید که «نقاشیهای مسعود کیمیایی حکایت از این میکنند که او در این آثار به عمد و به قصد نخواسته نقاش باشد. نخواسته فریاد بزند که نقاشی است. خودش بوده. مسعود هیچ ادعایی در زمینه نقاشبودن ندارد و گفت خودم و فیلمهایم را روی بوم کشیدهام و واقعا هم همینطور است و کاردهایی که روی بوم است، واقعا امضایش است.»
مدیر گالری گلستان اما انکار نمیکند که همین نقاشیها اگر متعلق به کسی غیر از مسعود کیمیایی بود، شاید نمایشگاهش در گالری گلستان برگزار نمیشد: «اهمیت این نقاشیها این است که متعلق به آدمی بزرگ در سینمای ایران است. در حقیقت چون یک آدم بزرگ و مهم سینمای ایران این کارها را هم کرده، جذاب است. جذاب است که فرصت کرده کارهایی برای دل خودش انجام دهد و جذابترش اینکه این آثار خود واقعی مسعود کیمیاییاند. گاهی خشونت و گاهی لطافت»…
لیلی گلستان نقاشیهای مسعود کیمیایی را «ساده و غریزی و بدوی» میداند. «نوعی نقاشی خودآموخته و مکتب ندیده.» گلستان به تاکید میگوید که «اینکه در نقاشیهای مسعود ادعای نقاشبودن و تبحر دیده نمیشود، خیلی مهم است. دلش خواسته نقاشی بکشد و من هم دلم خواسته برایش نمایشگاه بگذارم. کیمیایی هر وقت دیگر هم دلش بخواهد اینجا نمایشگاه بگذارد، حتما این کار را در کمال پارتیبازی انجام میدهم. چون دوست عزیز من است و ما ۵۰ سال است که با هم دوستیم»…