میراث شوم فقدان نظارت

جدایی کالدرون از پرسپولیس در آستانه دو سالگی است که مشاور وزیر از جزئیات پرونده‌ای که برای حل آن هزاران راهکار در نظر گرفته شده، شوکه شده است. پرونده‌ای که پرسپولیس برای خلاصی از دردسر‌های آن به هر ریسمانی چنگ زده، اما هنوز موفق به باز کردن این طوق از گردن خود نشده است. با وجود این مهم‌تر از چالشی که سرخپوشان به واسطه این پرونده با آن دست به گریبانند، تعجب قابل لمس ذوالفقارنسب از جزئیات این ماجراست و گله‌گذاری‌های سرپرست مدیریت باشگاه بابت بدهی‌هایی که میراث گذشتگان است. گذشته‌ای که خط پایانی ندارد و مدیران را در عین ناحقی، محق می‌کند، چراکه بی‌کفایتی‌های سابق به غایت دست‌شان را برای توجیه ناکارآمدی‌های فعلی باز گذاشته است.
آنچه امروز و بعد از نزدیک به دو سال، مشاور وزیر بدان پی می‌برد داستانی است که طی ۲۱ ماه گذشته بار‌ها و بار‌ها به تفضیل توسط رسانه‌ها بازگو و به آن اشاره شده است. داستان جدایی مردی که به‌رغم کسب عنوان قهرمانی نیم‌فصل و سکوت برابر عدم پرداخت بدهی‌هایش توسط مدیریت باشگاه به سمت در خروجی هدایت شد، آن هم نه زمانی که این قطع همکاری ناخواسته می‌توانست برای سرخپوشان بی‌ضرر باشد و حالا این پرسپولیس است که باید تاوان این بی‌کفایتی مدیریتی را پس دهد!
مدیریتی که عدم نظارت وزارت ورزش به عنوان متولی و رئیس مجمع این باشگاه دست آن را برای هرگونه اهمالی باز گذاشته بود. اهمال‌کاری که حالا بعد از تغییرات صورت گرفته، ارکان وزارتخانه جدید پس از مرور آن شوکه شده‌اند!
پرونده کالدرون، اما یکی از هزاران پرونده‌ای است که فقدان نظارت در نهاد‌های بالادستی، چالشی جدی برای فوتبال باشگاهی ایران ایجاده کرده است. پرونده قرارداد‌هایی که یا به بدترین شکل ممکن عقد می‌شوند یا به‌رغم نگارش قابل قبول با بی‌کفایتی مدیریتی کارشان به جا‌های باریک می‌کشد و بیخ پیدا می‌کند، آن هم درست زمانی که مقصران اصلی اینگونه داستان‌ها در رأس امور نیستند تا تاوان ندانم‌کاری‌های فاحش خود را پس بدهند و همه آوار بر سر نفر بعدی خراب می‌شود تا دست او نیز برای توجیه به خوبی باز باشد. درست مانند واکنشی که صدری به اعتراض بازیکنان در خصوص بدقولی در پرداخت مطالبات‌شان نشان داد: «میراث‌دار بدهی دوره‌های گذشته هستیم.» آنچه سرپرست باشگاه پرسپولیس به زبان می‌آورد چیزی جز واقعیت نیست، اما تمام واقعیت هم نیست. واقعیت این است که عدم نظارت و سپردن کار به مدیران ناکارآمد طی سال‌های گذشته باعث تلنبار شدن بدهی‌های هنگفتی شده است، اما مدیری که امروز تاوان قبلی‌ها را پس می‌دهد نیز خود میراثی مشابه را برای مدیران بعد از خود به جای می‌گذارد، چراکه چرخه عدم نظارت بر کار مدیران بزرگ‌ترین معضل فوتبال ایران است. چرخه‌ای که کارکرد آن می‌تواند نقطه پایانی بر گذشته‌های بی‌پایانی باشد که نقل دهان مدیران است برای توجیه، البته به شرط آنکه، چون داستان کالدرون دو سال بعد از پایان یک پرونده، آقایان را تازه به صرافت بررسی نیندازد، چون قبای بعد از عید دیگر به کار نمی‌آید و به درد گَل منار می‌خورد!
کار امروز ذوالفقارنسب (بررسی پرونده کالدرون) را اگر دو سال قبل ناظران وزارت ورزش به عنوان متولی و رئیس مجمع این باشگاه انجام می‌دادند امروز نه پرونده‌ای از شکایت این مرد آرژانتینی در فیفا خاک می‌خورد، نه پنجره نقل و انتقالات سرخپوشان بسته می‌شد، نه به اندک سهم در نظر گرفته شده برای کارآفرینی در مناطق محروم دست‌درازی می‌شد و نه مشاور وزیر چنان متعجب که مستأصل از اتفاقات رخ داده، بگوید: «من واقعاً نمی‌دانم چرا کسانی که خود را پرسپولیسی اصیل می‌دانند با رفتار‌های مدیریتی خود کاری می‌کنند که هوادار حرص و جوش بخورد.» با وجود این ماهی هر زمان از آب گرفته شود تازه است و همین امروز نیز می‌توان با عزم و اراده‌ای قوی گامی محکم و بلند در راستای نظارت بر عملکرد مدیران برداشت و با گماردن افراد کاربلد در رأس امور از تکرار تجربیاتی این‌چنین تلخ پیشگیری کرد تا دیگر درمانده شاهد هدررفت بیت‌المال و ضربه خوردن فوتبال به واسطه بی‌کفایتی مشتی مدیر نالایق نباشیم.