روزنامه ایران
1400/09/09
آمیزهای از ذوق هنری و نبوغ نظامی
فیلم سینمایی «منصور» بهکارگردانی سیاوش سرمدی پس از رونمایی در سیونهمین جشنواره فیلم فجر از اواسط آبانماه به نمایش عمومی درآمده است. این فیلم درباره شهید تیمسار منصور ستاری، فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است. فیلم به سراغ همه فرازهای زندگی و خلوت او نرفته است بلکه تلاشهای شهید ستاری در دوران جنگ در زمینه احیا و توسعه صنعت هواپیماسازی و چالشهای آن را به نمایش میگذارد. با اتکا به تجربه مستندسازی کارگردان، فیلم رگههایی مستندگونه در روایت این چالشها و لحنی افشاگرانه در نقل بخشی از مدیریت دوران دفاع مقدس دارد. علیرضا داوودنژاد کارگردان کهنهکار سینمای ایران که بهعنوان مشاور کارگردان، عوامل فیلم «منصور» را همراهی کرده در گفتوگو با «ایران» از انگیزههای همکاری با این فیلم گفته است. از نظر او تیمسار منصور ستاری این ویژگی را داشته: «تیمسار ستاری نقاش و مجسمهساز و نجار بود و به طور حرفهای از این رشتههای هنری و صنعتی سر در میآورد.» این وجه از شخصیت شهید ستاری در کنار عواملی چون پرداختن به خودکفایی در صنایع دفاعی و حضور سیاوش سرمدی بهعنوان کارگردان عامل همراهی او با این فیلم بوده است. او معتقد است که ذوق و خلاقیت هنری، روحیه نوع دوستی و خدمتگزاری را در نیروی نظامی تقویت خواهد کرد. محسن قصابیان که پس از سالها دوری، با نقش شهید ستاری جلو دوربین «منصور» آمده در گفتوگویی مجزا، شهید ستاری را شخصیتی مهربان، مقتدر و آرام توصیف میکند و جذابیت فیلمنامه را ایستادگی او مقابل تحریمها و موانع و حل مشکلات آن هم در حیطه مهم و وسیع امنیت هوایی کشور عنوان میکند.قهرمانی که میداند چه میخواهد
مهدی مطهر
مجری طرح
ساخت هواپیما رؤیای چندصد ساله بشر را محقق کرد و جنگنده با قدرت مانور و سرعتش شاید اوج بلوغ و بالندگی ذهن بشر بود. خیلی غرورآفرین است وقتی بدانیم در اوج جنگ تحمیلی با همه فشارها چند گروه در رؤیای ساخت هواپیما روز و شبشان یکی شده بود. در میان اسامی بسیاری که در این پروژه درخشیدند مهندس ثنایی اسمی ویژه است. نمیدانم چقدر اما اطمینان دارم شبیه مهندس ثنایی در سرزمین مادری من در همه حوزههای هستهای، پزشکی، جراحی و حتی خودرو کم نیستند، اما چرا حالمان در همه زمینهها خوب نیست؟ سال ۹۶ رهبر معظم انقلاب در پیامی به مناسبت درگذشت مهندس ثنایی فرمودند که ایشان در انجام این کار افتخارآفرین(سازنده جنگنده آذرخش) هیچگاه احساس یأس نکرد و حالا میدانیم چرا ثنایی در پروژهای که هیچ هواخواهی نداشت موفق شد؛ به طور حتم بخش زیادی از آن به خاطر همراهی «منصور ستاری» است. ما شبیه منصور ستاری کم داریم. واقعاً قهرمان ساخت جنگنده «ستاری» است ،قهرمانی که نه قدیس است و نه پرحرف و پرمدعا، قهرمانی که فقط و فقط میداند چه میخواهد و مهمتر آنکه میداند ما میتوانیم. شاید این حرف من تکراری باشد و شاید به مذاق خیلیها خوش نیاید ،اما من اعتقاد دارم اگر قرار به رفتن است و «آنهایی» که دوست ندارند باید جمع کنند بروند؛ «آنها» مسئولانی هستند که فکر میکنند ما نمیتوانیم، کسانی که با بیعملی عرصه را آنقدر تنگ کردهاند که به زعم بسیاری ایران سختترین کشورها برای کارآفرینی و اشتغال شده است. «منصور» نشان داد که ما میتوانیم به مدرنترین تکنولوژی بشر برسیم و اگر در خودرو و مسکن و بهمان موضوع نتوانستیم ایراد به ژن و نژاد ما برنمیگردد. مشکل را در جای دیگر باید جست و جو کرد. منصور این روزها حرف دل خیلی از کسانی است که دلشان برای ایران میسوزد ولی نمیدانند از کجا باید شروع کنند.
علیرضا داوودنژاد درباره همراهیاش در فیلم «منصور»:
فرماندهای که آرزوها را محقق کرد
نیره خادمی
خبرنگار
چه عواملی باعث شد در این پروژه حضور داشته باشید؟
سه دلیل داشتم. اولی خود کارگردان یعنی سیاوش سرمدی بود. من از حدود بیست و پنج سال پیش او را میشناسم. از زمان نوجوانی تشنه دانستن بود و به سراغ من میآمد و درباره سینما پرس و جو میکرد؛ به نظرم میآمد هیچ پاسخی او را قانع نمیکند. سالیانی از او بیخبر بودم تا فهمیدم وارد سینمای مستند شده و دنبال ماجراجویی و ساختن فیلمهای جنجالی مثل گم شدن دیپلمات ایرانی در لبنان یا مسلمان شدن فرزند فلان خانواده اشرافی و متنفذ در ایتالیاست که گویا برایش دردسرساز هم بود؛ بلندپروازیهایی که با روحیه نوجوان پرسشگر و سمجی که میشناختم سازگار بود. دو، سه سال پیش باز به سراغم آمد و این بار برای ساختن یک فیلم سینمایی سخت و پر دردسر مشورت میخواست. او اینک مردی بود با تجربه که آثار پختگی در او پدیدار شده بود و به آغازی حرفهای در سینمای داستانی میاندیشید و «نه» گفتن به او برایم سخت بود. دلیل دوم موضوع فیلم بود که به شخصیتی استثنایی و منحصر به فرد میپرداخت. یکی از سؤالاتی که همیشه ذهن مرا به خود مشغول میکرد و شاید دلیلش پدرم بود که در شهربانی خدمت میکرد و من او را از کودکی اسلحه به کمر میدیدم. این بود که کدام ویژگیها میتواند نظامیان را -که ما برای امنیت شهرها و مرزهایمان به آنها احتیاج داریم- از غلبهجویی و سلطهطلبی بر دیگر اقشار مردم باز دارد و روحیه نوع دوستی و خدمتگزاری را در آنها تقویت کند. به نظرم رسید یکی از این ویژگیها روحیه ابداع و ابتکار و برخورداری از ذوق هنری و تمایل به آفرینش و کار خلاق است. شاید کمتر کسی خبر داشته باشد که تیمسار ستاری نقاش و مجسمهساز و نجار بود و بهطور حرفهای از این رشتههای هنری و صنعتی سر در میآورد در حدی که نردههای چوبی خانهاش را خودش میساخت و نصب میکرد و یکی از مجسمههایی که ساخته جایی در میدانی نصب شده است و تابلوهای نقاشی به جا مانده از او از جهت طراحی و رنگ آمیزی زیبا و حرفهای و دیدنی است. دلم میخواست بر این وجوه از شخصیت ستاری در فیلم تأکید شود. اینکه چگونه اوقات فراغتش را در خانه به خلق ماکتهای گوناگون هواپیما صرف میکرد و در سر کار برای ساختن هواپیمای جنگی به آب و آتش میزد. دلیل سومم هم این بود که در شرایط تحریم و جنگ و در وضعی که مملکت زیر باران بمب و موشک بود و ما از پس تعمیر هواپیماهایمان به سختی بر میآمدیم شهید ستاری به ساختن هواپیما فکر میکرد و برای ممکن کردن این آرزویی که محال به نظر میرسید از هیچ فداکاری و تلاشی فروگذار نکرد به نظرم حماسهای بود که واقعاً جای کار داشت. قهرمانی که هم سلحشور بود و هم هنرمند و خلاق ولی متأسفانه در فیلم به وجه هنرمندانه شخصیت او چندان پرداخته نشد.
حضور شما در روند کار چگونه بود؟
مشاورههای من بیشتر به اجرای سینمایی بر میگشت؛ هم درباره فیلمنامه که به زمانبندی و ریتم و حشو زوائد مربوط میشد و هم به ملاحظاتی که به ساخت و پرداخت صحنهها ارتباط پیدا میکرد. ترجیح میدادم جنبه ذوقی و هنری شخصیت - جنبه مورد علاقه من که در فیلم نیست یا کمرنگ شده است- حضور بیشتری داشته باشد ولی حجم حوادث و ماجراهایی که به کار و حرفه اصلی تیمسار و تلاش او برای دستیابی به ساخت و ساز هواپیما مرتبط میشد، زیاد بود. بنابراین بیشتر زمان فیلم، صرف پرداخت به این موارد شد. بعد هم اشاراتی که به آن وجه از شخصیت تیمسار شده بود در فیلم کوتاه شد. البته هنوز فیلم را در اکران ندیدهام و شاید همان اشارات هم حذف شده باشد.
نمایش یک قهرمان و باورپذیر شدنش برای مخاطب ظرافتهای زیادی را در فیلم میطلبد. برخی معتقدند برای نمایش آن فقط باید به ویژگیهای مثبت پرداخت در حالی که قهرمان هم انسان است و برای باورپذیر شدن او، نیاز به نمایش همزمان وجوه مثبت و منفی است. نظر شما در این باره چیست؟
معمولاً در همه جای دنیا، فیلمهایی که قهرمان ملی را نمایش میدهند بیشتر روی وجوه مثبت شخصیت که مربوط به هدف فیلمنامه است، تأکید دارند ولی ترجیح شخصی من این است که جنبههای مختلف زندگی قهرمان نشان داده شود. البته در این فیلم هم اشاراتی وجود دارد و قهرمان برای رسیدن به مقصود کارهایی میکند که به مذاق برخی از اطرافیان خوش نمیآید.
ما در تاریخ جنگ 8 سالهمان، شخصیتهای اینچنینی کم نداشتیم اما چرا کمتر سراغ آنها رفتهایم؟
ما در جنگ هشت ساله مصایب و سختیهای سهمگینی را پشت سر گذاشتیم؛ من شخصاً دو، سه ماهی را در جبههها گذراندم و در آنجا شاهد بودم که چگونه پیر و جوان دست از جان شسته بودند و واقعاً ازهیچگونه فداکاری و ایثار مضایقه نمیکردند. قهرمانهایی بینام و نشان از همین مردم عادی و زحمتکش کوچه و بازار که از جان و دل خدمت میکردند و بیهیچ چشمداشتی گوش به فرمان فرماندهان خود به زیر آتش گلوله و توپ و خمپاره میرفتند. اینکه چرا به این حماسهها پرداخته نمیشود برای من هم سؤال است و نمیدانم مسئولان برای این کوتاهی و قصور چه پاسخی دارند. شخصاً در جریان کار روی فیلمنامهای که به خاطرات شهید احدی میپرداخت و بر اساس نوشتههای خود او که رتبه اول کنکور پزشکی را هم داشت ساخته میشد، متوجه شدم که اصولاً هم و غم جدی برای بازتاب فداکاریهایی که ملت در آن زمان از خود نشان دادند، وجود ندارد.
محسن قصابیان از حضور در نقش شهید ستاری گفته است
«منصور» یعنی خواستن و توانستن
نرگس عاشوری
خبرنگار
بازخوانی یک چهره کمتر شناخته شده برای نسل جوان بر پرده سینما اقدامی ارزشمند است که میتواند فتح بابی برای به تصویر کشیدن سایر شخصیتهای اثرگذار تاریخی دفاع مقدس و انقلاب باشد. فیلم «منصور» اسباب آشنایی مخاطب با شخصیتی است که پیش از این تنها بهعنوان اسمی بر یکی از اتوبانهای تهران او را میشناختند. علاوه بر شهید ستاری یکی از شخصیتهای جذاب قصه مهندس ثنایی است؛ یک متخصص کارآمد که از حوزه فعالیتش رانده شده و قصد مهاجرت دارد اما میماند و سال 65 یک اف 5 را شبیهسازی میکند. خودتان قبل از «منصور» شناختی از این دو شخصیت داشتید؟
فیلمنامه از طریق کیومرث مرادی که انتخاب بازیگر و بازیگردانی کار را به عهده داشت به دستم رسید. پیش از خواندن فیلمنامه، من هم شناخت کمی از تیمسار ستاری داشتم. «منصور» باعث شد بیشتر درباره ایشان تحقیق کنم و پی ببرم که چه شخصیت تأثیرگذاری داشتند. بله اهمیت و تأثیرگذاری مهندس ثنایی انکارناپذیر است و البته درباره تصمیم او برای مهاجرت از ایران و انصراف از این تصمیم، نویسنده منبع موثقتری برای پاسخگویی است اما مسلماً برخی اتفاقات جهت دراماتیزه شدن داستان و حاصل تخیل نویسنده است. فیلمهایی مثل «منصور» میتواند فتح بابی باشد تا بیشتر به شخصیتهایی شبیه مهندس ثنایی و نیاز جامعه به آنها بپردازیم.
زمان خواندن فیلمنامه برداشت خودتان از شخصیت شهید ستاری چه بود؟ چه تصویری از ایشان در ذهنتان ترسیم شد؟
مهربان، مقتدر و آرام. جذابیت فیلمنامه و شخصیت منصور برای من همین ویژگی تلاش برای بازسازی، ایستادگی مقابل تحریمها و حل مشکلات آن هم در حیطه مهم و وسیع امنیت هوایی کشور است. او با موانع مختلف رو به رو میشود اما برای هر کدام از آنها راهحلهایی پیدا میکند. سرگذشت تیمسار ستاری خیلی وسیعتر از یک فیلم است و در قالب کارهای مختلف از جمله سریالسازی میتوان به زوایای شخصیتی ایشان پرداخت.
برای شناخت بیشتر شخصیت ایشان تحقیق کردید؟ از چه منابعی استفاده کردید که نقش پختهتر شود؟ به لحاظ استایل و فیزیک چطور؟ تغییری داشتید که به شمایل ظاهری شهید ستاری نزدیک شوید؟
بعد از خواندن فیلمنامه یک پروسه زمانی چهل روزه برای رسیدن به نقش داشتم. دورخوانی و گفتوگو با کارگردان برای پی بردن به هدف و نزدیک شدن به نقش براساس ایدههای ایشان مؤثر بود، بخصوص که فیلمنامهنویس کار هم خودشان بودند و این مسیر را راحتتر میکرد. علاوه بر مستندی که سیاوش سرمدی ساخته بود، فیلمهای موجود از شهید ستاری و برخی تحقیقات میدانی کمک کرد تا به شناخت بهتری برسیم. تلاش کردیم لهجه، سوی نگاه و جنس میمیک چهره در قالب کلیتی درست ارائه شود. حدود 10 کیلو وزن کم کردم تا به استایل مورد پسند کارگردان برسم. از یک جایی به بعد اما فقط بحث خود تیمسار ستاری مستند مطرح نیست، بازسازی آن در حیطه منطق فیلمنامه هم است و همین جاست که توان من بازیگر به چالش کشیده میشود، اینکه تو بهعنوان بازیگر چه چیزی به نقش اضافه میکنی تا برای مخاطب باورپذیری بیشتری ایجاد کنی. این جزو وظایف بازیگر است که برای نقش سلوکی پیدا کند و در طول کار حد و حدود آن را رعایت کند.
پیش از کلید خوردن فیلم با خانواده شهید ستاری گفتوگو داشتید؟ واکنش آنها پس از دیدن گریم و بازی شما چه بود؟
اولین برخوردم با پسر شهید ستاری (سورنا ستاری) مربوط به روزهای اول فیلمبرداری است. در ابتدا عامدانه از ایشان دور شدم تا در صحنه مستقر شوند. با دوستان مشغول گپ و گفت بودند که از پشت سر به ایشان نزدیک شدم. واکنششان جالب بود، تصورم این است که به نوعی تأیید کردند که چهره ، لباس و... به خاطراتی که ایشان از پدر داشتند نزدیک شده است.
چقدر آرامش نقش برگرفته از شخصیت واقعی شهید ستاری است؟ بهعنوان مثال آرامش بیرونی ایشان حتی در آن واکنش اعتراضی به مأمور دادگستری برگرفته از شخصیت ایشان است یا اینکه شیوه ارائه عواطف صرفاً مبتنی بر سبک بازیگری و برگرفته از منطق فیلمنامه است؟
شهید ستاری اقتدار بیشتری داشت و احتمالاً برخوردهایشان جدی تر بود. طمأنینه و خونسردی در تقابل با موقعیتهای فیلمنامه هم حاصل شخصیت فردی من است و هم فیلمنامه. در گپهایی که با سیاوش سرمدی داشتیم تأکید بر این بود که نیاز نیست عصبانیت شهید ستاری بشدت بروز پیدا کند. شاید شخصیتهای دیگر فیلم، عنان از دست بدهند اما تیمسار این کار را نمیکند. بر این اساس ماجرا را درونیتر میکند و برای مخاطب جذاب تر میشود.
شهید ستاری قهرمانی کنشگر است و مخاطب نسبت به آن همدلی دارد اما در عین حال براساس موقعیتی که در فیلمنامه شکل میگیرد و نوع واکنشهای ایشان با برخی موانع، ممکن است این برداشت شکل بگیرد که آیا منصور شخصیتی است که خود را در برابر سیستم میبیند و آنارشیک عمل میکند (حتی از نگهبان سوله میخواهد واکنشی جدی تر در مواجهه با حکم قانون داشته باشد و او را توبیخ میکند) یا شخصیتی است که برای اصلاح یک سیستم معیوب بهصورت خودجوش وارد عمل میشود؟
تیمسار ستاری فیلم «منصور» شخصیتی است که هدفی دارد و برایش مهم نیست که ساختارها مانع هستند یا نه. او بخوبی میداند چه میخواهد و مصمم است که میتواند. میگوید کار درست این است که به هدف برسیم. هدف او نوآوری و ساخت هواپیماست اگر سیستم مانع سازندگی است؛ معیوب است و باید اصلاح شود. سیستم پروتکل و دستورالعملی تجویز میکند که شدنی نیست، آن هم موقعیت بحرانی که نیاز به تصمیم دقیق و فوری برای خروج از بنبست است. تیمسار این خلاقیت را دارد که در لحظات سخت تصمیم درست بگیرد و تغییر ایجاد کند.
«منصور» همانطور که از نام و قصهاش پیداست یک فیلم شخصیت محور است و با نگاهی به بخشهایی از زندگی شهید ستاری و طراحی و تولید اولین جنگنده کاملاً ایرانی ساخته شده است. فارغ از نسبتش با قهرمان قصه، صنعت هواپیماسازی و چالشهای آن را در ایران به نوعی به نمایش میگذارد. فیلم در عین حال لحنی افشاگرانه دارد و بخشی از ناگفتههای مدیریتی دوران دفاع مقدس را روایت میکند. جدا از وجهه تاریخی درونمایه و پیام اثر مهم است. «منصور» را در القای این پیام موفق میدانید؟
قضاوت با مخاطب است اما فرض من بر این است که فیلمنامه راه درست را رفته و باز فرض من بر این است که کارگردان روایتی درست در زمان هدایت ما برای رسیدن به هدف دنبال کرده است. بازخوردهایی که تا به امروز داشتم مثبت بوده و تأییدکننده این فرضیه است. مخاطب با تیمسار ستاری همراه شده و فیلم را دوست دارد.
به اعتقاد شما اینکه یک نهاد پشتیبان و سازنده فیلم بوده باعث نمیشود مخاطب و علاقهمند جدی سینما توجهاش به ایدئولوژی و نگاه سیاسی آن جلب شود؟
من فارغ از بحثهای سیاسی، فیلم را دنبال میکنم چون خود اثر مهم است. امیدوارم نگاه تماشاگر هم همین باشد؛ اینکه آیا اثری هنرمندانه خلق شده و برای فرهنگ این مملکت و برای آینده ما مفید و سازنده است، اینکه فیلم کمک میکند تا امید بسازد و بر آحاد جامعه تأثیر بگذارد و... اگر سمت و سویه فیلم به گونهای باشد که برای همه مردم ساخته شود، همین بازخورد را هم از مخاطب دریافت میکند.
نسخه اکران شده فیلم متفاوت از نسخه به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر است. سکانس مربوط به دیدار شهید ستاری با آیتالله هاشمی به طور کلی حذف شده است. ممیزی 17 دقیقهای به فیلم ضربه نزده است؟
راجع به این اتفاق بهتر است سازندگان فیلم نظر بدهند آنچه برای من بهعنوان بازیگر مهم است زحمتی است که اتابک نادری بازیگر نقش زندهیاد آیتالله هاشمی رفسنجانی، متحمل شده است. ساعتهای متمادی برای درآمدن گریم زمان صرف شده و او تلاش کرد تا این صحنهها درآمده و ثبت شود. سهم ایشان کجاست؟ کاش تلاش بازیگر بیجواب نماند.
سایر اخبار این روزنامه
سجادی: تلاش میکنیم تماشاگر داشته باشیم
تحریر 2650 صفحه ای قرآن در 40 سال
فصل تازه در دیپلماسی انرژی
عزم ایران وقتکشی غربیها
وزارت جهاد کشاورزی مسئول نظارت بر کالاهای اساسی
حجتالاسلام موسیپور مدیر جدید شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شد
قیمت مسکن در مسیر ثبات
تمام تصمیم گیران خودرو دور یک میز
گالری ها چشم به راه تماشاگران
شهادت مدافع امنیت با شلیک شرور سابقه دار
آمیزهای از ذوق هنری و نبوغ نظامی
سهند ایرانی در حیاطخلوت استکبار
درباره موضوعات فرابرجامی مذاکره نخواهیم کرد
مأموریت دریایی تاریخ ساز
گمرک در مسیر هوشمند سازی