در فضای بی‌اعتمادی، توافقی اگر صورت بپذیرد واقعی‌تر است

آفتاب یزد - رضا بردستانی: هشتم آذر یا همان «به زودیِ» حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران بالاخره از راه رسید و تیم مذاکره کننده با ترکیبی ۴۰ نفره - که بخشی از واکنش و مباحث در شبکه‌های اجتماعی را به خود معطوف داشت -؛ خود را برای دور هفتم یا به تعبیری، نخستین دورِ مذاکرات در دولتِ سیزدهم آماده می‌کند. رهبری، هدایت یا مدیریتِ این تیم را علی باقری کنی برعهده دارد، چهره‌ای شناخته شده نزدِ اهالیِ سیاستِ داخلی و نیز بین الملل که بیشتر از سیاسی بودن، اقتصادی و ایدئولوژیک بوده، تفکرات او - اگر نگوییم ۱۸۰ درجه که - در بسیاری جهات با ظریف و تیمِ مذاکره کننده در خلال سال‌های ۹۲ تا ۱۴۰۰ در تضاد و تقابل است.
علی باقری کنی، سر تیمِ فعلی تیم مذاکره کننده‌ی ایرانی در مقدمه‌ای که بر کتاب خاطراتِ خانم «وندی شرمن» با عنوانِ «بدون هراس» نوشته، به وضوح بخشی از تفکرات و لایه‌های پیدا و پنهان اندیشه‌های خود را عیان می‌کند: «در طول دهه‌های گذشته، دو تفکر اساسی در عرصه‌ی خارجی کشور حکمرانی کرده است؛ یکی تفکر که اصالت را به پای‌بندی به اصول، مبانی و اهداف سیاست خارجی، که عمدتاً در قانون اساسی متجلی است، داده و دیپلماسی را ابزار تامین آن می‌داند و دیگری تفکری که اصالت را به دیپلماسی داده و سیاست خارجی را ذیل آن تعریف می‌کند.» علی باقری همچنین معتقد است: «با روی کار آمدن دولت یازدهم، سیاست خارجی به تابعی از دیپلماسی تبدیل شد.» یعنی تفکرِ نوعِ دوم که باقری کنی در مقدمه‌ای که بر کتاب خانم «شرمن» نوشته، از آن یاد می‌کند.
علی باقری کنی در مقام نقد، خاطرنشان می‌کند: «دیپلماسی هسته‌ای دولت یازدهم از «دیپلماسی مذاکره با آمریکا» به «دیپلماسی توافق با آمریکا» تغییر یافت و عملاً قدرت فنی هسته‌ای نیز به ابزاری برای موفقیت این دیپلماسی تبدیل شد، وجه المصالحه‌ی حصول توافق هسته‌ای شد. » او از این مرحله نیز پیشتر رفته می‌نویسد: «دیپلماسی مذاکره با آمریکا حتی نتوانست مذاکره با آمریکا را هم محقق کند.» وی همچنین می‌نویسد: «ماحصل «دیپلماسی توافق با آمریکا»، یک متن بود که در عمل نافی بسیاری از حقوق، منهدم کننده‌ی بسیاری از دستاوردها و تعطیل کننده‌ی بسیاری از فعالیت‌های هسته‌ای ایران بود. در حالی که این متن ساختار تحریم‌ها را تثبیت کرد و بسیاری از تحریم‌ها از جمله تحریم‌های ثانویه‌ی هسته‌ای مالی و اقتصادی را هم حفظ کرد و در یک کلام، نتیجه‌ی دیپلماسی توافق با آمریکا، خسارت محض بود. این دیپلماسی حتی از انعقاد یک توافق پایدار هم ناتوان بود چرا که رئیس جمهوری بعد آمریکا[دونالد ترامپ] به راحتی آن را پاره کرد و عملاً دیپلماسی توافق با آمریکا توسط آمریکا زیر پا له شد. »
سرتیم فعلیِ مذاکره کننده‌ی هسته ای، سه نوع دیپلماسی از سوی طرف ایرانی را این گونه بر می‌شمارد:


الف: دیپلماسی مذاکره با آمریکا بین سال‌های ۸۱ تا ۸۴ (سال‌های پایانی دولت سیدمحمد خاتمی)
ب: دیپلماسی اقتدار بین سال‌های ۸۶ تا ۹۲ (یعنی دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد که باقری کنی خود بخشی از مجموعه‌ی مذاکره کننده بود.)
ج: دیپلماسی توافق با آمریکا بین سال‌های ۹۲ تا ۹۵ (یعنی دولت نخست حس روحانی و تا لحظه‌ی توافق برجام)
> سخت، پیچیده و طولانی
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل بین الملل در رابطه با دور جدید مذاکرات هسته‌ای در دولت سیزدهم می‌گوید: «روند مذاکراتی نشان می‌دهد، یک مذاکرات سخت، پیچیده و طولانی در پیش است. من چشم اندازی که تصور می‌کنم این نیست که در دور هفتم توافق حاصل شود، البته امیدوارم این پیش بینی من درست در نیاید. احتمالاً ما با دورهای هشتم و نهم و حتی دهم هم مواجه خواهیم بود. اینکه توافق در سال ۲۰۲۱ حاصل نشود محتمل است؛ زیرا مواضع طرفین خیلی از هم فاصله دارد.»
ابوالفتح همچنین گفته است: «از یک طرف ایران هر بار خواسته جدیدی را مطرح می‌کند. اول گفته شده بود که تحریم‌ها باید یک جا برداشته شود، بعد گفته شد راستی آزمایی باید بشود و بعد گفته شد باید تضمین داده شود. الان نیز گفته می‌شود که خسارت هم باید پرداخت شود. همه این‌ها خواسته‌های به حقی است، اما مسئله این است که هر چه می‌گذرد خواسته‌ها و مطالبات ایران افزایش پیدا می‌کند. اما با همان موضوع اولیه هم آمریکایی‌ها موافقت نکردند، یعنی برداشته شدن تمام تحریم‌های مغایر با برجام را هم نپذیرفتند، چه برسد به اینکه بخواهند بابتش خسارت هم بپردازند. این موضع ایران است و طرف مقابل هم شفاف و آشکار بدون هیچ پرده پوشی گفته بازگشت به برجام به شرطی است که در متن برجام دوباره تجدید نظر صورت بگیرد. یعنی مذاکراتی باید صورت بگیرد تا نگرانی‌های قبل که شامل مسائل موشکی و منطقه‌ای است، به بحث و گفتگو گذاشته شود که این مسائل خطوط قرمز ایران است و ایران به هیچ وجه نمی‌پذیرد. در مقاله‌ای که علی باقری در فایننشال‌تایمز نوشته موضع ایران خیلی سرسختانه است و پافشاری بر اصول است. در آخر این متن هم مطرح کرده که هر فشاری وارد کنید ایران پاسخ می‌دهد. از این نظر من خیلی خوشبین نیستم که این گره به سرعت باز شود. اما در نهایت غرب چاره‌ای جز توافق با ایران ندارد، یعنی هیچ گزینه دومی وجود ندارد.» این کارشناس بین الملل می‌گوید: «یا آن‌ها باید ایران مسلح به سلاح اتمی را بپذیرند (البته ایران قصد چنین کاری را ندارد) یا باید با ایران به توافق برسند. گزینه سومی وجود ندارد. از این جهت ضرب المثل عامیانه‌اش که می‌گوید دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد، به این جریان هم اطلاق می‌شود. در نهایت آمریکایی‌ها باید با ایران به توافق برسند، اما این توافق ممکن است دو الی سه هفته دیگر باشد یا ممکن است به دو الی سه سال دیگر هم بکشد.» ابوالفتح در مورد اینکه اگر به توافق نرسند چه می‌شود، بیان می‌کند: «بدترین سناریو برای ما بمباران ایران است. بعد از بمباران چه اتفاقی می‌افتد؟ دوباره بعد سه الی چهارسال ایران باز می‌تواند بمب اتم بسازد. طبق گزارش نیویورک تایمز مقامات آمریکایی به اسرائیلی هشدار دادند که اقدامات علیه برنامه هسته‌ای ایران نتیجه عکس دارد و شما هر چه عملیات انجام دادید، ایران پیشرفت کرده است و گزارش آژانس هم این را نشان می‌دهد. این نشان می‌دهد حتی بمباران هم گره کار را باز نمی‌کند. اگر بخواهند به نتیجه برسند در نهایت تن به مصالحه می‌دهند. اما اینکه چه زمانی خواهد بود را نمی‌دانم.»
> خوشبینی محتاطانه
نماینده روسیه در سازمان‌های بین‌المللی در وین در پیامی توییتری در واکنش به برخی گزارش‌ها که مدعی حاکم بودن جو منفی و بدبینانه بر مذاکرات وین هستند، می‌نویسد: «کشورش خوش‌بینی محتاطانه‌ای نسبت به این مذاکرات دارد.» میخائیل اولیانوف، دلیل این خوش بینی محتاطانه را بسیار ساده دانسته می‌نویسد: «ما هیچ جایگزین قابل قبولی برای نتیجه‌گیری موفقیت‌آمیز از مذاکرات پیرامون برجام[توافق هسته‌ای] نداریم.»
علی باقری کنی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران به عنوان مذاکره کننده ارشد ایران نیز در یادداشتی برای روزنامه فایننشال تایمز، نوشت: «کشورهای غربی علی‌الخصوص آمریکا به طور خستگی‌ناپذیر در تلاش هستند تا «مذاکرات» را تنها به عنوان فرایندی جهت محدود کردن برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز و مشروع ایران نشان دهند که در معاهدات بین‌المللی گنجانده شده و توسط سازمان‌های نظارتی تحت نظر است اما از دید ایران «مذاکرات» باید اهداف واقعی را دنبال کند و توسط تمامی طرفین نظارت شود. در این راستا ما دو هدف داریم. اولین هدف رفع کامل، تضمین شده و قابل راستی آزمایی تحریم‌هایی است که علیه مردم ایران اعمال شده بودند. بدون آن، این فرایند تا ابد ادامه خواهد یافت. «مذاکرات» بدون راه‌حل بی‌چون‌وچرا برای هیچ کسی سودی ندارد. دومین هدف تسهیل حقوق قانونی ملت ایران برای بهره‌بری از دانش هسته‌ای صلح‌آمیز به ویژه فناوری مهم غنی‌سازی برای مقاصد صنعتی طبق معاهده‌عدم اشاعه هسته‌ای (NPT) است. »
> فرصت مجدد ایران به غرب برای احیای دیپلماسی هسته‌ای
پارسا جعفری، کارشناس مسائل بین‌الملل در یادداشتی در همین باره
می‌نویسد: «در این بین آنچه که زمینه را برای شروع چنین
مذاکراتی فراهم کرده، بدون شک منطق مشخص جمهوری اسلامی ایران در کنار صبر استراتژیک برای فرصت دادن دوباره به دیپلماسی در جهت احیای توافق هسته‌ای است که علی رغم خروج غیر قانونی آمریکا از برجام در کنار تمام بدعهدی‌های طرف‌‌های اروپایی که باعث شدند تا به صورت بی‌شرمانه‌ای امنیت اقتصادی و روانی اقشار مختلف مردم ایران در میانه همه گیری ویروس کرونا هدف قرار گیرد، مجدداً جمهوری اسلامی ایران دستان خود را به سوی پنجره دیپلماسی بازگشوده است، با این هدف که طرف‌های مقابل از سیاست شکست فشار حداکثری درس عبرت گرفته و با عمل به تعهدات خود، برجام را در اولین فرصت به مسیر درست برگردانند. چنانچه اعضای برجام از بی‌عملی خود درس عبرت گرفته و به تعهدات کامل خود ذیل توافق نامه برجام پایبند باشند، ایران نیز به نوبه خود به تمام تعهدات برجامی عمل خواهد کرد. در غیر این صورت و تا زمانی که طرف مقابل، به رفع کامل تحریم‌ها متعهد نشود، دلیلی برای عقب نشینی ایران از سیاست‌های هسته‌ای خود وجود ندارد. لازمه به سرانجام رسیدن چنین مذاکراتی این است که در مرحله اول دولت آمریکا بپذیرد که بابت خروج از برجام مقصر است، دوم قبول کند که همه تحریم‌های ظالمانه را بردارد و سوم در مذاکرات تضمین جدی و کافی وجود داشته باشد که آمریکایی که به آن اعتمادی وجود ندارد دوباره از برجام خارج نخواهد شد. در صورت به وجود آمدن چنین فضایی، جمهوری اسلامی در عمل حاضر است تا با حسن نیت در میز مذاکرات حاضر شده و هر گونه پیشنهاد عادلانه و صادقانه‌ای را برای حل این اختلاف بشنود اما پیش از آن و قبل از هر چیز باید اقداماتی عملی از طرف آمریکا و اروپا صورت گیرد تا اندکی از اعتماد از دست رفته آن‌ها نزد ملت ایران بازسازی شود. زمانی که طرف مقابل با رفع کامل تحریم‌‌ها به اجرای تعهدات خود بازگشت، آنگاه متقابلاً جمهوری اسلامی ایران هم به متن توافقنامه برجام پایبند خواهد بود. با این تفاصیل و علی رغم چنین رویکرد صریحی که از طرف جمهوری اسلامی ایران برای احیای توافق هسته‌ای دنبال شده است، آنچه که ما تا برهه کنونی مشاهده کرده‌ایم، ادامه سیاست شکست خورده تروریسم اقتصادی آمریکا بوده که به وسیله بایدن و تیم سیاست خارجی آن به بهانه‌های مختلف دنبال شده و دولت جدید آمریکا هنوز نتوانسته با رفتارش کمترین حسن نیتی را به ایران نشان دهد، که بتواند نقطه شروعی برای بازگشت ایران به تعهداتش محسوب شود. جمهوری اسلامی ایران به طرف‌های غربی هشدار می‌دهد که پنجره توافق هسته‌ای برای همیشه باز نمی‌ماند مگر این که توافق بدست آمده تضمین‌هایی بدهد که ایران از آن سود ببرد. نظر صریح و اعلانی جمهوری اسلامی ایران این است که در میز مذاکره حقوق و منافع ملت ایران باید تامین شده و تحریم‌ها به طور کامل لغو شود. این بیان مشخص و منطق متقن نظام جمهوری اسلامی ایران است و همانگونه که بارها نیز اعلام شده است، ایران به دنبال مذاکرات نتیجه محور است و مذاکره برای مذاکره یا گره زدن مسائل هسته‌ای به مسائل فرعی‌تر دیگر را که باعث طولانی‌تر شدن روند مذاکرات شود، هرگز بر نمی‌تابد. موضع اصولی جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های اخیر همواره همین بوده که برجام را نمی‌توان با هیچ موضوع دیگری پیوند زد؛ چرا که دستورکار مذاکرات برجام از ابتدا مسئله هسته‌ای بوده است. بنابراین، درحال حاضر هرگونه تلاش برای پیوند زدن آینده برجام به مسائل غیرمرتبط و زیاده خواهانه خارج از متن توافق نامه برجام، محکوم به شکست بوده و جمهوری اسلامی ایران هرگز تحت تاثیر سیاست‌های قلدرمآبانه و زیاده خواهانه آن ها، از منافع ملی خود دست برنخواهد داشت.»
> بدبین اما امیدوار!
طرف‌های غربی و نیز چین و روسیه از نیات و آراء دولت سیزدهم و رویکردهای تیم جدید مذاکره کننده به خوبی آگاه بوده، پیدا و پنهان آن را نیز می‌دانند پس این را نیز دریافته‌اند که تیمی که در اتاق مذاکرات حاضر می‌شود قطعاً برای چانه زنی و کم و زیاد کردنِ تحریم‌ها به وین نیامده، آن هم تیمی که از سال ۹۲ تا به امروز، اساساً برجام را بی‌فایده و بدون اثر می‌داند حال با این «فکت» مهم که می‌دانیم تیم و دولت جدید اساساً به طرف‌های غربی بدبین و چه بسا بسیار بدبین است پس طرف غربی روی گزینه‌های ممکن باید وقت بگذارد و بی‌جهت وارد مقوله‌های ناممکن و آغشته به تهدید نباید بشود. در چنین فضایی یعنی بدبینی، چنانچه توافقی حاصل شود قطعاً واقعی‌تر است با این تاکید که قطعا باقری و همراهان آگاه هستند که اگرچه وظیفه دارند این مذاکرات را به نتیجه برسانند اما این را نیز می‌دانند «که به هر قیمت» تعبیر درستی برای به نتیجه رسانیدنِ
مذاکرات نیست!