اخبار ویژه

موضع رهبری درباره لغو تحریم‌ها صریح و غیرقابل تفسیر است
عضو مستعفی حزب کارگزاران ادعا کرد مذاکره‌کنندگان ایران اگر می‌خواهند بر اساس فرمایش رهبری عمل کنند، باید در مذاکرات انعطاف داشته باشند.
محمدهاشمی‌در گفت‌وگو با روزنامه آرمان اظهار داشت: هنگامی‌که در دولت آقای روحانی توافق برجام امضا شد اصولگرایان و طیف رادیکال این جریان سیاسی ازجمله منتقدان برجام بودند و انتقادات زیادی را نسبت به این توافق مطرح می‌کردند. نکته مهم در این زمینه این است که این افراد در آن زمان مسئول اداره کشور نبودند اما امروز مسئولیت دارند و به‌همین دلیل شرایط نسبت به گذشته متفاوت شده است. در آن مقطع زمانی این افراد بر اساس منافع جناحی خود علیه برجام موضع‌گیری می‌کردند اما امروز موضوع مصلحت و منافع ملی در میان است و به همین دلیل مذاکره‌کنندگان باید منافع جناحی را فدای منافع ملی کنند.
وی ادعا کرد: در زمانی که آقای سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول گروه مذاکره‌کننده ایران بودند مقام معظم رهبری عنوان کردند مذاکره به معنای بده و بستان است. یعنی به ازای آنچه می‌دهید چیزی دریافت می‌کنید. به‌همین دلیل باید تلاش کنید بیشتر بگیرید و کمتر بدهید. این وضعیت نیز مستلزم کوتاه آمدن در برخی مواضع است که با توجه به فضای مذاکرات مشخص می‌شود. قرار نیست در مذاکرات مرغ همیشه یک‌پا داشته باشد. اگر مذاکره‌کنندگان قصد دارند بر اساس فرمایش و تفسیری که رهبری در این زمینه داشتند عمل کنند باید به انعطاف در مذاکرات توجه داشته باشند. باید این نکته را در نظر داشته باشیم که مفهوم مذاکره بده و بستان است و در چنین فضایی باید انعطاف لازم را از خود نشان داد.


اظهارات آقای محمد هاشمی از جهات متعدد مورد خدشه است. نخست این که اتفاقاً طیف متبوع وی، در نوع فضاسازی و بزک برجام، منافع ملی را فدای منافع جناحی و حزبی کردند؛ منطق «توافق به هر قیمت» و فشار جناحی به حاکمیت برای توافق هرچه سریع‌تر توسط ائتلاف مدعیان اعتدال و اصلاحات موجب شد که تیم مذاکره‌کننده، از موضع ضعف در مذاکرات حاضر شود و خروجی فشارهای کسانی مثل خود آقای روحانی، مرحوم هاشمی و برخی جریان‌های سیاسی همسو، توافقی باشد که در آن، آمریکا و غرب امتیازات نقد و سریع و غیرقابل بازگشت گرفتند اما انجام تعهدات خود را در هاله‌ای از ابهام فرو بردند، به نحوی که نه تضمین تعهدات آمریکا و غرب معلوم است، نه مکانیسم شکایت و مطالبه خسارت.
دوم؛ گویا آقای محمد هاشمی در سال 92 تا 94 فریز شده که ادبیات معامله، بده بستان، کوتاه آمدن و انعطاف را پیش می‌کشد. صرف‌نظر از ساختار معیوب و پرخلل و خرج برجام، ادبیات مذکور مربوط به قبل از توافق بود و پس از حصول آن، همچنان که طرف ایرانی به تعهد خود عمل کرد، طرف آمریکایی و اروپایی هم باید تعهدات خود را به اجرا می‌گذاشت، نه این که دبّه کند و تحریم‌ها را تدریجا افزایش دهد و سرانجام نیز - با گرفتن تضمین از دولت روحانی، از طریق موگرینی - با اطمینان خاطر از اینکه دولت وقت ایران از توافق خارج نمی‌شود، رسما اعلام خروج از توافق کند و تعهدات را صرفا متوجه ایران کند! در واقع منافع ملی ما در این رویکرد معیوب دولت سابق قربانی شد. هم برنامه هسته‌ای 5 سال تعطیل گردید و هم تحریم‌ها از 700 مورد به 1500 مورد افزایش یافت و جالب اینکه هر سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن در این رویکرد افزایش فشارهای تحریمی، هم‌نظر بودند.
سوم اینکه حقوق در نظر گرفته شده برای ایران در برجام، حداقل حقوق کشورمان است و دولت قبلی به غلط، هر تخفیفی را که نباید می‌داد، داد، و هر امتیازی را که نباید واگذار می‌کرد، واگذار کرده است. بنابراین این معامله و انعطاف دوباره هیچ منطقی ندارد.
و چهارم؛ آقای محمد هاشمی - ان‌شاءالله که از سر غفلت و بی‌دقتی - مرتکب تحریف موضع قاطع و حکیمانه رهبر معظم انقلاب شده‌اند. ایشان از ابتدا به دولتمردان تذکر می‌دادند که به دولت آمریکا اعتماد نکنند. در یک سال اخیر هم درباره مذاکرات برجامی تصریح کرده‌اند: «بحث می‌کنند که آمریکا برگردد به برجام یا برنگردد. ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجله‌ای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئله‌ ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبه‌ منطقی و مطالبه‌ عقلانی ماست، رفع تحریم‌هاست؛ تحریم‌ها باید برداشته بشود. این حقّ غصب‌شده‌ ملّت ایران است؛ چه آمریکا، چه اروپا که آویزان به آمریکا و دنباله‌روِ آمریکا است وظیفه دارند این حقّ ملّت ایران را اداء کنند. اگر تحریم‌ها برداشته شد، خب برگشت آمریکا به برجام معنایی خواهد داشت - البتّه مسئله‌ خسارت‌ها جزو مطالبات ماست و در مراحل بعدی دنبال خواهد شد- امّا اگر چنانچه تحریمها برداشته نشد، برگشت آمریکا، به نفع ما که نیست، به ضرر ما هم ممکن است باشد. تصمیم مجلس و دولت در باب لغو تعهّدات برجامی، کاملاً تصمیم منطقی و عُقلایی است... بنده از اوّل هم همین را گفتم. از اوّلی که برجام مطرح شد، بنده گفتم که تعهّد در مقابل تعهّد؛ متناظر، کار آنها در مقابل کار ما؛ هر کاری که ما بنا است بکنیم، باید طرف مقابل هم متناظر با آن کار را بکند؛ خب این اول کار انجام نگرفت حالا بایستی انجام بگیرد».
«سیاست کشور در باب تعامل با طرف‌های برجامی و در باب خود برجام، صریحاً اعلام شده؛ از این سیاست هیچ تخطّی نباید کرد؛ این سیاستی است که اعلام شده، مورد اتّفاق هم بوده؛ یعنی این جور نیست که این سیاست، سیاست استثنائی‌‌ای باشد در بین سیاست[های دیگر]؛ نه، این سیاستی است که مورد اتّفاق همه بوده. آن سیاست هم عبارت از این است که آمریکایی‌ها باید تمام تحریم‌ها را لغو کنند، بعد ما راستی‌‌آزمایی خواهیم کرد؛ اگر چنانچه به معنای واقعی کلمه لغو شده بود، آن وقت ما به تعهّدات برجامی‌مان برمی‌گردیم، یعنی بدون هیچ مشکلی به تعهّدات برخواهیم گشت؛ این سیاستِ قطعی است. قول آمریکایی‌ها را [هم] معتبر نمی‌دانیم؛ اینکه بگویند ما برمی‌داریم و روی کاغذ بردارند، این فایده‌ای ندارد؛ عمل لازم است؛ باید در عمل تحریم‌ها را بردارند، ما هم راستی‌آزمایی کنیم و مطمئن بشویم که تحریم‌ها برداشته شده، آن وقت به تعهّداتمان عمل می‌کنیم.» میدل‌ایست‌آی: ایران در مذاکرات از همه جهت دست برتر را دارد
پایگاه خبری «میدل‌ایست‌آی»، با‌ اشاره به مذاکرات وین نوشت: آمریکا در موضوع برجام مرتکب خودزنی شد.
میدل‌ایست‌آی به قلم «مارکو کارنِلوس» دیپلمات اسبق ایتالیایی نوشت: گفت‌وگوهای هسته‌ای وین و پس از وقفه‌ای طولانی مدت ازسرگرفته شده است. بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه و چین، به همراه اتحادیه اروپا، بار دیگر در اتاق مذاکره با ایرانی‌ها قرار گرفته‌اند. این در حالی است که تیم مذاکراتی آمریکا، همچنان در پشت درِ اتاق مذاکره است و ایران مایل به مذاکره با آنها نیست
دولت جدید ایران موضعی مشخص را در قبال مذاکرات وین اتخاذ کرده است. مذاکره‌کننده ارشد ایران «علی باقری کنی» گفته که «آنچه اکنون در وین در جریان است، مذاکرات هسته‌ای نیست بلکه باید آن را به مذاکرات جهت حذف تحریم‌های غیرقانونی و غیرانسانی علیه ایران محدود ساخت». به طور کلی اینطور به نظر می‌رسد که ایرانی‌ها هیچ عجله‌ای جهت انعقاد یک توافق ندارند و با صبر به جلو حرکت می‌کنند. مشکل بزرگی که در جریان مذاکرات وین وجود دارد این است که آمریکا چگونه می‌خواهد با آسیب‌ها و خساراتی که خود در روند مذاکره ایجاد کرده، مواجه شود. رئیس‌جمهور سابق آمریکا سه سال قبل تصمیم به خارج کردن آمریکا از توافق برجام گرفت و در شرایط کنونی جو بایدن نیز در مسیر پیوستن مجدد آمریکا به برجام، گام‌های‌ اشتباهی را برمی‌دارد. اگر بایدن واقعا به وعده انتخاباتی خود جهت بازگشت به توافق برجام وفادار بود و به محض حضور در قدرت به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، وعده‌اش را عملی می‌ساخت، اکنون وضعیت به مراتب بهتر بود و به نحو مناسب‌تری می‌شد آن را مدیریت کرد. با این حال، بایدن به وعده خود در زمانی که باید، عمل نکرد. 
بایدن با این ادعا که کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه ایران شکست خورده، عملا از همان ابزارهایِ توام با فشارِ آمریکا علیه ایران استفاده کرده تا به «توافقی بهتر» با این کشور دست یابد. توافقی که خودِ ترامپ هم نتوانست با فشارهای گسترده علیه تهران، به آن دست یابد. ایران که هیچ‌گاه رفتاری خارج از عرف و قانون راجع به توافق برجام نداشته، عملا این رویه‌هایِ دولت بایدن را رد کرده و روشن ساخته که تسلیمِ فشارهای گوناگون نخواهد شد.  دولت بایدن عملا زمانِ زیادی را جهت انعقاد آنچه توافقی «بهتر»، «گسترده‌تر» و «قوی‌تر» با ایران عنوان کرده بود، از دست داده است. توافقی که واشنگتن اعتقاد داشت باید قدرت موشکی و همچنین نفوذ منطقه‌ای ایران را نیز دربرگیرد. موضوعاتی که اساسا ورای توافق برجام بودند. 
دولت آمریکا ظاهرا به آسیب‌ها وخسارت‌های جدی که اقدامِ ترامپ در خارج کردن یکجانبه آمریکا از توافق برجام به اقتصاد ایران وارد کرده، توجهی نمی‌کند. 
اخیرا گمانه‌زنی‌های زیادی مطرح شده که احتمالا دولت بایدن پیگیرِ انعقاد یک «توافق موقت» با ایران است که «توافقی کَم در برابر کَم» است. در این چهارچوب، اگر ایران غنی ‌سازی اورانیوم خود را در سطح 60 درصد متوقف سازد، آمریکا و متحدانش بخشی از منابع مالی مسدود شده ایران را آزاد خواهند کرد تا از این طریق، معافیت‌های تحریمی در بحث مسائل بشردوستانه، جنبه‌ای عملیاتی به خود گیرند. مجموعه آنچه گفته شد، همه و همه به نوعی حاکی از دستِ برتر ایران در روند مذاکرات هسته‌ای وین است.  در نهایت باید گفت هرگونه فشار تحریمی علیه ایران بدون همراهیِ چین و روسیه، از تاثیر چندانی برخوردار نخواهد بود. باید توجه داشت که واشنگتن به دلیل اختلافات جدی خود با چین و روسیه در مسائلی نظیر اوکراین، بلاروس، تایوان، هنگ کنگ، و سین کیانگ، کار سختی در همراه کردن پکن و مسکو با خود در چهارچوب معادله هسته‌ای ایران دارد. در این راستا، اینکه در شرایط کنونی، اولویت‌هایِ اساسی سیاست خارجی آمریکا را مخصوصا در شرایطی که قدرت سخت و نرم آن در جهان مخصوصا در مناطقی نظیر خاورمیانه‌رو به افول است، به درستی درک کنیم، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.