روزنامه ایران
1400/09/10
چرا رفتند؟ چرا بازگشتند؟
هدی هاشمیخبرنگار
دانشجوی دوره دکترای شریف بود و از دانشگاه هیچ دریافتی نداشت، حالا برای تحصیل در دوره دکترای یکی از دانشگاههای امریکا بورسیه شده و ماهانه 80 میلیون تومان هم کمک هزینه تحصیل میگیرد. بهترین تجهیزات آزمایشگاهی هم در اختیارش است و امکان کار در بهترین کمپانیهای بزرگ دنیا را هم دارد. امکانی که فقط برای فارغ التحصیلان برترین دانشگاههای کشور، مهیاست تا جایی که برخیها وسوسه میشوند و تعدادی از نخبگان هم هستند که به آن «نه» نمیگویند. بر اساس آمار سالنامه مهاجرت ایران، اغلب مهاجران ایرانی دارای تحصیلات دانشگاهی و متخصص هستند و نسبت درصدی تحصیلکردگان ایرانی از نسبت درصدی کشورهای میزبان بالاتر است. همچنین در گزارش رصدخانه مهاجرت ایران که به تحلیل آمار دریافتی از اداره گذرنامه در بازه زمانی سال 1380 تا مرداد 1399 پرداخته است، میزان مهاجرت دانشآموزان المپیادی 37/2 درصد، مشمولان بنیاد با 25/5 درصد و رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری با 15/4 درصد افراد هستند. بر اساس همین پژوهش علت اصلی مهاجرت نخبگان این است که آنها شرایط کشور را مناسب کار و زندگی نمیدانند. گرچه مهاجرت نخبگان موضوع جدیدی نیست، اما در این سالها داستان مهاجرت ایرانیان شکل دیگری به خود گرفته است. در این سالها برخی از فارغالتحصیلان دانشگاههای مختلف درگیر کلاس زبان میشوند تا بتوانند امتحان آیلتس دهند و یک دانشگاه را اپلای کنند. با همه اینها، هستند برخی دیگر از نخبگانی که برای تحصیل چمدان میبندند و راهی شهر و دیار غربت میشوند و بعد از فارغالتحصیلی بهکشور برمیگردند. موضوعی که در این سالها در آمارهای معاونت علمی ریاست جمهوری هم آمده است که بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ نخبه از ۱۰۰ دانشگاه خارجی در ۴ سال گذشته به کشور بازگشتهاند که عمده آنها در پارکهای فناوری مشغول شدهاند. با این اوصاف این گزارش روایتی است از دلایل مهاجرت دانشجویانی که بههردلیلی چمدان بستند و رفتند و مسائل و چالشهای کاری آنهایی که فارغالتحصیل دانشگاههای مختلف دنیا شدند و بعداز پایان درس شان تصمیم گرفتند به ایران برگردند.
آنهایی که برگشتند، چه میخواهند؟
الهام یاوری، دارنده مدال طلای کشوری المپیاد کامپیوتراست و فارغالتحصیل مقطع دکترای رشته مهندسی صنایع از دانشگاه برکلی. دو مدرک فوق لیسانس در رشتههای مدیریت و شرق شناسی دارد. یاوری 8 سالی در ایالت کالیفرنیای امریکا زندگی کرده و سه سالی هم میشود که به کشور برگشته است. او 45 سال دارد و حالا رئیس بنیاد سمپاد است. یاوری درباره علت بازگشتش به کشور میگوید: «زندگی در ایران را دوست دارم و برایم بسیار مهم بود که آدم تأثیرگذاری در کشور خودم باشم. البته زندگی در ایران هم سختیهای خاص خودش را دارد.» یکی از دلایلی که یاوری برای آمدنش به آن اشاره میکند، دلبستگی به ایران است اینکه احساس تعلق خاطر به این کشور دارد: «در امریکا برایم مهم نبود که نظام اداری امریکا چگونه بود. اما برایم مهم است که نظام اداری ایران چگونه است؟ این احساس مالکیت را در امریکا نداشتم اما در اینجا دارم. اینجا سرزمینم است.» از او میپرسیم که بهعنوان یک نخبه چه موضوعاتی در ایران برایش مهم است، میگوید: «نخبگان میخواهند میدان اثرگذاری برایشان باز باشد. احساس کنند میتوانند در حوزه تخصصی خودشان به کشورشان خدمت کنند. اگر نخبهای احساس اثرگذاری نداشته باشد مهاجرت میکند و میرود.»
دکتر نوشین زندی پژوهشگر است. او دکترای نانو فناوری از دانشگاه شریف دارد. همین که دکترایش را گرفت با استادانش صحبت کرد تا بتواند یک دوره فرصت مطالعاتی را در رشته خودش در کشوری دیگر بگذراند. چند وقتی بررسی کرد تا اینکه سال 96 توانست پذیرش یک دوره یک ساله را از دانشگاه هاروارد بگیرد. او سال 97 به کشور برمیگردد، بازگشتی با هزار اما و اگر. خودش میگوید: «زمانی که وارد هاروارد شدم تفاوت دانشگاه را با دانشگاه فهمیدم.» زندی با اینکه در بهترین دانشگاه ایران یعنی شریف درس خوانده، اما در نگاهش هاروارد دنیای بینظیری برای دانشجویان است: «درس خواندن در هاروارد تجربه ای عالی بود. در آن سالها استادان دانشگاه شریف فرصت مطالعاتی را برای بهترین دانشجویانش فراهم میکردند و من هم دلم میخواست در هاروارد درس بخوانم. البته دانشجویان هم بهصورت مستقل خودشان دانشگاههای مختلف را امتحان میکردند. من این شانس را داشتم که به هاروارد بروم. وارد دانشگاه که شدم تفاوت را فهمیدم. مدل آموزش، کیفیت تدریس، تجهیزات به روز آزمایشگاهی و کتابهای درسی به روز بود. دانشگاه بهترین امکانات و تسهیلاتش را در اختیار دانشجویان قرار میداد و دانشجویان خودشان را وقف پژوهش کرده بودند. جالب برایم این بود که سطح دانشجویان ما در شریف بالاتر از دانشجویان هاروارد است، اما متأسفانه تجهیزات و امکانات دانشگاههای ایران اصلاً مناسب نیست. دانشجویان در آنجا بدون هیچ دغدغهای کار پژوهش را انجام میدادند اما در ایران دانشجویان باید دنبال وسایل آزمایشگاهی بگردند. ماده و تجهیزات آزمایشگاهی وارد کشور نمیشود.» او به مشکلاتش در پژوهش اشاره میکند و میگوید: «ما مواد آزمایشگاهی نمیتوانیم وارد کنیم، دستگاه ها مدتها خراب است و دانشگاه بودجه تعویض یا تعمیر آن را ندارد. دستگاهها بسیار قدیمی است و اصلاً به روز نیست. آزمایشگاههای ما اصلاً توان رقابت با آزمایشگاههای دانشگاههای برتر دنیا را ندارد. برای افرادی که دانشجوی شریف، تهران یا امیرکبیر هستند علم و جایگاه پژوهش بسیار مهم است. اینجا دانشجو به امان خودش رها میشود و دانشجویان هیچ گونه نقشه راهی ندارند.»
نوشین زندی سه سالی است که به کشور برگشته است، تصمیمی که برایش بسیار هم سخت بود: «واقعیت این است که هیچ جا ایران نمیشود. حداقل برای من اینگونه است به مشکلات زندگی در ایران فکر کردم. من نتوانستم آنجا زندگی کنم و برگشتم. الان هم هزاران مشکل کاری دارم. برخی وقتها خسته میشوم کمی خلوت میکنم و دوباره ادامه میدهم. فکر کنید ما مواد را حتی از چین هم نمیتوانیم وارد کنیم. بودجه دانشگاهها محدود است ما حتی دستکش آزمایشگاهی و ظروف را خودمان میخریم.
آنهایی که رفتند، چه میگویند؟
چهار سال پیش درهای دانشگاه سیدنی بهروی علی رضوانی باز شد. او لیسانس مکانیک دانشگاه شریف و فوقلیسانس مکانیک امیرکبیر بوده و برای دوره دکترای مهندسی پزشکی بورسیه دانشگاه سیدنی شد. دلش میخواست در بهترین دانشگاه ادامه تحصیل دهد. او حالا در همان دانشگاه پژوهش میکند. رضوانی درباره علت مهاجرتش میگوید: «راستش وضعیت کاری در ایران خوب نبود. اینجا شرایط کار برای نیروی انسانی خیلی متفاوت است .
وقتی پژوهشی ارائه میکنیم، پیگیر اجرایش میشوند و بودجه ارائه میدهند. به پژوهشگران شان اعتماد دارند و اجازه نمیدهند در راه پژوهش مشکل مادی و سختگیری و اعمال سلیقه پیش آید. اما در ایران پژوهشگر انگیزه ای برای پژوهش ندارد. صنایع از پژوهشهای ما حمایت نمیکنند. شرکتها اصلاً به دانشگاه اعتماد ندارند.»
رضوانی خیلی وقتها به برگشت به ایران فکر کرده اما هر بار مشکلات پیش رو را بررسی میکند: مهمترین مسأله من نظام وظیفه و مسکن است. اگر این مشکلات حل شود دلم میخواهد برگردم. البته باید قبول کنیم پژوهشگران ایرانی مشکلات بسیاری دارند. وضعیت علمی ایران برایم مهم است. امکانات دانشگاهی بسیار محدود است. اما باید حداقل امکانات زندگی را هم داشته باشم.» محمد امینی هم در مقطع کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه شهید بهشتی درس خوانده است. رشته تحصیلی اش در دوره دکتری لیزر بوده است. او پژوهشگر اصلی دانشگاه ملی سنگاپور است: «حضور در یک مرکز پیشرفته مرتبط با کار و زمینه فعالیت اصلیترین دلیل مهاجرتم بوده است. در اینجا بهعنوان پژوهشگر و نه بهصورت دانشجو مشغول به فعالیتم. دانشگاه در برخی از کشورها از طرحهای تحقیقاتی پژوهشگران حمایت مالی میکند. برای همین به این دانشگاه آمدم. اگر در ایران از پژوهشگران حمایت مالی و معنوی شود، تسهیلات و تشویقهای مناسبی برای دانشجویان کوشا و فعال انجام گیرد به ایران برمیگردم.»
کارشناسی ارشد فیزیک را از دانشگاه صنعتی شریف گرفت و رفت دنبال کار. کار مناسبی پیدا نکرد برای همین چند وقتی تدریس خصوصی کرد تا خرج زندگیاش را دربیاورد. دانشجوی برتر شریف بود و همین که درسش تمام شد بهذهنش رسید برای زندگی و کار مناسب اپلای ( در خواست به دانشگاه ) کند. یک سال بعداز فارغالتحصیلی اش از دانشگاه تگزاس بورسیه گرفت. خودش میگوید اگر در ایران شرایط کاری مناسبی داشت هیچ وقت وطنش را ترک نمیکرد: «درآمدم در ایران پایین بود. رشته فیزیک هم بازار کار در کشور ندارد. شما فکرش را بکنید ما در شریف درس میخواندیم و آزمایشگاههای ما بسیار قدیمی بود و دستگاهها هم فرسوده. ماه به ماه میآمد و وسیلهای خراب همینگونه گوشه آزمایشگاه بود و بودجهای برای درست کردن آن دستگاه وجود نداشت. اما در دانشگاه اینجا توجه بسیاری به دانشجویان برتر دارند. موقعیتهای کار آموزی بیشمار است و در کمپانیهای بزرگ و پیشرفته دنیا جای کار برای ما وجود دارد که میتواند تجربه فوقالعادهای برای هر کسی باشد. در ایران حمایت کمتری از دانشجویان برتر دکتری میشود. همچنین بهدلیل مشکلات مختلف در اخذ ویزا و پیچیدگیهای این پروسه و همینطور محدودیت منابع مالی در دانشگاهها حتی امکان شرکت در کنفرانس علمی خارجی برای دانشجویان ایرانی مهیا نیست و فرصت تعاملات با دانشگاههای برجسته براحتی از دست رفته است. بهنظرم باید برای دانشجویان برتر تضمین شغلی وجود داشته باشد. وامهای بلندمدت و کم بهره برای کسب و کارها بگذارند. تجهیزات دانشگاهی را به روز کنند و راهکاری برای ارتباط مؤثر بین صنعت و دانشگاه برقرار کنند.»
سایر اخبار این روزنامه
ضوابط مجوزهای اکران و نمایش را شفاف میکنیم
دخالت کمیته ملی المپیک غیرحرفهای است
6 سال رشد اقتصادی 8 درصدی
آلودگی هوای پایتخت فراتر از هشدار
حمایت ویژه از کتابخوانی در مناطق محروم
چرا رفتند؟ چرا بازگشتند؟
آغاز بهکار کارگروه لغو تحریمها
یک تیر با چند نشان
طعم بد کم آبی
خرید حمایتی دامهای مولد بالاتر از قیمت بازار
نسخهها پشت ترافیک اینترنت!
فشار هوشمند، سیاست بایدن در برابر ایران
«اکو» چگونه میتواند موتور اقتصاد منطقهای را روشن کند؟