بررسی وضعیت عدالت محیط زیستی در ایران

بررسی وضعیت عدالت محیط زیستی در ایران زینب رحیمی: عدالت‌ محیط‌زیستی مفهومی گمشده در ایران است. شاید بتوان آن را منشأ اعتراضات اصفهان، چهارمحال‌وبختیاری و خوزستان دانست. از چند هفته پیش یکی از مهم‌ترین خواسته‌های کشاورزان اصفهان که در دل خشک زاینده‌رود تجمع کرده‌ بودند، انتقال آب است. عده‌ای از آنها به‌صراحت می‌گفتند: «باید آب را از بالا باز کنند». منظورشان از بالا، سرچشمه زاینده‌رود است در زردکوه استان چهارمحال‌وبختیاری. کشاورزان اصفهان خواستار اجرای پروژه انتقال آب بهشت‌آباد هستند؛ پروژه‌ای که آب را از چهارمحال‌وبختیاری به اصفهان می‌آورد.
در چندین روز گذشته و پیش از اینکه تجمع اصفهانی‌ها با دخالت مأموران مواجه شود، هم‌زمان با تجمعات کشاورزان در اصفهان با هدف احیای زاینده‌رود و دسترسی به حقابه برای کشت پاییزه، کشاورزان و اهالی شهرکرد هم در خیابان‌ها تجمع کرده و با سردادن شعارهایی، مخالفت خود را با پروژه‌های انتقال آب اعلام کردند. در همان روزها شاهد ایجاد نوعی دودستگی و دوقطبی در اظهارنظر فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران در فضای رسانه‌ای و مجازی بودیم. گروهی حق را به مردم اصفهان می‌دادند و گروهی هم به طرفداری از خواسته‌های چهارمحالی‌ها سخن می‌گفتند اما سؤال دقیق‌تر آن است که آیا شهروندان هر دو استان در مطالباتشان بحق نیستند؟ آیا هر دو گروه قربانی نبود عدالت محیط‌زیستی نشده‌اند؟
پیش از هر داوری لازم است بدانیم که همه اختلافات میان خواسته‌های اصفهان و چهارمحال‌وبختیاری در مفهوم عدالت محیط‌زیستی می‌گنجد. احسان دانشور، استاد دانشگاه لیورپول و متخصص آب و محیط زیست، دراین‌باره در گفت‌وگو با «شرق» با اشاره به اینکه «عدالت محیط‌زیستی» یکی از اصول زیربنایی توسعه جوامع بشری است، توضیح می‌دهد که اجرای همه پروژه‌های عمرانی، عملیات توسعه‌ای، وضع و اجرای قوانین و نهایتا بررسی امور حقوقی و کیفری باید دربرگیرنده مشارکت و منافع همه اقشار جامعه باشند، فارغ از رنگ، نژاد و مذهب. در ازای صنایع نفت و گاز به مردم خوزستان چه امتیازی داده شده است؟
او با تأکید بر اینکه متأسفانه در کل دنیا جوامعی که دارای افراد کم‌درآمد هستند به‌طور تبعیض‌آمیزی در معرض ناعدالتی محیط‌زیستی و خطرات زیست‌محیطی هستند، می‌گوید: آیا مناطق و جوامعی که به‌خاطر شغل یا محل زندگی‌شان در مجاورت صنایع آلاینده و در معرض آلودگی‌های خطرناک هستند، برای تحمل این شرایط، امتیازی هم شامل حال آنها می‌شود؟ مثلا مردم استان خوزستان که در معرض آلایندگی‌های سمی ناشی از صنعت نفت، گاز، فولاد و کشت نیشکر هستند؛ از مزایای اقتصادی و اجتماعی بالاتری نسبت به شهروندان سایر استان‌ها برخودار شده‌اند؟ یا جوامعی که در نزدیکی صنایع اصفهان زندگی می‌کنند و آلودگی‌های صنعتی روی سلامت و بهداشت آنها تأثیر می‌گذارد آیا امکانات بیشتری در اختیار دارند؟


چهارمحال‌وبختیاری قربانی نبود عدالت محیط‌زیستی توزیعی
این پژوهشگر آب و محیط زیست در ادامه با اشاره به اینکه عدالت محیط‌زیستی در دو شاخه عدالت محیط‌زیستی مشارکتی و عدالت محیط‌زیستی توزیعی تشریح می‌شود، این دو شاخه را این‌طور توضیح می‌دهد: هدف عدالت محیط‌زیستی توزیعی آن است که با برقراری یک سازوکار اجرائی، همه ساکنان یک منطقه از مزایای فعالیت‌هایی که در آن انجام می‌شود، بهره‌مند شوند. مخصوصا که اگر آن فعالیت‌ها باعث تخریب محیط زیست انسانی و طبیعی آنجا ‌شود؛ سازوکارهایی مثل تقویت سطح رفاه، بهداشت و آموزش که بتواند از رنج آن افراد بکاهد.
در قبال پروژه‌های انتقال آب چه امتیازی به مردم چهارمحال‌و بختیاری دادید؟
دانشور با اشاره به نارضایتی اهالی چهارمحال‌وبختیاری و با تکیه بر تعریف مفهوم عدالت محیط‌زیستی توزیعی می‌گوید: وقتی می‌خواهیم آب را از حوزه‌ای به حوزه دیگر منتقل کنیم باید ببینیم چه امکانات یا امتیازی را در اختیار حوزه دهنده آب قرار داده‌ایم؟ که بتواند جبران این برداشت آب باشد و خسارت را در آنجا به حداقل برساند. کسانی که تصمیم‌گیرنده مدل‌های توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستند قبل از تأیید و اجراشدن پروژه‌هایی که تخریب محیط زیست را به‌دنبال دارد باید به‌طور موازی پروژه‌هایی را جهت کاهش آسیب‌ها اجرائی کنند. قبل از انتقال آب از چهارمحال‌وبختیاری باید درباره تأثیرات بلندمدت برداشت آب از این منطقه مطالعه می‌شد و همچنین باید در ازای انتقال آب، امتیازاتی به مردم این منطقه داده می‌شد. مثل ساده‌سازی قوانین و ایجاد مشاغل جدید، تا آنها خود را بازنده پروژه‌های انتقال آب احساس نکنند.
تهران برای اصفهان تصمیم می‌گیرد نه مردم اصفهان
او همچنین درباره شاخه دوم از عدالت محیط‌زیستی می‌گوید: هدف عدالت محیط‌زیستی مشارکتی، مشارکت‌دادن همه گروه‌های ذی‌مدخل و آسیب‌پذیر از اجرای پروژه‌ها در روند تصمیم‌سازی است؛ برای مثال در اصفهان هیچ‌گونه عدالت مشارکتی درباره نحوه برداشت آب از زاینده‌رود دیده نمی‌شود. کشاورزان و محلی‌ها باید در تصمیم‌گیری برای چگونگی مصرف آب مشارکت داشته باشند. همچنین باید این گروه‌ها درباره تأثیر صنایع بر زندگی‌شان مطلع باشند و درباره آن تصمیم بگیرند نه اینکه همه این موارد در مرکز تصمیم‌گیری و با دستور اجرا شود. دانشور با اشاره به اینکه عدالت محیط‌زیستی، مشارکت کامل و معنادار افرادی است که سلامت و رفاهشان تحت تأثیر پروژه‌هاست، تأکید می‌کند که وظیفه دولت است که در کل خاک ایران بتوانند عدالت محیط‌زیستی را برقرار کنند. بین دو استان و دو منطقه که قرار است از یکی آب منتقل شود و دیگری که قرار است آب را دریافت کند، باید عدالت برقرار شود.
انکار عدالت محیط‌زیستی نماد طبقه‌گرایی است
او با بیان اینکه در هر ایده توسعه‌ای باید هر دو شاخه عدالت محیط‌زیستی توزیعی و مشارکتی لحاظ شود تا عدالت اجتماعی در کل سرزمین حاکم شود، می‌گوید: انکار این امر به معنای پذیرش  طبقه‌گرایی و نفی ارزش‌های اخلاقی و انسانی در قبال مردم است. حتی در مباحث عدالت محیط‌زیستی علاوه‌بر ساکنان کنونی مناطق باید رفاه نسل‌های بعدی هم در نظر گرفته شود.
این متخصص آب و محیط زیست در ادامه گفت‌وگو با تأکید بر اینکه از سال‌های گذشته شاهد یک تبعیض محیط‌زیستی در استان‌های حاشیه‌ای کشور مثل خوزستان، آذربایجان غربی، ایلام، بوشهر، سیستان‌وبلوچستان و هرمزگان هستیم، می‌گوید: یک نگاه تبعیض‌آمیز در بحث‌های مربوط به توسعه در استان‌های حاشیه‌ای ایران وجود داشته اما در استان اصفهان به‌عنوان یک استان مرکزی به‌دلیل اهمیتی که از نظر صنعت داشته و نقشی که در اقتصاد کشور بر عهده داشته، به آن رسیدگی بیشتری هم شده است. هرچند بارگذاری غلط صنایع، توسعه کشاورزی و افزایش سکونتگاه‌های شهری در این استان، با میزان منابع آب موجود هیچ تناسبی نداشته و دست آخر اصفهانی‌ها از این وضع توسعه ناپایدار متضرر شده‌اند.
قدرت چانه‌زنی داشته باشی، امتیاز  می‌گیری
او ادامه می‌دهد که در بحث‌های انتقال آب این قانون نانوشته در تمام دنیا برقرار بوده و هست که متأسفانه منطقه‌ای که قدرت چانه‌زنی ضعیف‌تری دارد، همیشه قربانی منطقه‌ای می‌شود که قدرت چانه‌زنی قوی‌تری دارد. حتی در بحث‌های مدیریت شهری هم این روال وجود دارد. داخل یک شهر و قسمتی از یک شهر که نماینده‌های قوی‌تر و قدرت چانه‌زنی بیشتری دارد، در قیاس با محله‌ای که چنین امتیازی ندارد، می‌تواند از امکانات بالاتری بهره‌مند شود. درحالی‌که منابع آب ایران باید با نگاهی جامع‌نگرانه مدیریت می‌شد.
دانشور می‌گوید: اصفهان هم تحت تبعیض شدید قرار گرفته است؛ از نظر مصرف بالای آب زاینده‌رود در صنایع و آلودگی‌هایی که این صنایع برای اصفهانی‌ها ایجاد کرده است. ضمن اینکه باید حواسمان به این باشد که زاینده‌رود تنها رود اصفهان است و بروز این همه اضطراب و نگرانی در میان اصفهانی‌ها کاملا طبیعی است. باید ببینیم از ابتدا چه کسانی این تبعیض را به این منطقه روا داشته‌اند.
  این استاد دانشگاه در بخش پایانی گفت‌وگو با بیان اینکه بحران آب ایران را باید به‌صورت سیستماتیک و پایدار حل کنیم و از راه‌های مسکنی مثل انتقال آب اجتناب کنیم، می‌گوید: در قدم اول باید الگوی مصرف آب را در اصفهان و البته کل ایران اصلاح کنیم. در این راستا مهم‌ترین اقدام، قیمت‌گذاری حقیقی آب و طراحی یک برنامه جامع و دقیق برای کشاورزی است. همچنین باید با به‌کارگیری تکنولوژی‌های جدید کشاورزی، مصرف آب در این حوزه را به حداقل برسانیم. از سوی دیگر، باید صنایع اصفهان آب مورد نیاز خود را از طریق بازچرخانی تأمین کنند. اصفهان به آب نیاز دارد. این یک واقعیت انکارناپذیر است. کشاورزان اصفهان از غم آب و نان می‌نالند. در سوی دیگر ماجرا مردم چهارمحال‌وبختیاری هم با بردن آب از استانشان به اصفهان مخالف‌اند. اگر بدانیم معیشت مردم چهار محال‌وبختیاری هم به کشاورزی و آب وابسته است، شاید دلیل مخالفت آنها را با انتقال آب درک کنیم. پس هر دو گروه و هر دو استان در داشتن غم آب و نان مشترک‌اند، یکی استان کم‌بارش و دیگری استانی نسبتا پربارش است. سخن‌گفتن از اینکه حق با مردم کدام استان است، به‌حاشیه‌بردن مشکلات جدی ایران در حوزه آب است، چون هم اصفهانی‌ها و هم اهالی چهارمحال‌وبختیاری حق دارند نگران وضع معیشت‌شان باشند. مطالبه‌هایشان بحق است و باید صدای اعتراض آنها شنیده شود.