روزنامه شرق
1400/09/11
مسئله بغرنج آب
مسئله بغرنج آب محمود اولاد* مسئله آب این روزها یکی از مهمترین چالشهای اصلی، چه در سطح ملی و چه بینالمللی است. کمیابی در عین فراوانی! درحالیکه دوسوم سطح کره زمین را آب پوشش میدهد، در عین حال، سهم پایین آبهای قابل بهرهبرداری و توزیع غیریکنواخت آن، مسئله اصلی کمیابی است. ایران نیز بهعنوان کشوری با اقلیم خشک، یکی از مناطقی است که با چالش آب مواجه است. با وجود این، به نظر میرسد توجه مناسبی به این موضوع نشده است؛ بهویژه اینکه عمده سیاستها در سمت عرضه آب بوده و کمتر به سمت تقاضای آب توجه شده است. مناطقی که با وفور آب مواجه هستند، هیچ تلاشی برای افزایش بهرهوری آب نمیکنند و مناطقی که با کمبود آب مواجه هستند نیز صرفا به دنبال یافتن راهی برای افزایش منابع آبی هستند و باز هیچ تلاشی برای افزایش بهرهوری آب و استفاده بهینه از آن نمیکنند. کشمکش و درگیری بین مناطق و بخشهای اقتصادی، در تصاحب ماندههای آبی است؛ هرکسی سعی میکند بیشترین سهم را از این سفره برداشت کند، مهم نیست چگونه از آن استفاده میکند. در چند روز اخیر، شاهد اتفاقاتی در محدوده حوضه آبریز زایندهرود و در شهر اصفهان هستیم. همچنین در استان چهارمحالوبختیاری نیز با خواستههای مردم آن منطقه مواجه هستیم. کارشناسان بخشهای مختلف نیز از منظر بخشی خود، مباحث مختلفی را مطرح میکنند و ردپای ذینفعبودن در برخی تحلیلها تا حدود زیادی مشهود است. گویا همه به دنبال متهمکردن دیگری در این سهمخواهی برای حذف رقیب یا تغییر تسهیم به نفع خودشان هستند. در این مطلب، سعی کردهام با مروری بر برخی آمار و اطلاعات، نکاتی را درخصوص مسئله آب و ضرورت توجه به مدیریت آن داشته باشم. از آنجا که اطلاعات دقیقی درخصوص تراز آبی حوضهها یا استانهای مورد بحث در اختیارم نبود، سعی کردهام محاسباتی سرانگشتی انجام دهم تا مبنای تحلیلهای ارائهشده باشد. لازم به توضیح است که اصولا تحلیل مباحث آب در مقیاس استان درست نیست و همانطور که در بخش نتیجهگیری مطرح میشود، یکی از مشکلات بخش آب شاید همین موضوع اسیربودن در تقسیمات کشوری است. علیرغم این موضوع، به دلیل اینکه اطلاعات استانی قابل دسترس برای برآوردهای سرانگشتی بود، ناگزیر به این صورت محاسبات انجام شد. اطلاعات و شرایط موجود استانها ۱- مساحت استان ۱۰۶۷۸۶ کیلومترمربع. اگر متوسط بارش سالانه را ۱۰۰ میلیمتر در سال بگیریم (گویا ۱۴۰ هست)، کل بارش اندکی بیش از ۱۰ میلیارد مترمکعب میشود. ۲- جمعیت استان ۵.۱ میلیون نفر است. اگر متوسط سرانه هر فرد در روز را ۳۰۰ لیتر بگیریم، کل مصرف سالانه خانگی میشود ۶۰۰ میلیون مترمکعب! ۳- مصرف صنعت استان کمتر از مصرف شرب است. ۵۰۰ میلیون مترمکعب اگر دست بالا بگیریم؛ تازه بخش صنعت بخشی از آب مورد نیاز را از طریق پساب و بازچرخانی مورد استفاده قرار میدهد. ۴- کل اراضی کشاورزی استان ۳۸۲هزارو ۴۶۷ هکتار است. اگر متوسط الگوی مصرف آب کشاورزی کل کشور را منظور کنیم، مصرف آب کشاورزی استان دو میلیارد مترمکعب خواهد بود. ۵- گفته میشود دو میلیارد مترمکعب آب در مناطق بالادست غربی استان، از استان خارج میشود و به کارون میریزد. ۶- کل آب انتقالی به یزد ۶۰ میلیون مترمکعب است! ۷- با این حساب سرانگشتی، جمع مصارف و خروج آب از استان پنج میلیارد مترمکعب خواهد بود! ۸- اما بقیه آب چه میشود؟ ۵۰ درصد را میتوانیم تبخیر در نظر بگیریم و آب قابل برنامهریزی را پنج میلیارد بگیریم، ولی اگر چنین بود، نباید فشاری به منابع زیرزمینی میآمد و تراز آبهای زیرزمینی منفی میشد (اطلاعاتی درباره آبهای زیرزمینی پیدا نکردم، ولی میدانیم فرونشست جدی است پس آبهای زیرزمینی تراز منفی دارند). بنابراین تبخیر بیش از ۵۰ درصد است! گفته میشود تبخیر بالای ۷۰ درصد است. ۹- مساحت استان چهارمحالوبختیاری ۱۶هزارو ۳۳۲ کیلومترمربع است. متوسط بارندگی استان ۵۶۰ میلیمتر است (در بخش کوهستان تا بالای هزارو ۲۰۰ هم میرسد)؛ یعنی کل نزولات بالای ۹ میلیارد مترمکعب. ۱۰- ۸۰ درصد استان چهارمحالوبختیاری کوهستان است. مساحت کل اراضی کشاورزی استان حدود ۱۹۰ هزار هکتار است. با الگوی مصرف آب کشور، ۹۵۰ میلیون مترمکعب آب مصرفی کشاورزی. ۱۱- جمعیت استان حدود یک میلیون نفر است؛ با ۳۰۰ لیتر در روز برای هر نفر، ۱۲۰ میلیون لیتر نیاز شرب و خانگی، ۱۲- صنعت را هم بالا بگیریم، صدمیلیون لیتر میشود. ۱۳- تبخیر را ۶۰ درصد (به دلیل بخش عمده کوهستانی و سردسیربودن)، آب قابل دسترس ۳.۶ میلیارد. مجموع مصارف. ۱.۲ میلیارد! مازاد تراز ۲.۴ میلیارد وارد استان خوزستان میشود. ۱۴- استان خوزستان مساحت ۶۴۰۵۵ کیلومترمربعی با متوسط بارش ۲۸۴.۵ میلیمتر در سال؛ یعنی ۱۸ میلیارد مترمکعب. ۱۵- تبخیر به دلیل گرما بالاست. اگر ۷۵ درصد بگیریم آب در دسترس از نزولات ۴.۵ میلیارد مترمکعب. ۱۶- البته ۲.۵ میلیارد از چهارمحالوبختیاری وارد میشود. از کردستان و ایلام و کرمانشاه و لرستان هم ورود آب بالایی دارد. ۱۷- در گزارش سازمان هواشناسی تحت عنوان ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی استان خوزستان منابع آبی استان ۳۳ میلیارد مترمکعب و سه میلیارد ذخیره سفرههای زیرزمینی قید شده است و بیان شده خوزستان با چهار درصد مساحت کشور بیش از ۳۰ درصد آبهای سطحی کشور را دارد. ۱۸- مساحت اراضی کشاورزی استان ۱.۳ میلیون هکتار که نزدیک هفت میلیارد مترمکعب مصرف آب میشود. ۱۹- جمعیت استان ۴.۷ میلیون نفر که ۵۲۰ میلیون مترمکعب مصرف خانگی میشود. ۲۰- صنعت هم حدود ۵۰۰ میلیون مترمکعب (بخشی از صنعت از دریا استفاده میکند). نتایج 1- مسئله تحلیل و مدیریت آب در مقیاس استانی محل اشکال اساسی است. ما در این تحلیل، سه استان را وارد کردیم ولی ملاحظه میشود بدون پرداختن به استانهایی مثل ایلام، کردستان، کرمانشاه و لرستان که بخشی از آب استان خوزستان را تأمین میکنند، خطای قابلملاحظهای وجود خواهد داشت. بنابراین، ضرورت دارد به مقوله آب در حوزههای آبریز توجه شود نه در تقسیمات سیاسی. 2- همانطورکه آمار و ارقام نشان میدهد، در حالی استان خوزستان پرآبترین استان کشور با برخورداری از بیش از یکسوم آب کشور است که عملا بخش قابلتوجه آن، آب ورودی از استانهای دیگر است. در نبود آب ورودی از استانهای دیگر، تراز آبی استان خوزستان با مقدار آب قابلبرنامهریزی 4.5 میلیارد مترمکعب و مجموع مصارف بیش از هشت میلیارد مترمکعب، بهشدت منفی خواهد شد. این بدین معنی است که در نگاه تقسیمات استانی، اگر استانهای دیگر بخواهند کل آب خروجی از استان خود را مدیریت کرده و برگردانند، چه سرنوشت تلخی در انتظار استان خوزستان خواهد بود. 3- آمار و ارقام بهخوبی نشان میدهد که توزیع منابع آبی با توزیع منابع زمینی یکسان نیست. اگر عوامل تولید را شامل نیروی انسانی، سرمایه، آب، زمین، انرژی و تکنولوژی بدانیم که در اقتصاد فقط به دو عامل کار و سرمایه فروکاسته میشود و فرض ضمنی تحرک کامل دو عامل در نظر گرفته میشود، این عوامل تولید یا باید تحرک کافی داشته باشند یا توزیع یکنواخت در طبیعت وجود داشته باشد. خب توزیع که یکنواخت نیست بهویژه در مورد آب و زمین! بارش در ارتفاعات چهارمحالوبختیاری بالای هزار میلیمتر در سال است و در خور و بیابانک اصفهان زیر صد میلیمتر! در مقابل، توپوگرافی سخت و شیب بالا و ... باعث شده در چهارمحالوبختیاری زمین محدود است و خب اصفهان زمین فراوان! زمین را که نمیتوان انتقال داد، پس باید آب را منتقل کرد که بتوان تولیدی داشت. بنابراین اینکه گفته میشود هر انتقال آبی غلط است، حرف نادرستی است. جالب این است که کسانی که از غلطبودن دستکاری در طبیعت و انتقال آب مینالند، وقتی صحبت از قنات میشود، با حسرت از مدیریت بسیار خوب گذشتگان تعریف و تمجید میکنند! سؤال این است آیا قنات کاری جز انتقال منابع آبی را انجام میداد؟ آیا با تکنولوژی آن زمان، انتقال بیش از صد کیلومتر خوب است ولی با تکنولوژیهای مدرن اگر مسافت بیشتر یا کمتری انتقال داده شود، غلط است؟ 4- آنچه در بحث مدیریت آب و انتقال آب مهم به نظر میرسد، مسئله افراط و تفریط و نگاههای استانی و رقابتهای منطقهای است. انتقال آب از محلی که مازاد تراز دارد به جایی که کسری تراز دارد یا مازاد زمین برای استقرار فعالیت دارد، باید در حدی صورت گیرد که اولا خود مبدأ را با کسری تراز مواجه نکند. دوم اینکه در مبدأ، امکان بارگذاری فعالیت به دلیل کمبود زمین مناسب وجود داشته باشد. 5- اینجا نکته دیگری نیز مهم است. با توجه به آمار، یکسوم آب قابل برنامهریزی کشور در خوزستان است. با شناخت از کشور، میتوان گفت به همین میزان نیز در نوار شمالی کشور است. اگر آب انتقال پیدا نکند، ظرفیت پذیرش فعالیت و سکونت این دو پهنه آیا به اندازه 60 درصد جمعیت و فعالیتهای کشور است؟ در صورت عدم انتقال آب، فعالیتها و سکونتگاهها، برای دسترسی به این عامل مهم تولید، مجبور به تحرک به سمت آن خواهند بود. آیا این موضوع، فشار مضاعفی بر فضای زیستی آن منطقه فراهم نمیکند؟ 6- تبخیر به قدری بالاست که ۶۰ میلیون مترمکعب آبی که به یزد با خط لوله و حذف تبخیر و کاهش اتلاف، صورت میگیرد، به اندازه تبخیر ۸۰۰ میلیون مترمکعب آورد رودخانه در طول مسیر هم شاید نشود! 7- پرت شبکه گفته میشود ۲۰ درصد هست! اگر اینجا هم با متوسط کشوری یکی باشد، فقط پرت شبکه خانگی دو برابر خط لوله یزد میشود! عجیب است که دولت، سهم و نقش خود را در این موضوع بهشدت نادیده میگیرد و تقصیر را گردن بخشهای تولیدی یا مردم در بخش مصرف خانگی میاندازد. اینجا نکته جالب این است که درحالیکه از صد میلیارد مترمکعب آب مصرفی در کل کشور، تنها پنج میلیارد مترمکعب در بخش خانگی بود، سالهای سال، دولتمردان، از مردم میخواستند که با صرفهجویی در مصرف آب، در حل مشکل کمآبی کمک کنند! این در حالی است که حتی 20 درصد صرفهجویی در مصرف آب، تنها یک میلیارد مترمکعب در کل مصرف کاهش ایجاد میکرد، درحالیکه بهبود شبکه حتی در حد 10 درصد و جلوگیری از پرت آب در شبکه، دو برابر این میزان در حل مشکل کمک میکرد! یا حتی تنها 10 درصد اصلاح الگوی آبیاری در بخش کشاورزی و کاهش 10 درصدی مصرف آب کشاورزی، به اندازه نزدیک به دو برابر کل مصرف خانگی، صرفهجویی در مصرف ایجاد میکرد! 9- اگر ملاک تخصیص آب بین فعالیتهای اقتصادی را کارایی در نظر بگیریم، باید ببینیم به ازای هر مترمکعب آب که برای تولید کالاهای مختلف به کار میرود، چه میزان ارزشافزوده تولید میشود؟ 500 میلیون مترمکعب آبی که به بخش صنعت داده میشود، ارزشافزوده بالاتری تولید میکند یا دو میلیارد مترمکعب آب بخش کشاورزی (در استان اصفهان مثلا)؛ اما مسلما در بحث تخصیص آب، صرفا موضوع کارایی مدنظر نیست؛ چون در این صورت، شاید هیچ آبی برای برخی از تولیدات کشاورزی تخصیص پیدا نکند. بههمیندلیل شاید منطق اقتصادی که بعضا گفته میشود اگر قیمتگذاری مناسب برای آب صورت گیرد، تخصیص بهینه میشود، چندان با واقعیت درست نباشد. با این حال نکته مهم دیگری نیز وجود دارد و آن این است که بهرهوری آب در بخشهای مختلف و تولید کالاهای مختلف چه میزان است؟ آیا امکان افزایش بهرهوری از طریق فناوریهای جدید وجود دارد؟ اطلاعات نشان میدهد بهرهوری آب در بخش کشاورزی بهشدت پایین است. مقایسه بهرهوری آب در محصولات مختلف در ایران با متوسطهای جهانی یا الگوی تخصیص آب کم آبیاری، نشان میدهد بعضا با 50 درصد همین میزان آب در بخش کشاورزی، میتوان به همین میزان و حتی بیشتر ارزشافزوده در بخش کشاورزی ایجاد کرد (به چند پایاننامه که در این زمینه در دانشگاه تهران انجام شده، مراجعه فرمایید). قیمتگذاری مناسب ممکن است بتواند در بهبود الگوی کشت، تغییر الگوهای آبیاری و استفاده از تکنولوژیهای نوین کمککننده باشد؛ اما به هر حال یکی از مهمترین مسائل در بحث آب، توجه به اصلاح الگوهای کشت و آبیاری و بهبود تکنولوژیکی در بخش کشاورزی است. 10- درمورد قیمتگذاری، توجه به این نکات مهم است که استثناپذیری درمورد آب پرهزینه است. هزینه کنترل و جمعآوری چاههای غیرمجاز عملا غیرممکن شده است. هزینه برداشتهای غیرمجاز از آب رودخانهها امکانپذیر نیست. اینجا به نظر تشکلهای آببران که تشکلهای مردمی برای استفاده از منابع آبی یک محدوده است (نوعی تبدیل کالای عمومی به باشگاهی) میتواند مؤثر باشد. ۱۱- هرچند این بحث که صنایع آببر به کنار دریا منتقل شود، در کلیت درست است؛ اما درنظرگرفتن مباحثی مانند پدافند غیرعامل، اثرات مخربتر جابهجایی میلیونها انسان و بههمریختن ساخت اجتماعی جامعه نسبت به اثرات منفی انتقال آب، نشان میدهد افراط در آن موضوع هم تبعات سنگینی خواهد داشت. ۱۲- به نظر میرسد اینجا هم مثل کل کشور، بیشتر از مشکل کمآبی، مشکل مدیریت جدی است. * دکترای اقتصاد و کارشناس توسعه منطقهای
سایر اخبار این روزنامه
چالش تضمین و آینده تحریم
سقوط اقتصاد و زنگ خطر
پاريس و رؤياي احياي نفوذ ازدسترفته
رئيسجمهور در تجمع بهارستان
خاتمي مقصر نبود
بررسی وضعیت عدالت محیط زیستی در ایران
بیانیه جبهه اصلاحات درباره بحران آب در اصفهان
زن تأثیرگذاری که ولاسکو به والیبال ایران معرفی کرد
در «لادان» ملاهاشم از فرزندش معروفتر است
بسیج عشق به ایران
بيژن و منيژه
مسئله بغرنج آب
قفل اختلافات در مذاکرات وین شکستنی است؟