سن سارقان به زیر ۱۸ سال رسید؛چرا؟

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: اخیرا رئیس پلیس پیشگیری تهران اعلام کرده است که سن سارقان به زیر ۱۸ سال رسیده است. «ریچارد کلووارد» و «لوید ایر » نخستین کسانی بودند که باندهای نوجوانان بزهکار را مورد مطالعه قرار دادند. آن‌ها استدلال کردند که این باندها در اجتماعات خرده‌فرهنگی که احتمال دستیابی به موفقیت از راه قانونی در آن اندک است به وجود می‌آیند. بنابراین اکثر بزهکاران نوجوان در اجتماعات اقلیت محروم هستند. اعضای باندها برخی جنبه‌های مطلوب موفقیت مادی را می‌پذیرند، اما این ارزش‌ها از طریق خرده‌فرهنگ‌های اجتماع محلی پالایش می‌شوند. در محلاتی که شبکه‌های بزهکاری سازمان‌یافته وجود دارد، بزهکاری‌های‌کوچک مانند دزدی؛ به زندگی تبهکاری بزرگسالان هدایت می‌شود. در مناطقی که این‌گونه شبکه‌ها یافت نمی‌شوند بزهکاری باندهای نوجوانان معمولاً شکل نزاع و وحشی‌گری به خود می‌گیرد؛ زیرا فرصت اندکی برای اعضای باند وجود دارد تا به صورت جزئی از شبکه‌های بزهکاری بیرون آیند.این روزها گروه نوجوان و افراد زیر 18 سال در اخبار حوادث جا یافته‌اند و تحت تاثیر موارد مختلفی دست به کارهایی از جمله سرقت و حتی قتل می‌زنند. در این میان برخی معتقدند رسانه‌های نوظهور در افزایش ارتکاب به جرم در میان این گروه نقش بسزایی دارند و عده‌ای هم بر این اعتقاد هستند که شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران این گروه را هم به سمت ارتکاب جرایم مختلف سوق داده است. در هر صورت سوال اساسی ما در این گزارش آن است که چرا افراد زیر 18 سال در جامعه ما به سمت ارتکاب جرم رفته‌اند و پیامدهای آن برای جامعه چیست؟از سوی دیگر آیا در سایر نقاط جهان و جوامع دیگر هم سن ارتکاب به جرم پایین آمده است یا این مختص جامعه ایران است؟
>نگاهی به آمار جهانی
سیدجواد میری جامعه شناس و عضو پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی در این خصوص به آفتاب یزد گفت: « آمار‌های جهانی نشان می‌دهد بیشترین آمار قتل تا سن 19 یا 20 سال در بین کشور‌ها در برزیل بوده است که در آن قتل توسط جوانان و نوجوانان خیلی بالا است و بعد از آن به ترتیب کلمبیا، آمریکا و روسیه قرار دارد.این آمار تقریبا 73 کشور را نشان می‌داد و ایران بین این کشور‌ها در حوزه قتل توسط نوجوانان و جوانان جایگاهی ندارد. در حوزه سرقت و جرم و جنایاتی که به قتل منجر نمی‌شود توسط نوجوانان طبق آخرین آمار جهانی بالاترین کشور ونزوئلا و بعد به ترتیب پاتاگونیا، آفریقای جنوبی و افغانستان است؛ در اینجا هم ایران جزء حداقل 30 یا 40 کشور اولیه نیست.جالب است که ونزوئلا در حال تجربه مسائل تحریم و فروپاشی اقتصادی است و بافت اجتماعی آفریقای جنوبی که مدت‌های مدیدی تحت سیطره تبعیض‌های نژادی بوده است نشان می‌دهد که هنوز سیاست گذاران آفریقای جنوبی در سال‌های اخیر نتوانستند آن شکاف‌های اجتماعی را ترمیم کنند.افغانستان هم که دچار جنگ داخلی، اشغال و استعمار بوده است و الان خروج نیروهای آمریکایی از آن جا منطقه را دچار مشکلات بیشماری کرده است. یکی از آنها این است که دارایی‌های افغانستان قریب به 80 میلیارد دلار بوده است که 8 میلیارد دلار از آن اختیار طالبان قرار گرفته و این کفاف مسائل را نمی‌دهد و بحث قتل، جنایت و سرقت در افغانستان هم ریشه‌های آشکار دارد. از سوی دیگر آمار‌ها نشان می‌دهد که به صورت کلی تا قبل از 2019 آمارها یک نمودار کاهشی را درباره نوجوانانی که به جرائم مرتکب می‌شوند طی می‌کردند..ولی در دوران کرونا و سیطره آن در بین نوجوانان و جوانان به نظر می‌آید که اتفاقات عجیبی رخ نداده است و یکدفعه نمودار عوض نشده است. البته خشونت به صورت کلی در یک مناطقی کاهش پیدا کرده بود اما به فضای خانه منتقل شده است. خشونت‌های خانگی در دوران کرونا تقریبا در همه جای جهان رو به افزایش بوده است. در این آمار‌ها هم ایران در حوزه نوجوانان و جوانان آمار بالایی ندارد.»
>جامعه ایران فقیر‌تر شده است


وی ادامه داد:« در اینجا یک سوالی پیش می‌آید و آن این است که چرا رئیس پلیس پیشگیری تهران هشدار داده است که سرقت توسط جوانان زیر 18 سال در حال افزایش است و افراد در مقابل آن‌ها مقاومت هم نکنند تا جانشان حفظ شود؟ در ایران به نظر من با توجه به تغییر و تحولاتی که اپیدمی کرونا ایجاد کرده است چند مشکل به وجود آمده است که صرفا پلیس و دستگاه‌های انتظامی نمی‌توانند این مسائل را مدیریت کنند بلکه ورود سیاست گذاران و دستگاه‌های اجرایی کشور اهم از قوه مجریه، مقننه و قضائیه لازم است. بسیاری از افراد در این دوران شغل‌های خود را از دست داده‌اند و تعداد زیادی از افراد دچار کاهش درآمد شده اند. این کاهش درآمد به این صورت است که طبقات متوسط به سمت طبقات فرودست لغزیدند و طبقات فرودست کاملا به سمت طبقات تهیدست و محروم کشیده
شده اند. خود این باعث شده است که آسیب پذیرترین اقشار که کودکان و زنان
باشند در طی این دو سال ضربات بیشتری را متحمل شوند. از سوی دیگر جامعه ایران هنوز آن پوشش رفاهی را ندارد که بتواند افراد را تحت کفالت خود قرار دهد. نکته دیگری هم که در ایران اتفاق افتاده است شتاب بسیار عمیق و پر سرعت تورم است که هم تحریم‌های خارجی و هم عدم مدیریت صحیح منابع باعث شده است که در این وضعیت، جامعه در سطح کلی نسبت به یک دهه قبل بسیار فقیر‌تر شود. یعنی در عین اینکه افراد ثروتمند جامعه ایران شدیدا زیاد شده‌اند جامعه در کلیت خود فقیر‌تر شده است و نحیف‌تر شدن نهاد ها، سازمان‌ها و شبکه‌هایی که می‌توانستند جامعه را یاری کنند باعث شده است که افراد دچار خسران‌های شدید شوند و در این بین کودکان و نوجوان در معرض شدید‌ترین آسیب‌ها قرار گرفته اند. آمار دقیقی من در این حوزه ندارم اما مشاهدات نشان می‌دهد که مصرف غذا و مایحتاج اصلی جامعه در طی این 7 سال اخیر در بین 60 درصد جامعه دچار کاهش شده است. یعنی دسترسی افراد به مایحتاج روزانه خود کمتر شده است. مجموعه این موارد حس محرومیت را در بین طبقات فرودست، تهیدست و مطرود جامعه شدیدا بالا برده است و این خودش می‌تواند کاتالیزوری باشد برای ازدیاد جرایم و افزایش بزهکاری‌ها که یکی از آنها می‌تواند سرقت باشد. »
>احتکار ثروت؛ افزایش فقر
این جامعه شناس ادامه داد: «اتفاقی که در ایران افتاده ‌ این‌ که بار عظیم مدیریت جرایم و بزهکاری‌ها بر روی نیروی قهریه و نظامی افتاده است که اتفاقا این به نظر من نادرست‌ترین شیوه است. چون نیروی انتظامی که نمی‌تواند نظم ایجاد کند. نظم یک مقوله چند بعدی مفهومی است که ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و اخلاقی دارد و آن را نیروی انتظامی نباید ایجاد کند. نیروی انتظامی به عنوان نیروی بازدارنده و قهریه است و می‌تواند انتظام ببخشد و نظم را تقویت کند. آن چیزی که نظم ایجاد می‌کند در جای دیگر است.برای مثال در این 8 سال اخیر در محلات گوناگون به هیچ وجه بسط و توسعه زیرساخت‌های شهری را نمی‌بینیم ولی به شدت ازدیاد و افزایش عجیب و غریب نمایشگاه‌های اتومبیل و موسسات پولی و بانکی دیده می‌شود. این‌ها دائم در حال رشد و توسعه هستند و این نشان می‌دهد که در این کشور سرمایه وجود دارد و آن چیزی که وجود ندارد توزیع و باز توزیع عادلانه سرمایه و مالیات دقیق و سیستماتیک بر درآمد‌ها و سرقت اموال جمعی است.هیچ نظارتی بر آن‌ها
نیست و این خود یک دیالتیکی ایجاد کرده است که وقتی ثروت در جایی احتکار می‌شود فقر و تهیدستی در جای دیگر افزایش پیدا می‌کند و
آسیب پذیرترین اقشار جامعه زنان، نوجوانان و کودکان هستند که وارد چرخه‌های بزهکاری، سرقت و جرم می‌شوند.»
>پیامدها
وی در پایان درباره پیامدهای این امر گفت:« پیامدهایی که این امر می‌تواند داشته باشد ایجاد رعب و وحشت و از بین رفتن اعتماد اجتماعی است و در مجموع می‌تواند در دراز مدت و میان مدت ضربه‌های شدیدی به ساختار‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه وارد کند. مسئله شرایط اقتصادی از یک طرف تحریم است و در داخل هم تخریب اقتصادی در جریان است و آن بدین معناست که بازتولید عادلانه ثروت وجود ندارد و به جای اینکه ثروت به سمت سیستم کوثری برود به سمت تکاثری رفته است. سیستم کوثری یعنی اینکه جامعه به صورت عادلانه از مواهب و منابع برخوردار شود اما سیستم تکاثری آن جا است که منابع به صورت گزینشی برای اقشار پردرآمد و نهادها و سازمان‌هایی که در نزدیکی با نهاد قدرت قرار گرفته‌اند تامین می‌شود و بقیه محروم می‌شود. مجموع این‌ها نشان می‌دهد که ما نیازمند باز تعریف ساختار‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ارزش‌هایی که بر جامعه حاکم است، هستیم. یعنی قرار است جامعه به سمت مدیریت بهینه منابع برود یا به دنبال ایجاد یک سازمان اجتماعی که عده قلیلی در راس هرم جامعه به دلیل ارتباطات خویشاوندسالاری قرار بگیرند و عده کثیری در قاعده جامعه به دلیل عدم دسترسی به نسبت‌ها و ارتباطات خانوادگی که با قدرت ندارند در فقر قرار بگیرند. تاریخ تحولات اجتماعی در جوامع گوناگون نشان می‌دهد صرفا وظیفه اندیشیدن و تامل درباره این کلیت هستی اجتماعی را به نیروی قهریه نباید سپرد چراکه باید بین نظم و انتظام تمایز بنیادین قائل شد.نظمی که مبتنی بر قدرت قهریه باشد نظمی است که دچار شقاق و گسست خواهد شد و جامعه را به سمت دست انداز‌های خطرناکی خواهد برد. وظیفه عقلای جامعه این است که در باب توزیع منابع جامعه با یک نگاه تطبیقی و پیشگیرانه مطالعه کنند و سیاست گذاران آن اطلاعات را به صورت مدون را در اختیار سه قوا قرار دهند تا آن‌ها به سمت احیای جامعه عادلانه حرکت کنند.»
>کاهش سن ابتلا به تمام آسیب‌های اجتماعی
علیرضا شریفی یزدی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت:«در سطح دنیا سن آسیب‌های اجتماعی بعد از رسانه‌های نوپدید که مهمترین آن‌ها شبکه‌های اجتماعی هستند کاهش پیدا کرده است و این صرفا مختص کشور ما نیست ولی دلایل و میزان این امر در تمام کشور‌ها یکسان نیست. در کشور ما طی 15 سال اخیر تقریبا سن ابتلا و آغاز همه آسیب‌های اجتماعی کاهش پیدا کرده و در برخی از موارد به
13 سال رسیده است. در مورد بحث سرقت در میان این گروه در کشور ما چند نکته وجود دارد. دلیل اصلی کاهش سن مثل همیشه مسائل اقتصادی است؛ یعنی به دلایل اقتصادی و عدم تامین اقتصادی به میزان کافی توسط برخی از خانواده‌ها متاسفانه بچه‌ها به این سمت و سو کشیده شده اند. مسئله دوم این است که یک همخوانی بین انواع آسیب‌های اجتماعی وجود دارد.می دانیم که یک رابطه تنگاتنگی بین مقوله اعتیاد و سرقت وجود دارد. مثلا در جامعه ما سن اعتیاد در حدود 13 سال قرار می‌گیرد وقتی ما امروز با حجم بزرگتری از نوجوانانی رو به رو هستیم که به سمت اعتیاد کشیده شده‌اند طبیعتا برای تامین نیازهایشان به دلیل اینکه هنوز متکی به خانواده هستند به سمت سرقت هم کشیده می‌شوند.»
>سرقت به دلیل هیجان خواهی
وی ادامه داد:« نکته سوم گروه‌های بزهکار است که در دوران نوجوانی خیلی شایع و رایج است. اصلی‌ترین منبع تربیتی و تاثیرگذاری در دوره نوجوانی گروه همسالان است.وقتی گروه همسالان گرایش به ورزش دارند امکان گرایش نوجوان به سمت ورزش خیلی بالا است. از سمت دیگر وقتی این‌ها به سمت کارهای خلاف کشیده می‌شوند طبیعتا امکان آلوده شدن فرد هم وجود دارد. در آن برنامه‌هایی که من در تلویزیون درباره مجرمین برگزار می‌کنم به یک پدیده‌ای برخوردم و آن این است که بخش بزرگی از نوجوانان نه به دلایل اعتیاد و دلایل اقتصادی تن به سرقت می‌دهند بلکه صرفا به دلیل هیجان خواهی به این کارها دست می‌زنند.یعنی برخی از این‌ها در گروه‌های تبهکار حضور دارند و وقتی دستگیر می‌شوند می‌بینیم هیچ عایدی اقتصادی هم نداشتند و صرفا به دلیل مرام گذاشتن، عدم بلد بودن مهارت نه گفتن و یا به دلیل هیجان خواهی به سرقت دست زدند. همه این‌ها عواملی است که سن سرقت را در جامعه ما کاهش داده است و به همین دلیل باید نگاه چند عاملی به این موضوع داشته باشیم. از یک طرف اقتصاد خانواده را تقویت کنیم و از سوی دیگر به سراغ مراکزی برویم که بتوانیم هیجانات نوجوانی را در این دوره در راه و مسیر درست مثل ورزش قرار دهیم.کار بعدی این است که تاثیر گروه هم سال را بر روی نوجوان اول شناسایی و سپس از طریق افزایش آموزش مهارت‌های زندگی به نوجوانان کم کنیم. نکته بعدی این است که باید غربالگری کنیم. برخی از نوجوانانی که به سمت اعتیاد یا سرقت کشیده می‌شوند نوعا افرادی هستند که در خانواده‌هایی رشد می‌کنند که ریسک پذیری در آن‌ها بالاتر است. اگر به موقع ما بتوانیم آن‌ها را شناسایی کنیم و برای آن‌ها آموزش درست فراهم کنیم امکان اینکه بتوانیم بر این پدیده نامطلوب فائق شویم بالاتر است. »
>تبعات طبیعی فقر و نابرابری
حسن عماری روانشناس نیز در این باره به آفتاب یزد گفت:«یکی از مسائلی که باید مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار بگیرد این است که جامعه‌ای که دچار فقر، نابرابری اجتماعی، تبعیض و... است قاعدتا تبعات طبیعی آن این موضوعات است. ما خارج از نگاه آسیب شناسانه یک نگاه مسئله شناسانه هم داریم. در نگاه آسیب شناسی می‌گوییم اگر اتفاقی رخ می‌دهد بخشی از آن‌ها به دلیل اختلالات شخصیتی است اما در کلان قصه قاعدتا باید به سراغ نگاه‌های غیر آسیب شناسانه برویم. ما فقر و نابرابری را جزو مسائلی می‌دانیم که میتواند مشکلات و ناهنجاری‌ها را افزایش دهد.هرچقدر مسائلی از این دست در جامعه بیشتر باشد اختلالات و مشکلات رفتاری به تبع آن بیشتر خواهد شد. به نظر من این یک قاعده است و به هرشکل تبعات طبیعی فقر و نابرابری اجتماعی آسیب‌های اجتماعی، جرم و... است.مسئله دیگر این است که از آنجایی که تعداد مرتکبین به جرم بالا میرود سن افراد هم پایین می‌آید. از سوی دیگر سرعت رشد ارتکاب به جرم در کشور ما بالا رفته است.بر اساس آمار و پرونده‌ها شدت و میزان افزایش جرم به نسبت برنامه کلانی که ما در نظر داشتیم بالاتر است. بنابراین من فکر می‌کنم میزان جرم و جنایت در کشور ما به شدت در حال افزایش است.بعضی از جرائم حتی ثبت و ضبط نمی‌شود اما به نظر می‌رسد که ما شاهد افزایش رفتارهای مخرب در جامعه بیش از تصور هستیم. »