روزنامه ابتکار
1400/09/14
سید حامد مرندی چرا رسیدن به توافق در برجام، منطقی ترین کار است؟
روز جمعه بود که پس از چهار روز مذاکره تیم جدید خارجی کشورمان با کشورهای حاضر در توافق آسیب دیده برجام، از هتل محل مذاکرات، دود مشکی بر آسمان سیاست نمایان شد و در این میان، همه طرفها خود را صاحب حق دانسته و دیگری را مقصر به بن بست رسیدن مذاکرات در مقطع فعلی معرفی کردند؛ از پلیس بد مذاکرات، یعنی فرانسه که خود را بی تفاوت نشان داد و از بعید بودن برگزاری دور بعدی مذاکرات در آینده نزدیک صحبت به میان آورد، تا برخی از دیپلماتهای ارشد اروپایی که جمع بندی نظر خود را در عدم احیای برجام دیدند و در این میان آمریکا که امکان گفتگوی مستقیم را نداشت نیز، از ادبیات همیشگی خود مبنی بر محدود بودن فرصت ایران و موجود بودن سایر گزینههای روی میز صحبت به میان آورد.اکنون طرفهای برجام هر یک بر اساس تفکرات و داشتههای خود اقدام به مطالبه صددرصدی خواستههای خود میکنند و این موضوع بر قفل شدن مذاکرات، افزوده است. تغییر شیوه مذاکره توسط ایران، پس از شش دور مذاکرات قبلی و ارائه دو پیشنویس غیر منتظره، همراه با اعلام عدم امکان تغییر گسترده در متون ارائه شده به جهت جبران منافع از دست رفته ایران، سبب شد تا خارجیها تا حدودی غافلگیر شده و آن را سختگیرانه توصیف کنند و اتفاقا این درخواستها را خارج از متن برجام ارزیابی کرده و این موضوع را دلیلی برای ترک مذاکرات بیان مینمایند. متاسفانه در وضعیت حاضر و با این شیوه گفتگو، خواسته یا ناخواسته، دانسته و یا ندانسته، همه طرفها دست به قماری بسیار خطرناک زدهاند که میتواند جهان را با چالشهای بسیاری مواجه کند. اروپاییها بدون بیان ریشه اصلی مشکلات که تا حدود زیادی توسط خودشان ایجاد شده، مرتب از طریق رسانههای خود اعلام میکنند که اقتصاد ایران در شکنندهترین زمان خود در نیم قرن اخیر بوده و چشم به فشار از پایین به بالا از طریق نارضایتی عمومی در ایران داشته و برای پیشبرد اهداف خود مدام بر طبل وخامت وضعیت ایران و لزوم پذیرش شرایط جدید میکوبند؛ ایران نیز اکنون با تکیه بر غنی سازی ۶۰ درصدی و با تصور ضعف در طرفهای مخالف به دلیل مسائل پیش آمده در چند ماه گذشته نظیر بحران انرژی و توجه به بدهیهای سنگین خارجی و نمایان شدن بحرانهای اقتصادی غرب و خروج شرمآور آمریکا از افغانستان و عنایت به وضعیت کنونی منطقه بخصوص در عراق و ترکیه و نیز بروز نشانههایی از شکاف میان ابرقدرتهای حاضر نظیر درگیری سیاسی ناشی از برگزیت میان فرانسه و انگلستان و نیز مجادله با آمریکا بر سر قرارداد نظامی استرالیا و تغییر برخی نیروهای تاثیرگذار نظیر آنگلا مرکل صدراعظم قدرتمند آلمان و صد البته حساب باز کردن روی حمایتهای ناگزیر استراتژیک روسیه و چین، به این جمع بندی دست یافته که غرب توانایی درگیری نظامی در این مقطع را ندارد و با این پیش فرض به دنبال مذاکره با دست بالاتر است. تصوراتی که برای همه طرفها میتواند سرآغاز تحولات بسیار خطرناک و پیش بینی نشدهای باشد.
برای درک تاریکی تحولات احتمالی کافیست تصویر آینده را بعد از شکست مذاکرات تصور کنیم؛ به زعم غربیها پیش بینی میشود پس از شکست مذاکرات در کوتاه مدت، انتظارات تورمی در ایران بالاتر خواهد رفت و با افزایش بیشتر تورم، احتمالاً ایران با اعتراضات صنفی بیشتری مواجه خواهد شد. همزمان تحرکات دشمنان کشور نیز با وضع تحریمها و موانع بیشتر در مسیر فروش کالا و نفت و نیز تلاش برای بردن پرونده ایران به فصل هفتم منشور ملل متحد بیشتر خواهد بود. در این میان ایران نیز چارهای جز نزدیکی بیشتر به چین و روسیه نخواهد داشت و حتما از طریق ابزار در دسترس خود، ناچار به حفظ منافع و امنیت خود است، با شکست مذاکرات، ارتباط ایران با اروپا و آمریکا بدتر از هر زمان دیگری خواهد شد و با کمرنگ شدن کنترل وضعیت اتمی کشور توسط آژانس بینالمللی اتمی و ایجاد حساسیت در منطقه، احتمال ورود و دستیابی به تکنولوژی نظامی مرتبط توسط سایر بازیگران منطقه نظیر مصر، عربستان و حتی ترکیه دور از ذهن نخواهد بود؛ موضوعی که برای هیچ یک از قدرتهای حاضر حتی چین و روسیه نیز خوشایند نیست. از سوی دیگر ضرورت کنترل چین توسط قدرتهای جهانی با از دست رفتن دسترسی به ایران، سبب سرعت گرفتن ابتکار کمربند و جاده چین خواهد شد و تقابل پروژه دروازه جهانی اروپا که برای مقابله با طرح چین در شرایط حاضر با ارزش بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار در حال انجام است، به مرحله جدیتری وارد میشود و با نماییتر شدن تضاد منافع شرق و غرب و حضور ایران در مرکز آن، ممکن است علیرغم همه مراقبتها، در شرایط بدبینانه، برخورد نظامی برای طرفین بر روی میز قرار بگیرد و این موضوع میتواند شروعی جدید بر بحران پناهجویان و فشار بیشتر بر اقتصاد غرب و بروز مشکلات جدیتری شود و این به معنی تهدید بسیار بزرگ برای سالها برنامهریزی و سرمایهگذاری انجام شده در منطقه است. اینها تنها بخشهای بسیار کوچکی از آنچه ممکن است اتفاق افتد، بوده و تقریباً منافع همه طرفها در منطقه، در خطر است.
در پایان به نظر میرسد برای کاهش این مخاطرات باید بر اساس توصیه همیشگی سازمان ملل، تلاش همه طرفها برای توافق، مضاعف گردد زیرا با شرایط احتمالی پیش گفته، منطقیترین کار، رسیدن به توافق است، حال به صورت محدودتر و یا گام بندی شده!
سایر اخبار این روزنامه
شهرآورد بیکیفیت پایتخت برنده نداشت
مزد ترس!
سید حامد مرندی
چرا رسیدن به توافق در برجام، منطقی ترین کار است؟
طرح جایگزین ایران، در صورت شکست مذاکرات چیست؟
امید به باز شدن گره مذاکرات در دور بعد
چرا چنانچه باید بازیهای ویدئویی در ایران مورد توجه مسئولان قرار نمیگیرد؟
«بازی»هایی فراتر از «بازی»
راهکارهای علاج بخشی زاینده رود چیست ؟
بحران تامین مواد غذایی با خشکشدن زایندهرود
کاهش تلفات کرونایی و افزایش شهرهای قرمز
بازگشاییهای همزمان خطرناک است
روایت نماینده سابق مجلس از حواشی یک طرح
چرا سربازی حرفهای اجرا نمیشود؟
بررسی عملکرد ۱۰۰ روزه دولت سیزدهم
از کنترل کرونا تا تلاش برای کاهش بحران آب
علی باقری:
به آینده مذاکرات خوشبینیم