خوزستان؛ عروس شوربختی

باران میهمان «شوشتر»، «مسجدسلیمان» باشد و ارتفاعات «اندیکا» هم سفیدپوش شوند، سهم «اهواز» بارش خاک است. پُل سفید، خاکستری شده. چفیه‌ها دور سر مردان چرخیده‌اند و چشم‌ها مِه‌ خاکستری را می‌پایند برای تشخیص راه. ماشین‌ها لایه‌ای خاک روی سر کشیده‌اند و به اعتراض قطار شده‌اند کنار خیابان.

چراغ‌ها در میانه خاک و باد محو شده‌اند تا نه رنگ سبز به آنها بماند، نه قرمزی‌شان مشخص باشد. ابر خاکستری بالای شهر سایه انداخته برای به اسارت بردن رنگ‌ها. کارون و مرغانش توان خودنمایی و فخرفروشی ندارند. اینجا همه‌چیز خاکستری است و بوی خاک می‌دهد. مِه‌ای از خاک، نفس‌ها را در سینه حبس کرده.

حقابه تالاب‌ها، نفس کشیدن را سخت می‌کند

گردوغبار؛ میهمان ناخوانده‌ خیابان‌ها، کوچه‌ها و خانه‌ها. میهمانی که چندسالی است شهرهای غربی و جنوبی کشور را به اسارت می‌برد. اسرایی که در میان‌شان خوزستان و منطقه اروند هم به چشم می‌خورند. خشکسالی برای خوزستان یعنی شدت گرفتن ریزگردها و طوفان‌های خاکی.



خشکسالی که ریشه دوانده در تالاب‌ها و رودهایی که جانی برای جاری‌شدن ندارند. تالاب‌هایی که تسلیم نیستی شده‌اند تا جریان زندگی جایش را به مرگ بدهد. تالاب‌هایی که برای ادامه حیات‌ قانونی به خود می‌بینند؛ قانون حمایت از تالاب‌ها. قانونی که به صراحت از تامین حقابه‌ تالاب‌ها سخن می‌گوید برای ادامه نبض زندگی.

قانونی که با قدرت اولویت را بعد از آب شرب به حقابه تالاب‌ها می‌دهد. اگرچه قوانین بین‌المللی تامین حقابه زیست‌محیطی را اولویت داده‌اند به تامین آب شرب. به باور رئیس انجمن دیده‌بان جلگه سبز خوزستان گردوغبار و طوفان‌های خاکی تنها یک راه نجات دارند؛ عمل به قانون. شبنم قنواتی تامین حقابه تالاب‌ها را راه نجات از گردوغبار و طوفان‌های خاکی می‌بیند. «وقتی حقابه تالاب‌ها تامین نشود، نفس‌کشیدن سخت و شاید غیرممکن باشد.»

در غیاب حقابه‌ها، کف تالاب‌ها خشک می‌شوند تا کوچک‌ترین بادی، شود منشأ گردوغبار. گردوغباری که اجازه نفس کشیدن راحت‌ را به شهروندان نمی‌دهد. گردوغباری که هوای سالم را به یغما می‌برد. «حقابه تالاب‌ها تامین شود، آب شرب هم مهیاست.» قصه تالاب‌ها و حقابه همیشه به این روال بوده. توده‌های بارش‌زایی که از اطراف مدیترانه که از سودان منشأ می‌گیرند بالاخره خودشان را به ایران می‌رسانند.

توده‌هایی که با رسیدن به تالاب‌هایی همچون هورالعظیم دوباره شارژ می‌شوند برای بارش. بارشی در ارتفاعات زاگرس که تضمین می‌کنند جریان دائمی رودخانه‌های منتهی به جلگه جنوبی را. رودهایی که شریان اصلی بسیاری از استان‌های کشورند و نمی‌توان از کنار اثرات زندگی‌بخش‌شان بی‌اعتنا گذشت؛ کرخه، کارون، دز، زهره، مارون و شاوور.

در غیاب حقابه‌ها، کف تالاب‌ها خشک می‌شوند تا کوچک‌ترین بادی، شود منشأ گردوغبار. گردوغباری که اجازه نفس کشیدن راحت‌ را به شهروندان نمی‌دهد. گردوغباری که هوای سالم را به یغما می‌برد. «حقابه تالاب‌ها تامین شود، آب شرب هم مهیاست.» قصه تالاب‌ها و حقابه همیشه به این روال بوده. توده‌های بارش‌زایی که از اطراف مدیترانه که از سودان منشأ می‌گیرند بالاخره خودشان را به ایران می‌رسانند.

سهم محیط‌زیست خرج  بی‌برنامگی‌ها می‌شود

حقابه‌ها که به موقع برسند به داد تالاب‌ها، نفس کشیدن راحت می‌شود در هوا. هوا تلطیف شده، می‌شود مانعی بر سر راه کانون‌ ریزگردها. بارش‌ها هم نظم می‌گیرند و جریان دائمی رودخانه‌ها برقرار می‌شود و این یعنی تامین آب شرب. اگرچه آن سوی مرزها کمی دورتر از تالاب‌ «هورالعظیم»، «شادگان»، «بامدژ»، «تمبی» و «شاهور» کانون ریزگردهای خارجی جاخوش کرده‌اند برای حبس نفس‌ها. «مسأله دیگر در گردوغبارها و طوفان‌های خاکی، کانون ریزگردهای خارجی است.»

تالاب‌های ایران در انتهایی‌ترین مسیر رودخانه‌ها خوش نشسته‌اند و اگر آبی به تالاب هورالعظیم عراق نرسد یعنی تشکیل کانون ریزگردها. «ریزگردهای خارجی ماندگاری بیشتری دارند اما غلظت کمتر.» اگرچه به باور رئیس انجمن دیده‌بان جلگه سبز خوزستان ریزگردهای داخلی اثرات بدتری دارند. «غلظت و ماندگاری ریزگردهای داخلی بیشتر است چون مسافت کوتاه‎‌تری طی می‌کنند.» قنواتی معتقد است ما هیچ راهی جز تامین حقابه‌ تالاب‌ها به نحو واقعی نداریم. «حداکثر بارگذاری روی رودخانه‌هایی که به‌طور طبیعی جاری‌اند تنها 40درصد است.»

40درصدی که می‌تواند سهم شرب باشد یا صنعت و شاید هم کشاورزی. «مابقی آن حق محیط‌زیست است. حتما باید 60درصد باقی بماند برای محیط‌زیست.» حقابه‌ای که روی 40درصد مصرفی آن نظارت دقیقی نیست. اگرچه توجه‌ای هم به پساب کشاورزی نمی‌شود که به عنوان حقابه به خورد تالاب‌ها داده می‌شود. «ما پساب مسموم کشاورزی را به عنوان سهمی از حقابه می‌فرستیم به تالاب زنده.»

غیاب حقابه‌ تالاب‌ها و انتشار تصاویر مرگ‌های دسته‌جمعی

تالاب‌هایی که از موجودات میکروسکپی تا ماهی‌ها و لاک‌پشت‌ها زندگی‌شان را گره زده‌اند به آنها. تالاب‌هایی که در بازدیدهای هوایی از آن دوردست‌ها حال‌شان خوب است و خبر از وجود پهنه آبی می‌دهند. هرچند از کمی نزدیک‌تر زندگی تالاب‌ها به شماره افتاده.

تالاب‌هایی که پیشتر در تابستان شاهد مرگ دسته‌جمعی ماهی‌ها در هورالعظیم بودند. ماهی‌هایی که برای زندگی نیازمند عمق یک‌متری‌اند و ما به غیر از عمق 10سانتی چیزی برای آنها باقی نگذاشته بودیم.

ماهیانی که در نهایت تسلیم نیستی شدند. «در تالاب‌ها تعداد زیادی زیست‌مندانی در حال نفس کشیدن‌اند و همگی دارند از یک ظرفیت محدود اکسیژن استفاده می‌کنند. محدودیت اکسیژن که درنهایت تصاویر مرگ‌های دسته‌جمعی را به تصویر می‌کشند.»

سه هزار و 86میلیارد تومان سهم خوزستان است از خسارات گردوغبار. کرمانشاه زیان 844میلیاردی را به نام خود ثبت می‌کند و سهم هرمزگان 810میلیارد تومان است. ردپای عراق، سوریه و عربستان در گردوغبارها و طوفان‌های خاکی

گردوغبار و طوفان‌های خاکی دوباره هوس هجوم به خوزستان را در سر می‌پرورانند. مهاجم ریزنقش شیطانی که از هر دَرزی رسوخ می‌کند برای ثبت فتحی تازه. مهاجمی که گاهی از داخل وسوسه به تنگ آوردن نفس‌ها را می‌کند و زمانی از بیرون از مرزها. «آمارهای سال گذشته حدود بیش از 60درصد منبع گردوغبار خوزستان را کانون‌های خارجی شناسایی کردند.» کانون‌هایی متعلق به عراق، سوریه و عربستان.

به گفته رئیس دانشکده مهندسی آب خوزستان تنها 35درصد گردوغبارهای خوزستان منبع داخلی دارند. «در میان کانون‌های خارجی هم بیشترین سهم به عراق می‌رسد.» عراقی که در سال‌های اخیر شاهد خشک‌شدن بسترهای آبی و تالاب‌هایش بوده. بسترهای آبی ایران هم از خشکسالی در امان نماندند و خشک شدند تا حالا کانون ریزگردها باشند. به گفته مهدی قمیشی این کانون‌ها حالا وسعتی حدود 300هزار هکتار به خود می‌بینند.

کانون‌هایی که حالا شناسایی شدند و چندسالی هم طرح کاشت پوشش گیاهی در برخی از آنها اجرایی شد. «این پوشش گیاهی تا حدودی روی تثبیت این کانون‌ها تاثیر داشته است.» اگرچه به اعتقاد قمیشی برخی از این کانون‌ها به واسطه وسعت بالا دست نخورده باقی مانده‌اند.

کانونی در شرق اهواز و یکی در جنوب‌غرب این شهر با گردوغبارها هم‌پیمان شده‌اند، اگرچه کانون غرب اهواز هم در این تعهد سهیم است. «با راه افتادن سیلاب‌ها، پوشش گیاهی و مرطوب نگه داشتن تالاب‌ها تا حدودی شرایط بهبود یافت.»

مشکلی که به اعتقاد قمیشی 50درصد حل‌شدن را به خود می‌بیند و چشم دوخته به حل نیمه دیگرش در بیرون از مرزها. «روی کانون‌های خارجی اصلا کار نشده و با آبگیری سد جدید ترکیه باید منتظر بدتر شدن کانون‌های گردوغبار ماند.»

حال آب ایران خوب نیست. اصفهان و خوزستان با منابع آبی حالا یا از گردوغبار می‌نالند یا خشکی زاینده‌رود. «ما در مدیریت منابع آبی قصور کردیم. درواقع ما با این منابع بدرفتاری کردیم.» آب‌های زیرزمینی حال‌شان خوب نیست هرچند آب‌های سطحی هم حال‌وروز خوبی ندارند. «چیزی برای محیط‌زیست باقی نگذاشته‌ایم.»

ریزگردهای خارجی، چشم‌انتظار دیپلماسی

کانون‌های ریزگرد خارجی؛ همسایه‌های نامهربانی که بی‌مهری‌شان نفس کشیدن را سخت می‌کند. «در کانون‌های خارجی باید کشور دیپلماسی را قوی‌تر کند.» اگرچه کانون‌های داخلی حال‌شان کمی بهتر از قبل است. «در کانون شرق کارهای خوبی انجام شده است. اگرچه هنوز فکری برای کانون‌های جنوب غرب اهواز نشده و کانون شرق کامل پوشش داده نشده.»

به اعتقاد قمیشی با فعالیت‌های ترکیه روی دجله و فرات چشم‌انداز مثبت و روشنی در رابطه با تثبیت کانون‌های خارجی وجود ندارد. این در حالی است که بیشترین منبع گردوغبار کشور منشأ خارجی دارد.  حال آب ایران خوب نیست. اصفهان و خوزستان با منابع آبی حالا یا از گردوغبار می‌نالند یا خشکی زاینده‌رود. «ما در مدیریت منابع آبی قصور کردیم. درواقع ما با این منابع بدرفتاری کردیم.» آب‌های زیرزمینی حال‌شان خوب نیست، هرچند آب‌های سطحی هم حال‌وروز خوبی ندارند. «چیزی برای محیط‌زیست باقی نگذاشته‌ایم.»

محیط‌زیست؛ مسأله‌ای فانتزی برای تصمیم‌گیران

تالاب‌ها رو به خشکی می‌روند. آب‌ها در بالادست استفاده می‌شوند و این یعنی محروم‌شدن محیط‌زیست از حقابه‌اش و این محرومیت یک معنی دارد؛ فعال شدن کانون‌های ریزگرد. «ادامه این رویه کل کشور را دچار مشکل خواهد کرد؛ شکی در آن وجود ندارد.» تصمیم‌گیری‌های اشتباه دریاچه ارومیه را به خشکی رساندند.

هورالعظیم جانی ندارد، حال شادگان هم خیلی خوب نیست، صدای کارون مدت‌هاست میان اهواز نمی‌پیچد. «مسأله محیط‌زیست تا به امروز برای تصمیم‌گیرندگان امری فانتزی بوده.» محیط‌زیست، مسأله‌ای که به نظر می‌رسد تا به امروز در میان اولویت‌ها نبوده. اولویتی که اگر احساس نشود باید منتظر آینده بدتری بود.

محیط‌زیست وزرای بسیاری به خود دیده؛ وزرایی که بر مصرف بیشتر دامن زده‌اند و به نظر می‌رسد هیچ‌یک نگاهی علمی به آب نداشته‌اند. قمیشی چشم‌انداز مصرف آب را به سمت‌وسوی بهبود نمی‌بیند. «همان مسیر گذشته را می‌رویم. چشم‌انداز تیره‌وتار است.»