یک سیلی، یک وکیل و یک جوان

مجید ابهری‪-‬ دوران جوانی دوره غرور و زمان نشاط و شادمانی است. انسان در این دوران طلایی حساس و زودرنج شده و به طور مضاعف تشویق یا اهانت را احساس می‌کند. یکی از اساسی‌ترین مشکلات ارتباطی و عاطفی خانواده‌های دارای فرزند جوان، طرز رفتار با وی بوده که باید هنرمندانه هدایت شود. قهر و آشتی، خشم و شادی و خوشحالی و غم در جوان با دیگران بسیار متفاوت بوده و مدیریت هنرمندانه‌ای را می‌طلبد. انجام خدمت سربازی مقارن با دوران جوانی بوده و شرایط ویژه ای را می‌طلبد. در دوران جوانی ما اطرافیان عقیده داشتند سربازی دوران مردپروری است و جوان را با سرد و گرم روزگار آشنا می‌سازد. اما فرزندان عصر اینترنت در پهن و جمع کردن رختخواب خود دچار مشکل بوده
و در صد قابل توجهی از آن‌ها در انجام کوچکترین کار
در زندگی شخصی حیران هستند. چه تلخ وچه شیرین
بعد از سپری شدن این دوران بعضی از خاطرات و وقایع سربازی در قالب پرتره‌ای ماندگار بر در ودیوار ذهن جاوید میماند. این مقدمه از آن جهت نوشته شد که به خاطره‌ای از حادثه تلخ در دوران سربازی یک جوان اشاره کنم. حوادث آزار دهنده‌ای در دوران خدمت سربازان اتفاق افتاد؛ از جمله شکستن پای یک مامور هنگام تلاش برای اجرای قانون و رویدادهایی از همین قماش. شاید تلخ‌ترین و زشت ترین آن‌ها سیلی یک نماینده مجلس به یک سرباز راهور بود که ابعاد گسترده‌ای در جامعه یافت. با توجه به حضور رسانه‌های مجازی و دامنه گسترده فعالیتهای آن‌ها، موضوع سیلی به این سرباز باشکل‌ها و شدت و ضعف مختلف بیان گردید. در طول روز ده‌ها نفر به یکدیگر سیلی می زنند و موضوع یا با ختم یک صلوات به آشتی منجر می شود و یا با شدت گرفتن درگیری موضوع به قتل و وقایع بعدی منتهی میگردد. علت انعکاس گسترده یافتن این سیلی و تفاسیر مختلف از این واقعه دو نکته بود.


نکته اول: مضروب یک جوان بود که در حال انجام خدمت سربازی بود.
نکته دوم: که مهم‌تر و قابل توجه‌تر از نکته اول بود؛ این مسئله بود که ضارب یک نماینده مجلس و در جایگاه قانونگذاری بود و باید نماد رعایت قانون واحترام به آن باشد. احراز شرایط نمایندگی فقط ابعاد قید شده در قوانین انتخاباتی نیست بلکه در آن‌ها باید شرایط رفتار نمایندگی با مطلع احترام به قانون وقانون مداری همسو و متوازن باشند. رسیدن موضوع به محکمه و تداوم کسالت‌آور مسئله درشرایط سیاسیاقتصادی و فرهنگی برای دلسوزان جامعه غم واندوه سنگین به‌ارمغان آورد. کم کم موضوع به بوته فراموشی سپرده میشد که اشاره ریاست محترم مجلس به حادثه و بیان اینکه سیلی در کار نبوده و فقط یک هل در وسط بوده ماجرا را تازه کرد. البته ایشان به استناد بیان آقای عنابستانی ونقل حادثه از زبان وی اقدام به توضیح دادن حادثه کرده. اگر قرار باشد که رئیس مجلس به شهادت یک نماینده اعتماد نکرده و حرف وی را باور نکند، دیگر باید به چه کس و چه وقت اعتنا واعتماد کرد؟ در این میان نباید از نقش خناسان وسوسه چی در عرصه رسانه‌ها غافل بود. اما در خاتمه به نکاتی باید اشاره کنم که از سویآقای عنابستانی مطرح شده‌اند: ازخودرو پیاده نشدم، سرباز مرا زد، من سیلی نزدم بلکه هل دادم. خوب حالا با روشن شدن زوایای تاریک ماجرا وفاصله بیانات نماینده محترم با حقیقت قطعا کمیته نظارت بر رفتار نمایندگان باید وارد ماجراشود. دکتر قالیباف به محض وقوف به حقیقت براساس وجدان حرفه‌ای و صداقت انقلابی دست از حمایت همکار خود کشید و در جبهه حق ایستاد درست همانگونه که انتظار میرفت.