روزنامه وطن امروز
1400/09/21
معلم اخلاق و صاحب قلب سلیم
سیدامین علیدوست: 20 آذرماه، سالروز شهادت آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب(ره) است. عالم ربانیای که در شیوه مرگش نیز اقتدا به مولایش کرد. آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب سالیان متمادی از عمر خود را در فراگیری علوم دینی محضر اساتیدی چون آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، آقا سیدباقر اصطهباناتی و شیخمحمدکاظم شیرازی گذراند. ایشان به یادگیری علوم رسمی اکتفا نکرد و مسیر سلوک و تزکیه نفس را نیز تحت تربیت عارفان بزرگی چون آیتاللهالعظمی سیدعلی قاضی(ره) و آیتالله شیخمحمدجواد انصاریهمدانی(ره) طی کرد؛ سلوکی که اثر شگرف آن در نفوذ کلام آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب در قلوب و انقلابی که در نفوس ایجاد میکرد، مشهود بود. همسر ایشان نقل میکند برخی شبها نالههای پرسوز و گداز آقا خواب را از من میربود. به غذایی ساده بسنده میکرد و زیاد میشد که به نان و پنیری راضی بود. بعضی روزها با نان و پیاز سر میکرد و هرگز معترض نبود. با اینکه 8 فرزند داشت، به امور همه با صبر و حوصله میپرداخت و خیلی مراقب بود بچهها مادرشان را اذیت نکنند. اساسا او نسبت به همسرش احترام خاصی قائل بود. هیچگاه برای بیدار کردن بچهها برای نماز صبح یا کار دیگر سرزده بر آنها وارد نمیشد، بلکه در میزد و آنها را صدا میکرد. یکی از دختران ایشان میگوید: برای نماز صبح در میزد و مرا چون خیلی زود بیدار میشدم و سحرخیز بودم با این عنوان زیبا صدا میزد: خانم بهشتی، خانم بهشتی، وقت نماز است. پاشو! صبحها به پیادهروی میرفت و از نسیم صبحگاه استفاده میکرد. در راه بازگشت نان میخرید و به خانه میآمد. سپس چای و صبحانه را آماده میکرد. ما را صدا میزد تا با هم صبحانه بخوریم. سر سفره، بسمالله آغازین را بلند میگفت و پس از هر لقمه، بلند میگفت: الحمدلله. این طور بچهها نیز یاد میگرفتند. در مسائل خانوادگی نه جبارانه برخورد میکرد، نه بیتفاوت بود و نه از دیگران سلب اختیار میکرد. در شیوه زندگی معتقد بود «ما باید از همه مردم سطح زندگیمان پایینتر باشد تا مردم به روحانیت شیعه بدبین نشوند». روزی یکی از دخترانشان به ایشان میگوید: آقا جان، پول بده بروم لباس بخرم! آقا میگوید: «وصله لباست کو؟» یعنی چنین نیست که لباس انسان تنها به دلیل اینکه نو نیست، نیازمند تعویض باشد.