دیوار بلند تجرد

رضا نصر*: روزگاری نه‌چندان دور در همین ایران خودمان وقتی می‌گفتند فلانی ازدواج کرد، آشنایان و دوستان ضمن تبریک به آقا داماد و عروس خانم برای به جا آوردن این سنت حسنه و باارزش و آرزوی خوشبختی و عاقبت‌بخیری در زندگی مشترک برای آنان، از خداوند قسمت شدن آن برای جوان خود را خواستار می‌شدند اما هر قدر از آن دوران فاصله گرفتیم و وارد دوره جدیدی از اجتماع با سلایق و توقعات مختلف و به دنبال آن عصر مجازی فراگیر شدیم، دیگر آن ارزش‌ها رنگ باخت و زندگی ماشینی با غلبه بر زندگی سنتی، جوان امروز را بیشتر از هر زمان دیگری اسیر تمایلات و تجملات و تحولات درونی خود کرد. بنابراین جوان امروز رفته‌رفته خواه ناخواه به واسطه رو‌به‌رو شدن با خواسته‌های فراواقعی تحمیل‌شده از طرف جامعه، مجبور شد بین تن دادن به شرایط جدید با خواسته‌های خارج از توان و پشت کردن به آرزوهای زندگی مشترک ایده‌آل، یکی را برگزیند.  با پیچیده‌تر شدن جوامع در دهه‌های اخیر -که مستلزم کسب آموزش‌ها و مهارت‌هاى بیشتر برای جوان شده است- فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعى- اقتصادى محسوس‌تر شده که این امر خود را در افزایش سن ازدواج جوانان در جامعه امروز نشان داده است. سن ازدواج در هر جامعه‌ بر حسب شرایط محیطى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خاص آن تعیین مى‌شود.   برای افزایش سن ازدواج جوانان، تاکنون دلایل زیادی از طرف کارشناسان اجتماعی بیان شده است اما به طور خلاصه 3 عامل «اقتصاد، اجتماع و فرهنگ» در هر جامعه بیشترین نقش را در این زمینه ایفا می‌کند.  الف: یکى از عمده‌ترین و در عین حال مهم‌ترین دلایل به تعویق افتادن ازدواج جوانان در جامعه امروز ما، عوامل اقتصادى است. امروز می‌توان به آسانى فهمید علت عدم تمایل به ازدواج برخوردار نبودن از شغل و مسکن و نبود توان مالی برای تهیه لوازم و ضروریات زندگى و هزینه‌های سرسام‌آور برگزاری مراسم ازدواج است. در این بین البته خانواده‌هاى دختران هم مشکل تهیه جهیزیه را سد بزرگى بر سر راه ازدواج آنان مى‌دانند.  این روزها می‌توان گفت اکثر خانواده‌ها تحت تاثیر شرایط اقتصادی کشور از تامین نیازهای اولیه خود عاجزند. هزینه‌هاى مالى یک خانواده امروز بسیار گسترده و متنوع شده است؛ از قبیل هزینه‌هاى مسکن، خوراک، پوشاک، درمان، تحصیلات فرزندان، رفت و آمد و مانند اینها. واضح است تأمین کامل این هزینه‌ها تنها در صورتى امکان دارد که افراد به مشاغلى با درآمد کافى دسترسى داشته باشند.  ب: یکی دیگر از عوامل تاخیر و افزایش سن ازدواج جوانان در جامعه، موضوعات اجتماعی است. نبود برنامه‌ریزی مناسب و مدون و عدم سرمایه‌گذاری درست در جامعه از سوی دست‌اندرکاران این امر، خود پایه‌گذار مشکلات زیادی در جامعه خواهد شد. افزایش جرائم و آسیب‌هاى اجتماعى و خانوادگى از جمله ثمرات سیاست‌گذاری نادرست در جامعه است. وجود آسیب‌هایی از قبیل اعتیاد، همسرآزارى، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و... در جامعه، نه‌تنها موجب از ‌هم گسستگی خانواده‌ها شده، بلکه سلب اعتماد جوان امروز نسبت به امر دیرین و حسنه ازدواج را در پی داشته است تا او به ازدواج به عنوان عامل خوشبختى نگاه نکند و سرنوشت خود را به کسانى که در دام این آسیب‌ها گرفتار شده‌اند، تشبیه کند. جوان امروز وقتی سرانجام ازدواج‌هایى را می‌بیند که پس از مدت کوتاهى طرفین دچار بحران شده و هر یک اظهار پشیمانى مى‌کنند که چرا خود را در این دام انداختند، انگیزه‌اش را برای ازدواج از دست مى‌دهد، بنابراین اجازه نمى‌دهد آزادى او به خاطر این سنّت اجتماعى به خطر افتد، بویژه در مواردى که هر کدام از طرفین اعم از زن یا مرد در امر ازدواج شکست بخورند، نسبت به دوستان مجرد خود احساس مسؤولیت کرده و سعى می‌کنند آنها را از دچار شدن به سرنوشتی که خود به آن دچار شده‌اند، بازدارند.  پ: یکی دیگر از عوامل افزایش سن ازدواج در جامعه امروز ایران، طولانى بودن مدت زمان تحصیلات دانشگاهی است که سبب شده اغلب پسران و دختران تا پایان تحصیلات و بعد هم تا هنگام اشتغال، از ازدواج سر باز زنند. در جوامع سنتى، بیشتر فنون و مهارت‌ها در خانواده و به صورت غیررسمى به نسل جدید آموخته مى‌شد و کودکان اغلب وقتى به سن نوجوانى مى‌رسیدند، برخی مهارت‌های شغلى خود را آموخته بودند و دیگر نیازى نبود پس از بلوغ سالیان زیادی را صرف یادگیرى مهارت‌هاى شغلی مورد نیاز خود کنند اما جامعه امروز چنان پیچیده است که داشتن یک زندگى قابل قبول و متناسب با توقعات جامعه، اغلب مستلزم گذراندن یک دوره بلندمدت تحصیلى است.  امروز کسب مدارک تحصیلى موجب اعتبار اجتماعى و اقتصادى افراد مى‌شود و زمینه استخدام آسان‌تر آنان را در مراکز ادارى، کارخانه‌ها و مانند آن فراهم مى‌کند. بنابراین جوان امروز براى اینکه بتواند در آینده از موقعیت اجتماعى و اقتصادى بهترى برخوردار باشد، ناگزیر باید دهه سوم زندگی خود را نیز صرف تحصیلات دانشگاهی کند که این کار امکان ازدواج را عملا برای این قشر از بین می‌برد.  البته جدا از عوامل اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذار در افزایش سن ازدواج که نقشی اساسی در این زمینه دارند، نباید نقش عوامل فرهنگی را کم‌اهمیت جلوه داد. فرهنگ غنی اسلامی ما این روزها به دلایلی همچون نفوذ فرهنگ بیگانه کم‌رنگ شده و سفارش‌های دینی و اسلامی درباره امر ازدواج تا حدی به فراموشی سپرده شده است. جوان ایرانى که در گذشته مهم‌ترین برنامه‌اش در نخستین فرصت، ازدواج و تشکیل زندگى بود، امروز دیگر اینگونه فکر نمى‌کند و بیشتر به دنبال ارزش‌های مادی است و حتى برخی ازدواج را مختص میانسالى مى‌دانند. بنابراین نفوذ فرهنگ غرب در فکر و ذهن جوانان ما، یکى دیگر از عوامل مهم تأخیر ازدواج و عدم رغبت آنان به ازدواج بموقع است، البته این نگرانی نیز وجود دارد که این فرهنگ مخرب، گسترده و حتی در جامعه اسلامی ما فراگیر شود. در نتیجه چنین شرایطی سبب خواهد شد جوان ایرانی به همه چیز، از جمله ازدواج، رنگ و لعاب مادى بدهد و به جاى آنکه کسب فضایل انسانى را در زندگى هدف قرار دهد و ازدواج را عاملى براى نزدیک‌تر شدن به خدا و کامل شدن ایمان خود بداند، در پی به دست آوردن ثروت و ظواهر فریبنده زندگى مادى باشد که مطمئنا این طرز تفکر همه چیز از جمله ازدواج را تحت تأثیر قرار مى‌دهد. فرهنگ غرب، ازدواج را مانعى بر سر راه آزادى و لذت بردن بى‌حد و حصر از شهوات مى‌داند و به همین دلیل، بنیان خانواده در غرب بشدت متزلزل است که متأسفانه این فرهنگ در بین برخى جوانان ما نیز نفوذ و آنان را از ازدواج دور کرده است. بعضى جوانان امروزى نیز به علت نداشتن اعتماد به تجربه‌هاى والدین خود و قدیمى دانستن تفکر آنها، نسبت به واقعیت‌هاى زندگى بى‌اطلاع مانده‌اند و در نتیجه نمى‌توانند درباره موضوعى همچون ازدواج، واقع‌گرا باشند بلکه آرمانى فکر کرده و در عالم خیال منتظر همسری آرمانی برای خود هستند که نتیجه آن شکست خوردن و سرخورده شدن از ازدواج است.   براى مبارزه با معضل اجتماعى بالا رفتن سن ازدواج، راه‌حل‌هاى زیادى وجود دارد که کمابیش از گذشته مطرح بوده و در دسترس متصدیان کشور قرار داشته است. دیگر وقت وعده دادن نیست و باید تا دیر نشده در مسیر عملی کردن راه‌حل‌ها گام برداشت. تنها راه رهایى از این معضل اجتماعی آن است که ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامه‌ریز‌ی‌هاى کلان فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى، سعى در رفع این مشکل بزرگ داشته باشند. وظیفه مهم دست‌اندرکاران امور فرهنگى مثل حوزه، دانشگاه، صداو‌سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن، این است که در این زمینه برنامه‌ریزى‌های جدى در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، بویژه اقتصادی داشته باشند تا شرایط ازدواج برای جوانان از هر لحاظ فراهم شود.  در نتیجه با توجه به آثار روانى، اجتماعى، جسمانی و فرهنگى ازدواج در جامعه، باید مسؤولان دولتی و نهاد‌های دخیل در این زمینه به طور جدی و عملی - و نه صرفا وعده- تا دیر نشده وارد میدان شوند و موانع پیش رو را از سر راه جوانان بردارند و تمام تلاش خود را برای تسهیل برگزاری این سنت حسنه و الهى به جا آورند تا جوانان این مرز و بوم با آرامش خاطر و به دور از دغدغه‌های مادی، زندگی مشترک‌شان را آغاز کنند. این مهم البته با اهتمام آحاد مردم و خانواده‌ها، بویژه مسؤولان فرهنگى و اقتصادى کشور و از طریق فرهنگ‌سازى، مبارزه با اعتقادات غلط، کاهش تجمل‌گرایى، احساس مسؤولیت بیشتر نسبت به جوانان، اختصاص منابع مالى برای تسهیل ازدواج جوانان و تشویق و ترغیب به ازدواج حاصل می‌شود.  * روزنامه‌نگار