روزنامه آرمان ملی
1400/09/21
«تعليق ١٥ ساله جنبش دانشجويي» را تمام كنيد
آرمان ملی: کاندیداهای اصلی جریان اصلاحات در انتخابات 1400 ردصلاحیت شدند، بنابراین برخی احزاب تصمیم گرفتند تا حضور فعالی در این انتخابات نداشته باشند. پس از انتخابات ریاست جمهوری هم تمام قوا دارای یک تفکر اصولگرایانه شدند که همین یکدستی فرصتی برای اصلاحطلبان بود که به بازخوانی گفتمان اصلاحطلبی پرداخته و تصمیمات جدید اتخاذ کنند. به ویژه که برخی در درون جبهه اصلاحات رویگردانی مردم از اصلاحات را نشانه ضعف بدنه اجتماعی اصلاحطلبان میدانند و بر تقویت آن تاکید دارند، در این راستا برای بررسی تحولات درون جبهه اصلاحات، آسیب شناسی و نوزایی گفتمانی «آرمان ملی» با غلامرضا ظریفیان عضو شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران و معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات به گفت و گو پرداخته است که میخوانید. بعد از انتخابات 1400 یکی از بحثهای مهم در جبهه اصلاحات ضعف بدنه اجتماعی اصلاحطلبان بود، در پیام آقای خاتمی برای کنگره حزب اتحاد ملت ایران هم بر نگاه جامعه محور احزاب تاکید شده بود، در این باره چه نظری دارید؟ اصلاحات در ایران از زمان شکل گیری آن، که میتوان سابقه تاریخی آن را تا قبل از انقلاب مشروطیت ریشهیابی کرد و در سیر تاریخی خود به انقلاب اسلامی و بعد هم به دوم خرداد منتهی میشود و شکل مدنیتری پیدا میکند. اساسا اصلاحات تاریخی ما عمدتا سیاست محور است و بنیان آن بر این استوار است که عرصه سیاست و ساختارها را اصلاح کند و بعد به اعتبار اصلاح عرصه سیاست و ساختارها در عرصههای جامعه، اقتصاد و فرهنگ و... هم اصلاحات اساسی انجام بگیرد. بنابراین احزاب ما عمدتا یک تبار سیاسی نسبتا فربهی را با خودشان همراه دارند و متکی بر عرصه سیاست هستند، چه قبل از انقلاب که احزاب میکردند تلاش میکردند که به عرصه سیاست ورود پیدا بکنند و بر ساحت سیاست تاثیر بگذارند. چه احزابی که بعد از انقلاب شکل گرفتند، اصلاح در سیاست را راهبرد اصلی خودشان میدانستند. اما امروز وقتی به جامعه نگاه میکنیم مشاهده میکنیم که به دلیل گسترش نیازها چه در عرصه آموزش، چه در عرصه توسعه نظام مدنی، چه در عرصه جوامع و کانونهای مردم نهاد، سیاست هم یکی از عرصههای حیات اجتماعی ماست و جامعه با نیازهای متنوع و متعددی رو بهرو است. مثلا نیاز به نشاط و شادی، نیاز به اوقات فراغت، نیاز به یک رفاهنسبی، نیاز به هویت در عرصههای مختلف و... این نیازها را که جامعه به شکل اساسی و بنیادین با آن رو به رو است، کمتر در عرصه اجتماع، مسائل و امر اجتماعی ادبیات تولید کردهایم. در عرصه سیاست کم و بیش با ادبیاتی رو به رو هستیم و تا حدی میدانیم عرصه سیاست اگر به حکمرانی خوب بینجامد به کدام سمت و سو برود. اما در عرصه امر اجتماعی و نیازهای اجتماعی کمتر به آن پرداختهایم و جامعه با توجه به نیازهای بسیار متنوع و گستردهاش در این عرصهها نیازمند راهبرد و توجه و ارائه برنامه است و در بحث آسیبهای اجتماعی هم نیازمند آن است که احزاب در آن عرصهها هم به آسیب شناسی بپردازند و هشدارها و زنگهای خطر خود را به صدا در آورند در بحث نشاط اجتماعی، افسردگی، آسیبهای جدی که در بحث فاصله طبقاتی است، سازمانها و نهادهایی که اساسا باید به این امور بپردازند، مباحث کودکان، جوانان و زنان با توجه این که زنان موقعیت ویژهای در عرصه فعالیتهای اجتماعی پیدا کردهاند، عدالت آموزشی یکی از مشکلاتی که در جامعه مواجه هستیم، نوعی طبقاتیشدن مسأله آموزش هستیم و آثار و عوابقی که این نوع مسائل دارد، فضای مجازی و سبک زندگی همه و همه از آن دست مسائلی است که به نظر میرسد که احزاب هم با توجه به نیاز جامعه در این عرصه هم حضور پیدا کنند و به مسأله توسعه پایدار توجه کنند و برای این عرصهها هم ادبیات تولید شود و هم به سمت راهبردهای مناسب برویم و احزاب به بحثهای آسیبهای اجتماعی بپردازند، به نظرم این نگاه مهمی است. البته کانونهای مختلف در این ارتباط میتوانند نقش مهمی را ایفا بکنند و احزاب هم برای اینکه بتوانند پیامهای خودشان را مطابق با نیازهای جامعه ارائه بکنند لازم است که برای تولید ادبیات و تدوین راهبردها و ورود به عرصه آسیب شناسی و ارائه برنامههای عملیاتی در این زمینهها آموزش ببینند. یکی دیگر از محورهای پیام آقای خاتمی برای کنگره حزب اتحاد ملت ایران تاکید بر گفت و گوی درون جبههای و گفت و گو با مردم بود، با توجه به وضعیت اقتصادی و تنگناهای معیشتی گفت و گو با مردم چگونه ممکن است؟ بین احزاب و جامعه در ایران فاصله وجود دارد و یکی از دلایلی که احزاب نتوانستند نیاز به حزب را در جامعه ایجاد بکنند این است که بین خواستههای احزاب گاهی اوقات فاصلههای جدی وجود دارد. هرچه احزاب بتوانند متناسب با نیازهای جامعه عمل کنند و ایده و راهبرد داشته باشند، طبیعتا وقتی که شما چیزی را که با آن درگیر هستید اعلام میکنید و با نیازهای مردم پیوند میخورد، باعث میشود پیوند عمیقتری با مردم برقرار بکنند و آنجاست که احساس نیاز به اینکه احزاب میتوانند نقش مهمی را در حد واسط بین حکومتها و مردم ایفا کنند، بیشتر احساس میشود. از یکسو در مجلس شورای اسلامی طرح جوانی جمعیت تصویب میشود و یا وزیر کشور سخنانی بر زبان میآورد که باعث رنجش بانوان میشود از سوی دیگر شاهد این هستیم که یک زن به عنوان دبیرکل یکی از احزاب شاخص اصلاحطلب انتخاب میشود، این رویکردهای متفاوت و متضاد را چگونه تحلیل و تفسیر میکنید؟ احزاب ما به سمتی حرکت کردهانــد که نقش موثرتر و تعیین کنندهتری را به زنان محول کنند. به نظر میرسد که این گامی به جلو است. نیمی از جامعه ما را زنانی تشکیل میدهند که خیلی از آنها توانستهاند در عرصههای مختلف خودشان را توانمند کنند. حضور زنان در عرصه سیاست و اجتماع میتواند نقش خیلی مهم و موثری در تلطیف جامعه و هم توجه به مسائلی که ممکن است که مردها کمتر به آن نکات توجه میکنند، داشته باشند. اینکه دولتمردان این مسأله را چقدر فرصت بدانند، بستگی به توان فکری و دستگاه معرفتی آنها دارد، در واقع به میزانی که مسئولان رشد میکنند، درک بهتری از ظرفیتهای جامعه پیدا میکنند. به خصوص زمانی که زنان نقش تاثیرگذاری در عرصه تربیتی، آموزشی و اجتماعی پیدا کردهاند. این یک فرصت است و دولتمردان ما نیاز دارند که آموزش ببینند تا اینکه چگونه از این ظرفیت استفاده کنند و به میزانی که این نگرش در میان دولتمردان ما خوب فهمیده نمیشود و میدان فعالیت برای زنان باز نمیشود، جامعه از این ظرفیت محروم میشود و وقتی که جامعه از نیمی از توان خودش محروم میشود با توسعه ناپایدار و ناقص رو به رو خواهیم شد و با مشکلات و آسیبهای جدی رو به رو میشویم. عملکرد دولت را در این مدت که از شروع به کار آن گذشته است، چگونه ارزیابی میکنید؟ طبیعی است که هر دولتی اقدامات خود را بایسته میداند. این توجه به عملکرد 100 روز ابتدایی شروع به کار دولتها منحصر به ایران نیست و در همه دنیا رایج است که افراد بیایند و بگویند که در این مدت چه اقداماتی انجام دادهاند. اینکه کسی انتظار داشته باشد با توجه به مسائل، مشکلات و رسوبات بحرانهای که جامعه ما دارد یک دولتی که تازه بر سر کار آمده در 100 روز بتواند اتفاقات ویژهای را رقم بزند، این انتظار منطقی نیست و خود دولت هم نباید دست به بزرگ نمایی بزند و سطح انتظارات را در جامعه بالا ببرد. فکر میکنم برای دولت سیزدهم باید دعا کرد تا وعدههایی را که مطرح و برنامههایی را که اعلام کرده است، موفق به اجرای آنها شود. چون اگر در عرصه اقتصاد نتواند به وعدههایش عمل کند، جامعه آسیبهای جدی خواهد دید و به شدت سرمایه اجتماعی دولت به حداقل میرسد و با بحرانهایی مختلف رو به رو میشود. باید امید داشت تا این دولت کاری کند اما تصورم این است که این دولت هنوز اول راه است و تلاش دارد به طرح راهبرد اطمینان خیز و ارائه آن دست پیدا کند. در بخش اقتصادی دولت هماهنگی لازم را مشاهده نمیکنیم و ظرفیتهای علمی مناسب را نمیبینیم و امیدواریم که دولت هرچه زودتر بتواند این ظرفیت را برای خودش ایجاد بکند. هنوز دولت بخش عمده سیاستهایش بهرغم نامگذاریهای دیگری که میکند، چه در عرصه برجام و یا اقتصادی همچنان بخش عظیم رویهها همان رویههای دولت قبل است ولی همان طور که گفتم نباید در یک بازه زمانی کوتاه خیلی انتظار داش. باید دعا کرد و از دولت رئیسی خواست هرچه زودتر آن سامانه ایدههای خودش را به شکل منسجمتر ارائه بکند و متناسب با آن ظرفیت مدیریتی ایجاد بکند تا بتواند آن سامانه را محقق بکند. فکر میکنم همچنان باید به دولت فرصت داد و در عین حال هم آرزو کرد که آنچه را که بیان کرده محقق کند. رئیس جمهور در مراسم 16 آذر در خصوص مسائل مختلف کشور از جمله لزوم میدان دادن به جوان و استفاده از نیروی دانشجویان صحبت کرد؛ اما شاهد نقدهایی هم به رویکردهای رئیس جمهور و دولت بودیم؛ اساسا نوع رویکرد دولتها به اینگونه مراسمها را چگونه میبینید؟ واقعیت این است که جنبش دانشجویی به دلایل عدیدهای، در تعلیق قرار گرفته است. در حال حاضر بخشی از مراسماتی هم که در این زمینه برگزار میشود بیشتر مراسمات رسمی و بخشی هم نمادین و تبلیغاتی است. بهبیان دیگر آن شور و شادی گذشته را ندارد. بنابراین جنبش دانشجویی ما قبل از پیروزی انقلاب، به دلایل خاص خودش و بعد از انقلاب به ویژه پس از دوران جنگ، یک هویت فعال، گسترده و تاثیرگذار هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه فرهنگ کشور داشته است. حداقل در 15 سال اخیر، ما با یک نوع فعالیت جنبش دانشجویی در حالت تعلیق مواجه شدهایم یعنی میتوان گفت ما با پدیده جنبش دانشجویی مواجه نیستیم بلکه یکسری تکصداهایی است که در بدنه دانشجویی چه به صورت عدالتخواهانه، چه به صورت آزادیخواهانه وجود دارد. البته عوامل عدیدهای برای این وضعیت وجود دارد. نخست اینکه جنبش دانشجویی با بحران گفتمان روبهرو است دوم اینکه با هزینههای سنگین مواجه شده، بدین گونه که برای انجام تعهدات اجتماعیاش هزینههای سنگینی را پرداخت کرده است. سوم اینکه با گسترش فناوریهای نوین و دنیای مجازی، صداهای متکثری در جهان و جامعه ما شکل گرفت که این صداهای متکثر، تا حدودی، جامعه را از لحاظ اطلاعات و موضعگیری و نقشی که جنبش دانشجویی در دفاع از عدالت و آزادی داشت، اقناع میکرد. در حال حاضر این نقش در این دنیای دیجیتال متکثر شد. به نظر نمیرسد ارادهای برای تقویت نهاد دانشگاه و جنبش دانشجویی وجود داشته باشد اما نیاز به کار جدی و اساسیتری دارد به عبارت دیگر به بازیگران خاص نیاز دارد تا سرمایه اجتماعی مجددا احیا شود. در نتیجه الان ارادهای نیست و بیشتر شکل تبلیغاتی دارد تا رجوع حقیقی به دانشگاه.
سایر اخبار این روزنامه
مجلس آخرين اميد معلمان ِمعترض
مذاكرات وين نتيجه میدهد؛ اما نه كوتاه مدت
سایه قرمز «اومیکرون» بر سر ایرانی«آبی»
تخريب بودجه عمراني!
«تعليق ١٥ ساله جنبش دانشجويي» را تمام كنيد
«توافق خوب» با رفع تحريمها ممكن است
افشاگری جدید درباره رفیق بابک زنجانی!
صدا و سيما برگشت سر خانه اول!
نقش احمدینژاد در برکناری علی دایی
استثناطلبان عادیساز
برجام در مخمصه «بقا»، «خروج» و «پایان»
شرايط حل مسالمت آميز پروندههستهاي
هرندی، خاک سفید دوم نشود!
هر که تحریمها را لغو کند خانهاش آباد