گردشگری هنری

آفتاب یزد - یوسف خاکیان: در روزگاری که همه چیز شده فضای مجازی و اینستاگرام و توئیتر و جذب فالور و جنگ‌هایی که بین آدم‌ها در این فضای غیرقابل لمس در می‌گیرد، کسی متوجه نمی‌شود که در این مملکت درآمدی که نصیب کشور می‌شود، چگونه به دست می‌آید، فقط همه می‌دانند که ما کشوری هستیم که اقتصادمان بر پایه فروش نفت می‌چرخد و اگر نفت را از ما بگیرند نمی‌توانیم کار شاقی انجام دهیم، هرچند که برخی معتقدند که حتی شرکت‌های مشهور و برند آلمانی مانند بنز و بی‌ام و می‌آیند و قطعات ماشین‌هایشان که در جاده‌های دنیا تردد می‌کنند را از ما می‌خرند و اگر به آن‌ها نفروشیم بیچاره می‌شوند و به ورشکستگی می‌افتند، اما واقعیت این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم کشور ما تقریبا یک کشور تک محصولی است و بیشتر درآمدش بر پایه فروش نفت به دست می‌آید. اما واقعیت بیان شده دلیل نمی‌شود که ما مردم چشممان را به روی آنچه می‌تواند در کشور ما به وقوع بپیوندد تا بجز فروش نفت، از درآمدهای دیگری نیز برخوردار شویم، ببندیم. این ماجرا آنقدر روشن و پررنگ است که کارشناسان مسائل اقتصادی بارها در این زمینه به اظهار نظر پرداخته‌اند و به دولت‌ها این هشدار را داده‌اند که اولا اینقدر بی‌رویه و بی‌محابا به استخراج نفت و فروش آن مبادرت نورزند و بخشی از آن را برای آیندگان نگه دارند و دوما تا زمانی می‌خواهیم با اتکا به فروش نفت وعدم استفاده از پتانسیل‌هایی بکری که در کشورمان وجود دارد، به زندگی در جامعه جهانی ادامه دهیم و دلمان خوش باشد که صادرکننده نفت هستیم و جهان به ما نیاز دارد. در حالیکه همین بنزین ساده‌ای که از مشتقات نفت است را هم نمی‌توانیم خودمان تولید و به مصرف برسانیم و این یعنی نفتی را که خودمان از خاک خودمان استخراج می‌کنیم را به دیگران می‌فروشیم و آن‌ها با اندک تغییراتی که روی همان نفت انجام می‌دهند مایعی به نام بنزین را به خودمان می‌فروشند و در واقع پولی را که بابت خرید نفت به ما داده‌اند با فروش بنزین به خود ما از ما پس می‌گیرند و این یعنی آن‌ها از این جیب به آن جیب می‌کنند البته با سودی که ما هرگز متوجه پرداخت آن به آن‌ها نمی‌شویم.
همانطور که بیان کردیم مدتهای مدیدی است که از گوشه و کنار می‌شنویم که می‌گویند ما می‌توانیم صنعت توریسم و گردشگری را جایگزین فروش نفت کنیم و از ظرفیت‌های منحصربفردی که در جای جای خاک میهنمان وجود دارد به درآمدی برسیم که درآمد نفت در مقابل آن هیچ است، اما واکنشی که همواره از سوی مسئولان امر به این پیشنهادات ارزنده شده با همان «هیچ» برابر بوده و این یعنی مسئولان محترم همیشه پایشان را در یک لنگه کفش کرده‌اند و با اصرار بسیار زیاد اعتقاد داشته‌اند که تا وقتی نفت هست و خیلی راحت می‌توان آن را به دست آورد چرا به سراغ مسائلی مانند گردشگری و توریسم برویم. البته که شاید هم حق با آن‌ها باشد چرا که بالاخره کشاندن توریسم و گردشگر به داخل کشور مستلزم انجام هزینه‌های سنگینی ست که به گفته مسئولان محترم فعلا بودجه‌اش در اختیار نیست و غم‌انگیز آنکه این بی‌پولی همیشه وجود داشته و هیچگاه روزی فرا نرسیده که بودجه برای این کار تامین شود و از این طریق هم صنعت گردشگری بتواند رونق پیدا کند و هم آثار باستانی و اماکن تاریخی که در کشور ما وجود دارند از خطر نابودی نجات پیدا کنند و اینگونه دستی به سر و رویشان کشیده شود تا وضعیتشان خوب شود.
اما بیایید ببینیم که آیا اساسا گردشگری در سرزمین ما پتانسیل این را دارد که بتواند جایگاه فروش نفت را به خود اختصاص دهد و خودش بشود منبع درآمد اصلی و تولید پول. برای پاسخ این پرسش نیاز نیست به سراغ تمام اماکن تاریخی و آثار باستانی‌ای که در سرزمین ما وجود دارد برویم، فقط بررسی یکی دو تایشان کفایت می‌کند تا به ما نشان دهد که مشت نمونه خروار است. اگر دقت کرده باشید سالهای سال است که علیرغم تبلیغات منفی‌ای که در کشورهای دیگر درباره امنیت کشور ما می‌شود هرساله تعداد قابل توجهی توریست و گردشگر روانه سرزمین ما می‌شود و از نقاط دیدنی سرزمین ما بازدید می‌کنند این اولین نشانه ظرفیت بالای کشور ما در جذب توریست است. بی‌هیچ حب و بغض خاصی باید اعتراف کنیم که ما (مردم و مسئولان) درباره آثار باستانی و اماکن تاریخی سرزمینمان کوتاهی فراوانی کرده ایم، همین ماجرای وندالیسم مصداق بارز این ادعاست، تنها کافیست سری به همین سی و سه پل اصفهان بزنیم و دیوارهایش را مورد ارزیابی قرار دهیم، انصافا فقط خواجه حافظ شیرازی روی دیوار این بنای تاریخی و باستانی یادگاری ننوشته است. آیا این نوع طرز برخورد نشانه آن است که ما با بنای تاریخی‌مان خوب و شایسته رفتار می‌کنیم؟ اگر یک خارجی بیاید و برای بازدید به این مکان برود با خود چه چگونه خواهد اندیشید؟ چه ذهنیتی درباره مردم ایران خواهد داشت؟ درباره عقبه باستانی این سرزمین قطعا مثبت می‌اندیشد اما در مورد رفتاری که ما امروزیان با یادگارهای گذشتگانمان داریم چطور؟ آیا می‌می توانیم به عملکردمان افتخار کنیم؟ قطعا گردشگری هنری فقط این نیست که وقتی یک خارجی به کشور ما آمد با او مهربان باشیم، عکس سلفی بگیریم و برای شام و ناهار به منزلمان دعوتش کنیم و بهترین غذاها را برایش مهیا کنیم، مهمترین بخش گردشگری هنری برای مردم یک سرزمین این است که آنان با میراث باستانی که از گذشتگانشان برایشان باقی مانده خوب رفتار کنند و ارزش واقعی آن‌ها را بدانند و بکوشند تا امانت دار خوبی برای آیندگانشان باشند، چرا که همانطور که گذشتگان به وظیفه خود در قبال نگهداری آنچه از پیشینیانشان برای آن‌ها مانده تلاش و کوشش کرده اند، امروزیان نیز موظف به انجام همین کار هستند. از سی و سه پل اصفهان که عبور کنیم به ظرفیت‌های بکر و منحصر به فردی می‌رسیم که ما مردم و البته مسئولان می‌توانیم در کنار جذابتر کردن آثار باستانی قدیمی‌مان برای توریست‌های خارجی مهیا کنیم. در ادامه به نمونه‌هایی از این ظرفیت‌ها اشاره می‌کنیم.
= موسیقی: بی‌هیچ شک و تردیدی ما در سرزمینمان موسیقی بسیار قوی و شگفت‌انگیزی داریم، چه برای مردم خودمان و چه برای مردم کشورهای دیگر که به جهت گردشگری به سرزمین ما می‌آیند، متاسفانه این هنر ارزنده و کارآمد در سرزمین ما چندان مورد توجه قرار نگرفته و ‌ای بسا که در حقش جفا هم شده است. موسیقی سنتی ما یک هنر جذاب و قدرتمند است که می‌تواند برای توریست‌هایی که از کشورهای دیگر به سرزمین ما می‌آیند قابل توجه باشد. آن‌ها که در سرزمین خودشان با موسیقی‌های غربی مواجه بودند وقتی با موسیقی با مختصات ایرانی و شرقی مواجه می‌شوند حیران شده و انگشت به دهان می‌مانند که با چه چیز شگفت‌انگیزی روبرو شده‌اند.


این موسیقی می‌تواند در به ثمر رساندن اهداف گردشگری هنری برای سرزمین ما بسیار مثمرثمر واقع شود و علاوه بر نمایش آثار باستانی، فرهنگ شنیداری مردم سرزمین ما را نیز به گوش آن‌هایی که در کشورهای دیگر زندگی می‌کنند، برساند.
= غذاهای ایرانی: بر کسی پوشیده نیست که سرزمین ما اقلیمی است که به لحاظ تغذیه و پوشش غذایی آنقدر دستش باز است که می‌تواند برای تمام ۳۶۵ روز سال توریست‌های خارجی غذاهای متنوع و بی‌نظیر تدارک ببیند، غذاهایی که هر کدامشان آنقدر خوشمزه هستند که گردشگرانی که سال‌ها پیش به این سرزمین سفر کرده‌اند هنوز طعم خوش آن غذاها زیر دندانشان است. این نشانگر آن است که کشور ما به لحاظ غذایی توانایی بسیار بالایی در جذب گردشگر و ارزآوری داشته باشد، هر شهر و رستایی غذاهای مرتبط با فرهنگ خود دارد، فرهنگی که خیلی از ما ایرانیانی که در شهرهای دیگر زندگی می‌کنیم از وجود آن‌ها بی‌خبریم و حتی یکبار هم طعم خوش آن‌ها را نچشیده ایم.
= ادبیات: اگر تمام پتانسیل‌هایی که سرزمین ما برای جذب مخاطب دارد را نادیده بگیریم و تنها به ادبیات سرزمینمان اکتفا کنیم، باز هم این قدرت را داریم که تمام مردم دنیا را برای سفر به ایران و استفاده از این ظرفیت بی‌بدیل فرهنگی و هنری کشورمان ترغیب کنیم. ادبیاتی که بزرگانی مانند حافظ، سعدی، مولوی، ناصرخسرو، فردوسی، رودکی، نظامی، پروین اعتصامی، خیام، عطار و... را در دل خود دارد که داشتن هر کدامشان آرزوی مردم هر کشوری ست.
همانطور که می‌دانید مزار بسیاری از این بزرگان در همین خاک قرار دارد، مزارهایی که می‌توانند برای مخاطبانی که در کشورهای دیگر زندگی می‌کنند و همینطور مخاطبانی که در همین خاک زندگی می‌کنند جذابیت داشته و آن‌ها را ترغیب برای سفر به سرزمین ما کند.
= سینما و تئاتر: گرچه خاستگاه هنر سینما و تئاتر، کشور ما نیست و ما آن را از کشورهای دیگر وارد سرزمین خودمان کردیم اما همین هنر وارداتی هم می‌تواند برای مردم کشورهای دیگر جذابیت فوق العاده‌ای داشته باشد. تئاتر و سینمایی که در دنیا سر و صدای زیادی به پا کرده و این نوید را به مردم آن سرزمین‌ها داده که هنر سینما و تئاتر در سرزمین ما پیشرفت بسیار زیادی داشته و آن‌ها می‌توانند با توجه به غنی بودن ادبیات این سرزمین، سینما و تئاتر شگفت‌انگیزی را از هنرمندان ایرانی به تماشا بنشینند و از آن لذت ببرند.
= طبیعت بکر: یکی از ویژگیهای استثنایی که کشور ما دارد و حتی می‌توان گفت که در هیچ کجای دنیا نظیرش دیده نشده، وجود طبیعت بکر و منحصربفردی است که در جای جای سرزمین ما وجود دارد، همانطور که خیلی از شما می‌دانید مردم بسیار از کشورهای دیگر در طول سال حداکثر با یک یا دو فصل مواجه هستند، برای مثال یا زمستانی پر برف دارند و با تابستانی گرم، دیگر از پاییز و بهار در سرزمینشان خبری نیست، تازه اگر هم باشد آنچنان پاییز و بهار دل‌انگیز و نشاط بخشی نیست. اما هر گردشگر خارجی که به سرزمین ما سفر کند در طول مدتی که به عنوان مهمان در خاک ایران حضور دارد در آن واحد با مسافرت کردن از شهری به شهر دیگر می‌تواند بهار و تابستان و پاییز و زمستان را به نظاره بنشیند و از آب و هوای هر فصلی نهایت بهره برداری را بکند. کشور ما حتی از این هم فراتر است در جایی از این سرزمین می‌توانی کویر را به نظاره بنشینی و شبها در سکوتش ستارگان زیبای آسمان را بشماری و از زیبایی بی‌حد و اندازه‌شان حظ ببری و در جایی دیگر می‌توانی در میان جنگل پر از درخت با هوای فوق شرجی قدم بزنی و احساس کنی که در چه جای بی‌نظیری قرار داری.
تمام آنچه که بیان شد فارغ از آثار باستانی و میراث ارزشمند تاریخی سرزمینی ست که از مردمانش بسیار خونگرم و مهمان نوازند، نکته مهم اینجاست که این ظرفیت‌هایی که از آن‌ها نام بردیم تغییر ناپذیرند و همواره وجود دارند و خللی در آن‌ها ایجاد نمی‌شود، چه به آن‌ها اهمیت بدهیم و چه ندهیم، اما آنچه قابل تغییر و به سخن بهتر قابل باقی ماندن و یا از بین رفتن است میراثی ست که از گذشتگان برای مردم امروز به ارث رسیده، میراثی که به شدت ارزشمند است و خارجی حاضرند برای دیدن و لذت بردن از آن پول هزینه کنند و به کشور ما سفر نمایند. حال این ماییم که می‌توانیم با ارزشمند شمردن و حفظ این میراث، شرایط بیان شده را برای خودمان و سرزمینمان مهیا کنیم و گردشگران خارجی را به سمت کشور عزیزمان دعوت کنیم و آن‌ها را وادار نماییم که برای سرزمین ما ارزآوری داشته باشند و به این ترتیب سهمی از نفت که آن هم به امانت در دست ماست، هم برای آیندگان باقی بگذاریم، راه دیگر هم این است که با آثار باستانی و اماکن تاریخی سرزمینمان به بدترین شکل رفتار کنیم و بچسبیم به نفت و فقط از آن برای ارزآوری اقتصادی استفاده کنیم و برای آیندگان هم هیچ از این طلای سیاه باقی نگذاریم و دست آخر هم که تمام شد کاسه چه کنم به دستمان بگیریم. بی‌شک مهم تصمیمی ست که امروز می‌گیریم و رفتاری که پس از این در پیش خواهیم گرفت. اینکه با هنرمان گردشگری را رونق بخشیم و یا اینکه با بی‌هنری آنچه را که می‌تواند برایمان مفید باشد را نابود کرده و هیچ چیز از آن باقی نگذاریم.