فرجام تلخ دفاع نابجا

گروه حوادث/ بی‌تردید داغ از دست دادن فرزند برای هیچ خانواده‌ای فراموش شدنی نیست ،آن هم جوانی که والدین تمام عمر و زندگیشان را به پایش ریخته‌اند تا به ثمر بنشیند و در دوران پیری بتوانند با دیدن او نتیجه زحماتشان را بخوبی ببینند،نه اینکه مجبور شوند آگهی ترحیم وی را با واژه جوان ناکام منتشر کنند. مرگ فرزند به هر شکلی رخ داده باشد برای پدر و مادر دردناک و نابود کننده است و داغ او تا آخر عمر بر دل والدینش می‌ماند و خانواده آرمان و غزاله از این قاعده مستثنی نیستند. در هفته‌های اخیر بسیاری از افرادی که فضای مجازی را رصد می‌کنند در جریان این پرونده و حاشیه‌های آن قرار گرفته‌اند. از اظهار نظر پدر و مادر غزاله بعد از اعدام آرمان که واکنش‌های گوناگونی به‌ دنبال داشت تا گریه و شیون‌های پدر و مادر آرمان و اظهاراتی که به این پرونده جنجالی بیشتر دامن زد.
پدرآرمان برای نجات فرزندش از چوبه دار خیلی تلاش کرد اما  افاقه  نکرد. از تلاش برای ورود هنرمندان به پرونده برای جلب رضایت تا خواهش و التماس از والدین مقتول و صحبت در فضای مجازی  و... اما چرا این تلاش‌ها نتیجه مثبتی نداشت و به فرجامی خوش منتهی نشد. در این رابطه و برای رفتارشناسی در این پرونده به گفت‌و‌گو با یک رفتارشناس، جامعه‌شناس و وکیل پایه یک دادگستری پرداختیم.

نقش مخرب دلسوزان غیر متخصص


محمدرضا زمانی علویجه - وکیل پایه یک دادگستری درباره تلاش‌هایی که برای جلب رضایت خانواده مقتول در این پرونده انجام شد می‌گوید: همه ما وکلا به لحاظ سوگندی که یاد کرده‌ایم، علاوه بر دفاع از حقوق موکلین خود با در نظر گرفتن اصل کلی دفاع از حق و عدالت، به خاطر انسانیت و وجدان نیز تلاش خواهیم کرد تا در صورت محکومیت یکی از طرفین، بسترها و زمینه‌هایی را برای ایجاد صلح و سازش بین طرفین فراهم کنیم. این پرونده هم با وجود فراز و نشیب‌هایی که داشت از این قاعده مستثنی نبود و من بالشخصه و بخصوص در این دو سال اخیر (و نیز قبل از آن) جلسات متعددی را ترتیب دادم تا شاید خانواده مقتول رضایت دهند. خود خانواده متهم شاهد هستند که با وجود آنکه وظیفه‌ای در این خصوص نداشتم اما جلسات بسیار زیادی برگزار کردم که حتی دو جلسه آن تا نیمه‌های شب طول کشید اما متأسفانه شرایط لازم برای جلب رضایت اولیای دم حاصل نشد. حتی با پیشنهاد پدر آرمان دو جلسه را در زندان رجایی شهر و با حضور پدر آرمان، پدر غزاله و همینطور آرمان برگزار کردم اما باز هم خانواده آرمان موفق به جلب رضایت نشدند.
«زمانی» وکیل خانواده غزاله در این باره که خانواده غزاله در تصمیم‌شان برای اجرای حکم چقدر جدی بودند، گفت: البته برداشت بنده این است که موکلین من همان‌طور که اعلام کرده بودند، با وجود آنکه حق‌شان قصاص متهم بود، اما از نظر قلبی تمایلی به اعدام آرمان نداشتند و بارها هم گفته بودند که اگر جسد یا آثاری از دخترشان پیدا شود از قصاص صرفنظر خواهند کرد. شما در نظر داشته باشید که یک‌بار قرار بود حدود دو سال قبل حکم اجرا شود و در لحظه آخر پدر و مادر غزاله مهلت یک ماهه‌ای به آرمان دادند تا وی جای جسد یا اثری از دخترشان را نشان دهد، این مهلت دادن نشان می‌داد که اولیای دم تصمیم جدی برای اجرای حکم ندارند و تنها خواسته‌شان پیدا شدن اثری از دخترشان بود اما این اتفاق نیفتاد و در نهایت پس از تقاضای اعاده دادرسی از سوی وکلای آرمان و انجام رسیدگی مجدد از سوی دادگاه کیفری یک و دیوانعالی کشور، در نهایت حکم اجرا شد.
وکیل مدافع خانواده غزاله اظهار می‌کند: در پرونده‌های قتل و قصاص که جان فردی گرفته شده و قرار است جان فرد دیگری هم گرفته شود حساسیت بسیار بالا و شرایط همانند بمب ساعتی است چراکه یک اشتباه می‌تواند بسیار مخرب باشد، بنابراین برای خنثی کردن این بمب حتماً باید افراد متخصص دست به کار شوند و دخالت افراد غیرمتخصص هرچقدر هم که دلسوز باشند، می‌توانند اثرات جبران‌ناپذیری در فرجام پرونده داشته باشند.
وی در جواب این پرسش که با وجود برگزاری جلسات متعدد صلح و سازش چرا کار به قصاص کشید می‌گوید: به اعتقاد من در همه پرونده‌ها و بخصوص پرونده‌های قتل عمد، هر نوع دفاعی نمی‌تواند لزوماً دفاع درستی باشد. گاهی اوقات یک دفاع نابجا و بی‌موقع می‌تواند به ضرر موکل تمام شود. به‌طور مثال ورود خانواده آرمان به مباحثی همچون یک ترم مرخصی تحصیلی غزاله از دانشگاه، تمدید دفترچه بیمه وی و مطرح کردن شائبه زنده بودن غزاله از جمله دفاعیاتی بود که به نظر بنده، در نهایت به ضرر آرمان تمام شد. یقین دارم که اگر خانواده آرمان به این مباحث ورود نمی‌کردند کار به این مرحله از اجرا نمی‌رسید. بنابراین اقدام‌های ناصحیح دفاعی باعث شد تا خانواده غزاله خود را در یک فشار نابجا و‌ شرایط بدی ببینند که چاره‌ای جز اجرای حکم نداشته باشند. چرا که من پرونده‌های کاملاً مشابهی داشتم و در آن پرونده‌ها بنده به‌عنوان وکیل متهم به قتل بودم اما با روش درست و صحیح و بدون پرداختن به اینگونه حواشی که تأثیری هم در سرنوشت پرونده ندارد، توانستم برای موکلینم رضایت بگیرم. «زمانی» اضافه می‌کند: ورود افراد غیرمتخصص اعم از سلبریتی‌ها، هنرمندان و افراد مشهور به این پرونده نتیجه عکس داد چرا که آنها خانواده غزاله را مورد هجمه تبلیغاتی به نفع آرمان قرار می‌دادند و بدون در نظر گرفتن شرایط آنها، فضایی را به وجود آوردند که اولیای دم غزاله تصمیم گرفتند نهایت تلاش‌شان را برای دفاع از خون فرزندشان به کار بسته و حتماً بر اجرای حکم اصرار ورزند. هیچ‌کدام از این افراد غیرمتخصص حرفی از درک خانواده قربانی نزد و تنها با یک تصویرسازی خوب از آرمان پیام می‌دادند که او را ببخشید و متأسفانه این اقدامات یکطرفه و غیر صحیح، نتیجه عکس داد.
باید به اجرای قانون احترام گذاشت
مجید ابهری-  آسیب‌شناس و رفتارشناس نیز در این‌باره می‌گوید: اساس قوانین جزایی و کیفری در تمام کشورها با اصول عاطفی مغایرت دارد اما باید در نظر داشت که مجازات فردی که انسان بی‌گناهی را از بین می‌برد با کسی که به صورت غیرعمد مرتکب مرگ کسی شده فرق دارد. در جریان پرونده آرمان و غزاله که رسانه‌های خارج از کشور بیش از حد به آن پرداختند باید گفت که مرگ هرکسی برای خانواده‌اش آزاردهنده است چه آن فرد با چوبه دار فوت کند یا کشته شود یا در تصادف جان ببازد.
وی اضافه کرد: اما باید در نظر داشته باشیم که هرچقدر مرگ این پسر برای خانواده‌اش ناراحت کننده بوده مرگ دختر جوان هم خانواده‌اش را داغدار کرده است. ضمن اینکه صدور حکم از سوی دادگاه به خانواده قربانی یا مقتول ارتباط و بستگی ندارد و این قاضی و محکمه است که تشخیص می‌دهد فردی متهم است یا مجرمی که باید قصاص شود بنابراین باید به حکم و اجرای آن احترام گذاشت.
ابهری در ادامه خاطرنشان کرد: پدر آرمان در فضای مجازی حرف‌هایی را مطرح کرد که دیگران هم به آن شاخ و برگ دادند و این باعث آزار و رنجش خانواده مقتول شد. یکی از موارد شائبه زنده بودن غزاله و زندگی در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بود که به زعم من کار درست و پسندیده‌ای نبود. به هرحال هیچ خانواده‌ای حاضر نیست برای انتقام فرزندش خانواده دیگری را از بین ببرد. بزرگنمایی در فضای مجازی به لحاظ رفتاری برای جامعه ما پسندیده نیست و می‌تواند الگوی بدرفتاری شود.
ایجاد تشویش در جامعه تبعات منفی دارد
امان‌الله قرایی مقدم-  جامعه شناس هم در این باره معتقد است: برخی رفتارها یک نوع مکانیسم دفاعی است و افراد تلاش می‌کنند با فرافکنی گناه را از خود دور و طوری وانمود کنند که تقصیری نداشته‌اند و عزمشان را جزم کرده‌اند تا بگویند چنین وصله‌ها و برچسب‌هایی به آنها و خانواده هایشان نمی‌چسبد. در حالی که گناهکار نشان دادن طرف مقابل یا خانواده‌اش باعث حل مشکلی نمی‌شود وقتی قتلی صورت گرفته و قضات بر اساس مدارک آن را تأیید کرده‌اند باید به اجرای قانون تن داد.وی در ادامه می‌افزاید: چنین رفتارهایی اصولاً ایجاد ناامنی و تشویش را در جامعه تشدید می‌کند و بار روانی منفی دربر دارد. باید در نظر داشت که احترام به قانون از ملزومات زندگی اجتماعی است و ایستادن در مقابل آن تبعات متعددی به بار خواهد آورد.