آینده پس از احیای برجام

دیاکو حسینی تحلیلگرمسائل بین الملل همزمان با برگزاری هشتمین دور مذاکرات وین و به‌رغم اختلاف نظرهای باقیمانده تاکنون روشن شده که طرفین اراده واقعی برای رسیدن به نتیجه نهایی دارند. با این وجود، مطالبات حداکثری و از پیش تعیین شده‌ طرف‌های ایرانی و آمریکایی که عمدتاً متاثر از ملاحظات سیاست داخلی دو کشور بوده اکنون به شکل آشکاری بر روند مذاکرات موثر است. دولت بایدن در انتقاد از خروج دولت ترامپ از برجام ناگزیر بوده که بازگشت آمریکا به توافق را به منزله بهترین راه حل رسیدگی به چالش هسته ای ایران با تلاش برای جبران آنچه نواقص و نارسایی‌های این توافق در مورد توجه قرار دادن ابعاد نظارت بر برنامه‌های هسته‌ای و همچنین فعالیت‌های موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای نامیده می‌شود در فرایند بازگشت تکمیل کند. هرچند واشنگتن در نهایت پذیرفته که امکان توافق با تهران پیرامون این اختلافات در چارچوب برجام وجود ندارد اما همچنان امیدوار است که احیای برجام سکویی برای پرتاب به سمت توافقی «قوی‌تر و طولانی‌تر» باشد؛ ایده‌ای که مطابق انتظار، در ایران مورد استقبال قرار ندارد. معلوم نیست که چگونه دولت بایدن قادر خواهد بود بازگشت به برجام را بدون کسب هرگونه اطمینانی نسبت به رضایت ایران درباره بسط توافق به موارد مزبور توجیه کند و یا چگونه بدون چنین توجیهی می‌تواند تحکیم توافق را اطمینان دهد. در سوی دیگر، دولت و مذاکره کنندگان ایرانی در جریان انتقاد از برجام و نحوه اجرای آن در دولت پیشین، انتظارات را چنان افزایش داده‌اند که عدم تحقق آنها به‌راحتی می‌تواند اعتبار دولت را زیر سوال ببرد. درخواست برای تضمین عدم خروج مجدد، لغو کلیه تحریم‌ها و پرداخت خسارت که در هفتمین دور از مذاکرات در دو پیشنهاد ارائه شده ایران مفصل بندی شده، اهداف دور از دسترسی برای طرف ایرانی است. اگر هدف از مطالبه تضمین و پرداخت خسارت، اخذ حداکثر امتیازهای ممکن از ایالات متحده باشد، به مراتب کارآمدتر خواهد بود تا این فرض که ایران به چیزی کمتر از تضمین و خسارت به معنای لغوی آنها رضایت ندهد. این امکان ناپذیری دلیل ساده‌ای دارد: در دنیای آنارشیک که هیچ قانون، پلیس یا حکومت جهانی بر آن حاکم نیست، اراده منفرد کشورها تنها و آخرین تعیین کننده سرنوشت توافقات است. کشورها به این دلیل توافق می‌کنند که مقرون به صرفه‌تر از راه حل های جایگزین است و تنها تا زمانی در توافق باقی می‌مانند که سود ناشی از پایبندی به تعهدات بیش از سود عدم پایبندی یا به عبارت دیگر زیان پایبندی بیش از زیان عدم پایبندی باشد. برخلاف جوامع دارای حکومت که شهروندان آن می‌توانند در صورت نقض عهد از سوی طرف‌های متعاهد به پلیس یا دادگاه ها مراجعه کنند، در روابط میان ملت‌ها چنین مراجعی با قوه قهریه وجود ندارند. به همین ترتیب دریافت خسارت - که جزیی از توافق برجام نیست- در عمل با مقاومت داخلی در ایالات متحده مواجه است. این مطالبات که بر مبنای یک حق منطقی و اخلاقی ( نه الزاماً حقوقی بین المللی) استوارند، می‌توانند برای کاستن از سطح مطالبات آمریکا که بر مبنایی سیاسی و نه منطقی و اخلاقی بنا شده اند، موثر باشند. با این حال، توافقی که هیچیک از مطالبات حداکثری طرفین را برآورده نکند نمی‌تواند در آینده عمر طولانی داشته باشد. ایران همواره نگران خروج دوباره آمریکا از توافق به ویژه در صورت پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات میان دوره ای کنگره و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهند ماند و ایالات متحده نسبت به اینکه چگونه می‌تواند با فرارسیدن بندهای غروب، محدودیت ها بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تمدید کند و یا راه حلی برای رسیدگی به چالش موشک‌های بالستیک ایران پیدا کند، سردرگم و مضطرب باقی خواهد ماند. حتی اگر ایالات متحده همه تحریم‌های مرتبط هسته‌ای را لغو کند، همچنان تار عنکبوتی از تحریم‌ها بر جای می‌مانند که در عمل ایران را از بهره مندی نسبت به مزایای لغو معدودی از تحریم‌ها محروم می‌کند. آمریکا نیز مجبور است با فشار داخلی همزمان با گلایه متحدانش نسبت به بی‌توجهی به فعالیت‌های موشکی، حمایت از گروه‌های شبه نظامی‌ و سایر ابعاد سیاست منطقه‌ای ایران مقابله کند. به این ترتیب، احیای برجام نه تنها به این تنش قدیمی‌خاتمه نمی‌دهد بلکه افق مبهم و غالباً تیره و تاری را می‌گشاید که در آن هیچیک از طرفین نسبت به آنچه در توافق احیای شده برجام بدست آورده‌اند، راضی نیستند. بعید نیست که در چنین شرایطی، واشنگتن با وضع تحریم‌های غیرهسته‌ای، ایران را برای پذیرش مذاکرات تکمیلی تحت فشار قرار دهد و در طرف مقابل ایران با رفتارهای تلافی جویانه درون یا بیرون از چارچوب برجام به این فشارها پاسخ دهد.با این حال، هرچند که باید انتظار داشت که برجام توافقی با عمر کوتاه باشد اما با توجه فقدان جایگزین های بهتر و در غیاب آمادگی برای توافقی جدید با ابعاد گسترده‌تر، همچنان تنها راه حلی است که بحران میان ایران و آمریکا را مرتفع نمی‌کند اما کمی‌بیشتر برای هر دو کشور زمان می‌خرد.