زنان مبلمان شهري را با خود همراه نمي‌بينند

در شهر گستره بزرگي از تجهيزات و وسايل عمومي قابل رويت است كه هر كدام از آنها ظرفيتي تحت عنوان مبلمان شهري را با خود همراه مي‌كنند.  مبلمان شهري از رنگ‌آميزي معابر گرفته تا تجهيزات مربوط به فضاهاي مكث و تابلوهاي رنگارنگ شهري و حتي آرايش محيط‌هاي عمومي و بوستان‌ها و ايستگاه‌ها و... است.  اما رابطه مبلمان شهري با هويت شهر و نيمي از جمعيت آن مساله‌اي است كه در دوره‌هاي كنوني به عنوان يك عامل مهم در سنجش زيست‌پذيري شهري مورد توجه جامعه‌شناسان و روانشناسان و اقتصاددانان قرار گرفته و دامنه مفهومي و كاربردي مبلمان شهري را گسترده كرده است.  در واقع مبلمان شهري به گستره‌اي از وسايل، اشيا، دستگاه‌ها، نمادها، خرده بناها، فضاها و عناصري گفته مي‌شود كه در خيابان و در همه فضاي شهر نصب شده‌اند و استفاده عمومي دارند، تعلق پيدا مي‌كند.   به عبارت ديگر آنچه مورد استفاده عموم جهت رفع نيازهاي زيستي در شهر است و شكل و تصوير و هويت شهري را تحت تاثير قرار مي‌دهد، مبلمان شهري يا همان وسايل و اسباب شهري است كه در وضعيت كمي و كيفي محيط و ويژگي‌هاي بصري، خدمت‌رساني به مردم و رفع نيازهاي مختلف آنها نقشي قابل توجه بر عهده دارند.  وقتي از گوشه خياباني عبور مي‌كنيد و تصويري از نيمكت‌ها يا صندلي‌هاي متناسب براي دقايقي مكث را مشاهده مي‌كنيم يا وقتي سطل‌هاي زباله رنگارنگ كه نشان از تفكيك زباله است را مي‌بينيم يا وقتي در ايستگاه‌هاي اتوبوس ظرفيتي براي نشستن مادري با كالسكه را مشاهده مي‌كنيم! تصويري از زيست‌پذيري شهر در نگاه ما نقش مي‌بندد! هنگامي كه به ايستگاه مترو گذر مي‌كنيم و آسانسور آن را قابل استفاده مي‌بينيم و مي‌توانيم با داشتن سبد خريد يا كالسكه در آن ورود كنيم يا وقتي از كنار پاركي عبور مي‌كنيم كه با داشتن وسايل بازي كودكان ظرفيتي براي شيردهي مادران ايجاد كرده است! زيست‌پذيري شهري به چشم‌مان ورود پيدا مي‌كند! يا هنگامي كه رنگ سازه‌هاي شهري را گرم و خوشايند مي‌بينيم كه مي‌تواند نوعي احساس نزديكي ميان شهر و انسان تعبيه كند! بار ديگر نوعي احساس تعلق و رضايت در ذهن ما نقش مي‌بندد!
يا وقتي به كوچه‌هاي رنگي گذر مي‌كنيم و خاطره شيرين كودكي را در آن به ياد مي‌آوريم و... جملگي تصويري از زيست‌پذيري شهري در سازه و تجهيزات شهري را تداعي مي‌كند كه به نوعي در نور‌پردازي مداوم محلات و شهر و تجهيزات آن بستري از هويت شهر براي همگان را شكل مي‌دهد.  در واقع هويت شهري جايي معنا مي‌گيرد كه بتواند بستري از آرامش و ايمني و امنيت براي همه شهروندان فراهم كند و اگر اين ظرفيت با محدوديت‌هايي همراه شود و تنها نيمي از جمعيت قادر به بهره‌گيري از آن باشند، مفهوم ديگري به نام جدا افتادگي وارد ادبيات زندگي اجتماعي شهري شكل مي‌گيرد كه چندان خوشايند نيست! هويت شهر دستخوش فرآيند اقتصادي از ماهيت انساني فاصله گرفته است! رويكرد خودرومحوري مانع از تلاش بر‌اي تمركز به محور پياده شده و اين مهم منجر به محدوديت حضور در پياده‌روها به اشكال گوناگون براي زنان شده است از پارك موتوسيكلت گرفته تا تردد آنها، از موانع رنگارنگ مديريت شهري گرفته تا موانعي كه توسط واحدهاي صنفي ايجاد مي‌شود! مجموعه اين عوامل مانع بزرگي براي همگرايي ميان مبلمان شهري و زنان در شهر شده و فرصت حضور را براي آنها كاهش داده است! هويت همان حس تعلق به شهر است كه در مفهوم پيوستگي به گذشته و آينده نمود پيدا مي‌كند. هويت شهر وابسته به علاقه و نياز به گذشته و آينده است از اين‌رو كالبد و فرهنگ شهر دو عنصر اصلي در هويت‌بخشي هستند كه بر بستر نياز شهروندان شكل مي‌گيرد! هويت هر شهر وابسته به انديشه‌هاي حاكم بر مديران، برنامه‌ريزان و برنامه‌سازان است، لذا كم توجهي به سرزندگي شهري و نيازهاي شهروندان به ويژه زنان نشانگر كم توجهي اين سه گروه به جايگاه نيمي از شهروندان كه نيازهاي خاص خود را دارند و ممكن است در برخي نيازها با ديگر بخش‌ها هم همگرا باشند، است.  هويت اجتماعي - فرهنگي و حتي اقتصادي شهرها منوط به مشاركت همه شهروندان و گشايش بسترهاي لازم براي حضور آنان در شهر است. 
در واقع از نظر كارشناسان كيفيــت محــيط يــك مفهــوم چندبعدي است كـه بـا مفـاهيمي هـمچـون كيفيـت زندگي، كيفيت مكان، ادراك و رضايت شـهروندي و قابليــت زنــدگي اشــتراكاتي دارد؛ پس اگر كيفيت محيط را در چهار دسته عمده روشنايي، استاندارد‌سازي تجهيزات شهري و زيباسازي و ايجاد فضاي متناسب تقسيم كنيم، جايگاه شهرهاي كشور با افت و خيز نسبتا زياد با كيفيت محيط و سرزندگي شهري فاصله پيدا مي‌كند.  زنان كه امروز به دلايل متعدد اجتماعي و اقتصادي فرصت‌هاي زيادي را براي كار و تحصيل و خريد و اوقات فراغت در شهر به سرمي برند نيازمند مشاركت بيشتر در طراحي شهري و برنامه‌ريزي متناسب آن هستند تا بتوانند هويت شهرهاي تك‌جنسيتي را تغيير دهند و بستر متناسب و مطلوبي را براي حضور‌پذيري فضاهاي شهري براي خود جست‌وجو كنند.  در اين ميان توجه به نكات زير ضروري است: 
1- استاندارد‌سازي مبلمان شهري بايد در دستور كار مديريت شهري قرار گيرد .
2- باور‌پذيري به مشاركت‌پذيري و مشاركت‌جويي زنان در طراحي و جانمايي مبلمان شهري در عرصه مديريت شهري در سطوح خرد و كلان بايد مورد توجه قرار گيرد. 


3- زنان نسبت به بيان نيازهاي خود براي حضور در عرصه عمومي بدون جداسازي فضاها مشاركت داشته باشند. 
4- مراكز دانشگاهي و سازمان‌هاي صنفي حوزه‌هاي معماري و شهر‌سازي و عمران نسبت به آموزش و ايجاد استاندارد لازم براي تمديد پروانه‌ها و... در خصوص زيست‌پذيري شهري اقدام لازم را كنند.